غرب آسیا؛ اگر انقلاب اسلامی ایران نبود؟

کد خبر: 921235

در حالی قطار انقلاب اسلامی ایران با پشت سرگذاشتن چهل منزل، وارد پنجمین دهه حیات خود می‌شود که از فردای پیروزیش، بسیاری از تحلیلگران و مقامات خارجی وعده سرنگونی قریب الوقوع آن را می‌دادند.

غرب آسیا؛ اگر انقلاب اسلامی ایران نبود؟

خبرگزاری مهر: در حالی قطار انقلاب اسلامی ایران با پشت سرگذاشتن چهل منزل، وارد پنجمین دهه حیات خود می‌شود که از فردای پیروزیش، بسیاری از تحلیلگران و مقامات خارجی وعده سرنگونی قریب الوقوع آن را می‌دادند. اکنون سوال اساسی اینجاست که این میزان توجه و پرداختن دولت‌ها و البته ملت‌ها به انقلاب ایران از کجا نشات می‌گیرد؟

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگاهی به زمانه وقوع انقلاب کرد. در آن دوران آمریکا به عنوان قدرت برتر جهان، در منطقه مهم و راهبردی غرب آسیا سیاست دوستونی را در پیش گرفته بود که ستون اصلی آن ایران و حکومت دست نشانده پهلوی بود. از سوی دیگر پروژه اسلام ستیزی و از بین بردن مظاهر دینی به نام روشنفکری هم که آتاتورک از ترکیه آغاز کرده بود از سوی پهلوی‌ها در ایران دنبال شده و آروزی سیاستمداران و تئوریسین‌های غربی برای ایجاد منطقه‌ای عاری از دیانت و مذهب و مستعد اجرای استعماری‌ترین برنامه‌ها در حال تحقق بود.

علاوه بر این ملت‌های مسلمان منطقه در بدترین دوران استبداد حکومتی و خفقان به سر می‌بردند و معدود حرکت‌های مردمی صورت گرفته در برخی کشورها، به شکست سنگین و سرکوب انقلابیون منجر شده بود.

از همه این‌ها مهمتر غرب آسیا از قریب به سی سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با غده‌ای چرکین و سرطانی به نام رژیم صهیونیستی دست و پنجه نرم میکرد که با طراحی کانون‌های فاسد قدرت در اروپا و آمریکا آمده بود تا با ایده از نیل تا فرات، قلب جهان اسلام را آماج حمله قرار داده و مسلمانان را بیش از پیش، به بند اسارت بکشاند.

در چنین شرایطی انقلابی به پیروزی رسید که شعار کلیدی‌اش نفی وابستگی به شرق و غرب بود، همه طبقات مردم در تحقق آن نقش داشتند و رهبری اش بر عهده یک مرجع دینی بود که سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اینگونه نسبت به تاسیس رژیم نامشروع اسرائیل واکنش نشان داده بود: "این جانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می‌کنم قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است".

اکنون بهتر می‌شود فهمید که چرا در بهمن۵۷ ملت‌ها انگیزه گرفتند و قدرت‌ها عصبانی و مایوس شدند. اما این پایان ماجرا نبود. آن‌ها که دستشان از ایران کوتاه شده بود خیلی زود فهمیدند انقلاب اسلامی، پیامی جهانی دارد و ایده رهبرانش برای صدور انقلاب، در دل ملت‌های مستضعف و تحت ستم جهان کور سوی امید را روشن کرده و برای آزادی خواهان از مسلمان و حتی غیرمسلمان الگو شده است و اگر دیر بجنبند، از خاکریز‌های بیشتری باید عقب بنشینند.

همه آنچه در طول چهار دهه منطقه غرب آسیا شاهد آن بوده تقابل همین دو گفتمان است، منطقی که تکیه‌اش بر ملتهاست و برای بیداری آن‌ها در پرتو آموز‌های دینشان، اسلام، تلاش می‌کند و تفکری وارداتی که با میدان داری حکام دست نشانده‌اش، که عبدذلیل و نوکر غرب شده‌اند، بدنبال ایجاد نظمی نوین است. روزی از خاورمیانه بزرگ سخن می‌گوید و دیگر بار از خاورمیانه جدید، یک روز به اسم مبارزه با تروریسم، گروه‌های تروریستی تاسیس می‌کند و روزی دیگر به اسم آزادی، همان نوکران دست نشانده را سرنگون می‌کند و کشوری مستقل را به اسارت سربازان اعزامی از اروپا و آمریکا در می‌آورد! این نقشه کشی‌ها و لشگرکشی‌ها، اما جملگی از واقعیتی واحد حکایت دارند؛ " قدرت‌های بزرگ امروز در منطقه غرب آسیا زمین گیر شده اند".

آن‌ها که هفتاد سال پیش با تطمیع و تهدید و توهین، بذر رژِیمی جعلی را در خاک مقدس فلسطین نشاندند تا در سایه سار درخت روییده از آن از نهر تا بحر را به تصرف ایده‌های استعماری و استکباری خود در بیاورند امروز مجبور شده‌اند دورتادور خود را دیوار بکشند تا از گزند مجاهدان تربیت یافته در پرتو تلالو انقلاب اسلامی، در امان باشند و آن زمان که یکی از رهبران این مجاهدین، که افتخار خود را عضویت در حزب ولایت فقیه می‌داند، از برنامه‌هایشان برای نابودی این رژیم کودک‌کش می‌گوید، بلادرنگ بر ارتفاع دیوار خودساخته می‌افزایند تا شاید چندصباحی بیشتر به اشغالگری شان ادامه دهند.

نظری ولو گذرا بر تحولات چهاردهه گذشته نشان می‌دهد آن‌ها که "می خواستند تمام این منطقه بشود پاانداز رژیم صهیونیستی" و به اعتراف خودشان حداقل در قرن ۲۱، هفت تریلیون دلار هزینه کرده اند و چیزی دستشان نیامده است و"امروز دشمن عصبانی است که چرا ایران در منطقه قدرت دارد".

نگاهی بر شکست متوالی ارتش‌های عربی با کوله باری از ادعا و امکانات، در برابر رژیم صهیونیستی و مقایسه آن با توفیقات محور مقاومت در چهل سال گذشته، به عیان اهمیت انقلاب ایران و نقش آفرینی آن در تغییر طراحی‌های دشمنان برای فلسطین، بعنوان مسئله اول جهان اسلام، را نشان می‌دهد.

گزافه نیست گفته شود که اگر بهمن ۵۷، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی نمی‌رسید و در پی آن جمهوری اسلامی که"اعلام می‌کند که هر جا مظلومی هست و نصرتی لازم است، ما آنجا حاضریم" تاسیس نمیشد، از قبله اول مسلمین جز تاریخی پر از تاسف چیزی باقی نمانده و اسرائیل بر منطقه حاکم شده بود.

امروز در پرتو نگاه توحیدی انقلاب اسلامی که ظلم ظالم را نمی‌پذیرد و تکلیف خود را حمایت از مظلوم می‌داند، بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا فراگیر شده و دشمنان در ضعیف‌ترین شرایط خود، برای به تعویق انداختن نابودی‌شان، دست و پا میزنند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها