واکنش بعیدینژاد به اعترافات یک مقام پیشین آمریکایی
سفیر ایران در لندن با اشاره به بخشی از اعترافات عضو شورای امنیت ملی آمریکا در زمان جنگ ایران و عراق، موضوع تجهیز صدام به کمکهای وسیع تسلیحاتی از سوی غرب و شرق به صدام حسین را یادآور شد.
خبرگزاری ایسنا: حمید بعیدینژاد در کانال تلگرام خود با اشاره به اعترافات «هوارد تایشر» عضو شورای امنیت ملی آمریکا در سالهای جنگ ایران و عراق که این اعترافات در دادگاه منطقه جنوبی فلوریدا به عنوان پیوست اسناد در دادگاه ثبت و ضبط شده است نوشت: با توجه به سالگرد عملیات کربلای چهارم و پنجم، یادآوری موضوع تجهیز صدام به کمکهای وسیع لجستیک و تسلیحاتی از غرب و شرق به ویژه آمریکا به رژیم صدام لازم به نظر میرسد. هر چند این موضوع نیاز به اثبات ندارد، اما انتشار اسناد این تحول مهم بینالمللی در آینده میتواند ابعاد و جزئیات موضوع را بیش از پیش روشن کند. ولی تا همین جا هم انتشار برخی اسناد هر چند محدود در این عرصه خود گویای حقایق مهمی است.
در این میان اعترافات «هوارد تایشر» عضو شورای امنیت ملی آمریکا مطالب مهمی را در بردارد. این اعترافات به علت شکایت حقوقی در سالهای پس از حمله نیروهای متحد عراق نسبت به انتقال مواد و تجهیزات حساس از سوی یک شرکت آمریکایی به عراق، انجام شده است.
سفیر ایران در لندن در ادامه به خلاصهای از متن اعترافات این مقام وقت آمریکا پرداخته است:
۱- نام من «هوارد تایشر» است و از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۷ در شورای امنیت ملی آمریکا خدمت کردهام. از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۷ نیز عضو شورای امنیت ملی بودهام.
۲- در سالهای عضویت در شورای امنیت ملی آمریکا در بخش امور خاورمیانه و امور سیاسی و نظامی کار میکردم و تماسهای منظمی با ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا و رابرت گیتز معاون سیا داشتم.
۳- در بهار سال ۱۹۸۲، عراق در آستانه شکست در جنگ با ایران قرار گرفت. در ماه مه و ژوئن ۱۹۸۲ ایرانیها نقطه ضعف بزرگی را در سیستم دفاعی عراق در طول مرز ایران و عراق در حدفاصل بغداد در شمال و بصره در جنوب یافته بودند. ایران نیروی نظامی تهاجمی بسیار گستردهای را مستقیما به موازات همین نقطه ضعف دفاعی عراق در منطقه مستقر کرده بود. ایران در صورت پیروزی نظامی در این منطقه، بغداد را از بصره جدا و قطع میکرد و همین باعث شکست عراق میشد.
۴- اطلاعات جاسوسی آمریکا شامل اطلاعات تصویری ماهوارهای نیز هم این نقطه ضعف و شکاف دفاعی در خطوط ارتش عراق، و هم بسیج گسترده نظامی ایران در برابر همین خطوط شکاف دفاعی را ثبت و ضبط کرده بود. در آن زمان آمریکا از نظر رسمی در جنگ ایران و عراق بیطرف بود.
۵- رئیسجمهور ریگان بین این دو هدف قرار گرفته بود: حفظ بیطرفی کامل در جنگ و اجازه شکست عراق توسط ایران، یا مداخله و اعطای کمک به عراق، که میباید یکی را انتخاب میکرد.
۶- در ماه ژوئن هشتاد و دو میلادی رئیسجمهور ریگان تصمیم گرفت که آمریکا نمیتواند اجازه بدهد که عراق در جنگ با ایران شکست بخورد؛ لذا رئیسجمهور تصمیم گرفت که ایالات متحده هر کاری که لازم و حقوقی باشد را اتخاذ کند که از شکست عراق در برابر ایران جلوگیری شود. رئیسجمهور مصوبهای در این خصوص صادر کرد. من شخصا از محتوای این مصوبه اطلاع دارم، چون با جف کمپ یکی دیگر از کارکنان شورای امنیت ملی از تهیه کنندگان و نویسندگان این مصوبه بودیم، ولی مصوبه و حتی شماره آن محرمانه است.
۷- ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا مسوولیت مستقیم تضمین اینکه عراق از تسلیحات، مهمات وخودروهای زرهی لازم برخوردار باشد به نحوی که در جنگ با ایران شکست نخورد را برعهده داشت. بر اساس مصوبه محرمانه رئیس جمهور، ایالات متحده به صورت فعال حمایت از برنامههای جنگی عراق را از طریق تامین میلیاردها دلار اعتبار، و اقدام به ارائه اطلاعات جاسوسی نظامی و مشاوره به عراقیها از یک طرف و همچنین از طریق مانیتور کردن مسیرهای ارسال تسلیحات و تجهیزات به عراق از سوی طرفهای سوم برای کسب اطمینان از اینکه عراق تسلیحات و تجهیزات کافی را دریافت میکند را به عهده میگرفت. ایالات متحده همچنین مشاورههای عملیاتی استراتژیک برای بالا بردن بهرهوری عراقیها از امکانات خود در جنگ را به آنها ارائه میکرد. به عنوان مثال در سال هشتاد و شش میلادی رئیسجمهور ریگان با ارسال یک پیام سری به صدام حسین به وی گفت که عراق باید جنگ هوایی و بمباران ایران را تشدید کند. این پیام توسط جورج بوش معاون رئیس جمهور به مبارک رئیس جمهور مصر داده شد که وی نیز پیام را به صدام منتقل کرد. توصیههای عملیاتی راهبردی مشابهی در ملاقاتهای دیگری میان سران کشورهای اروپایی و خاورمیانه به صدام حسین منتقل میگردید. من خودم محورهای مذاکرات جورج بوش معاون رئیسجمهور آمریکا را با مبارک رئیسجمهور مصر نوشتم و در جلسات متعدد دیگری که میان طرف آمریکایی با رهبران اروپایی و خاورمیانه برای انتقال این مشاورههای عملیاتی استراتژیک به صدام صورت میگرفت شرکت داشتم.
۸- من شخصا در جلساتی که ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا و گیتز معاون سیا نیاز عراق به داشتن برخی تسلیحات خاص مثل بمبهای خوشهای و مهمات نفوذ کننده ضد زره به منظور دفع حملات ایرانیها را مطرح میکردند حضور داشتم. وقتی در سال هشتاد و دو میلادی به عضویت شورای امنیت ملی درآمدم، رئیس سازمان سیا اصرار داشت که بمب خوشهای میتواند قدرت فزایندهای را در برابر موج انسانی نیروهای ایرانی برای عراق ایجاد کند. گزارشات این جلسات را من تهیه میکردم.
۹- رئیس و معاون سازمان سیا بدین ترتیب در جریان کامل صدور مجوزهای لازم برای انتقال و فروش تسلیحات با منشأ غیر آمریکایی به عراق قرار داشتند و اینها همه در گزارشات شورای امنیت ملی ثبت و ضبط شدهاند.
۱۰- آمریکا اصولا خیلی علاقمند بود که دیگر کشورها به عراق کمک کنند. در سال هشتاد و چهار میلادی اسرائیلیها به این نتیجه رسیدند که ایران به علت نفوذ و حضور در لبنان، برای موجودیت اسرائیل از عراق خطرناکتر است. اسرائیلیها با آمریکا در اورشلیم که با رامسفلد و من برگزار شد جلسهای برگزار کردند. در آن جلسه اسحاق شامیر وزیر خارجه اسرائیل از رامسفلد خواست که پیام سری اسرائیل را به صدام برساند که اسرائیل حاضر است به عراق در جنگ کمک کند. آمریکا قبول کرد. من هم با رامسفلد به بغداد سفر کردم و در جلسهای که در آن رامسفلد آمادگی اسرائیل برای کمک به عراق را مطرح کرد، حاضر بودم. طارق عزیز حتی از پذیرفتن نامه اسرائیل به صدام برای کمک امتناع کرد و گفت: میترسد اگر نامه را بگیرد صدام او را در جا اعدام کند.
۱۱- هدف آمریکا در تأمین تسلیحات و تجهیزات نظامی به عراق از منشأ غیر آمریکایی این بود که منابع تسلیحات و تجهیزات غیر آمریکایی برای عراق کافی به نظر میرسیدند و آمریکا از طریق مانیتور کردن نقل و انتقالات سلاح و تجهیزات به این اطمینان میرسید که نقل و انتقالات تسلیحات به عراق از سوی دیگر کشورها نیاز عراق را تامین کند. اما اگر به هر علتی نوع خاصی از تسلیحات از این طریق برای عراق فراهم نمیشد، آمریکا خود تصمیم میگرفت که به طور مستقیم و غیر مستقیم آن تسلیحات خاص را برای عراق تامین کند. مثال این مورد مهمات نفوذکننده ضد زره بود که وقتی منابع غیر آمریکایی موفق به تامین نیاز عراق نشدند خود آمریکا با تصمیمی که زیرنظر رئیس سازمان سیا صورت گرفت این تسلیحات را در اختیار عراق قرار داد.
دیدگاه تان را بنویسید