ترفند‌های اروپایی؛ حقه‌های آمریکایی

کد خبر: 893870

امیر عبدالهیان در این مصاحبه ۸۰‌دقیقه‌ای خود از تجربیاتش در دو مذاکره با اروپایی‌ها (سال‌های ۸۲ تا ۸۴) و آمریکایی‌ها (۱۳۸۶) می گوید؛ مذاکراتی که تجربه‌اش امروز در مواجهه با طرف‌های برجامی ایران غنیمت است. او می‌گوید خصلت اروپایی‌ها در مذاکرات زمان خریدن، طولانی شدن مذاکرات و دادن وعده‌های زیباست، اما آمریکایی‌ها زمانی‌که در مذاکره به خواسته خود برسند، شروع می‌کنند به چپ کردن میز مذاکره!

ترفند‌های اروپایی؛ حقه‌های آمریکایی

روزنامه صبح نو: عصر بارانی چهارشنبه ساعت چهار بعدازظهر وقت مصاحبه داشتیم، با این حال کمی زودتر در محل حاضر شدیم که رأس ساعت مصاحبه آغاز شود. اما حوالی ساعت‌۱۷ به دپارتمان بین‌الملل مجلس شورای اسلامی رسیدیم. بعد از حادثه تروریستی خردادماه‌۹۶ فضای مجلس بسیار امنیتی شده است و برای ورود و خروج باید از هفت خوان عبور کرد. اما گپ و گفت: با دکتر حسین امیر‌عبداللهیان ارزشش را داشت که از چنین مراحلی عبور کنیم.

کارنامه با ارزشش در صحنه سیاست خارجی ایران از او یک دیپلمات حرفه‌ای ساخته است؛ دیپلماتی که عنوان انقلابی را با خود همراه دارد. ادبیات متفاوت و حتی نوع پذیرایی‌اش از مهمان او را از اهالی بهارستان متمایز کرده است. هرچند که شاید برای مصاحبه با او باید به خیابان ۳۰‌تیر می‌رفتیم، اما... بگذریم.

امیرعبداللهیان امروز دستیار ویژه رییس مجلس شورای اسلامی و مدیرکل امور بین‌الملل مجلس شورای اسلامی است. البته او بیش‌تر جزو چهره‌های شناخته‌شده وزارت امورخارجه است که مواضع صریح و تحرک فعال بین‌المللی و منطقه‌ای؛ او را در بحران‌های عراق و سوریه و تحولات غرب آسیا و شمال آفریقا برجسته ساخت. او ترجیح داد در این مصاحبه ۸۰‌دقیقه‌ای خود از تجربیاتش در دو مذاکره با اروپایی‌ها (سال‌های ۸۲ تا ۸۴) و آمریکایی‌ها (۱۳۸۶) بگوید؛ مذاکراتی که تجربه‌اش امروز در مواجهه با طرف‌های برجامی ایران غنیمت است. او می‌گوید خصلت اروپایی‌ها در مذاکرات زمان خریدن، طولانی شدن مذاکرات و دادن وعده‌های زیباست، اما آمریکایی‌ها زمانی‌که در مذاکره به خواسته خود برسند، شروع می‌کنند به چپ کردن میز مذاکره! او البته تأکید دارد نظام خودش را معطل آمریکا و اروپا نخواهد کرد و کشوری که در سخت‌ترین شرایط (هشت سال دفاع مقدس) توانست خود را حفظ و اداره کند پیش‌بینی‌هایی راهبردی برای شرایط سخت‌تر با اتکای به داخل دارد. امیر‌عبداللهیان از تلاش‌های ایران برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه هم گفت؛ آنجا که با وجود اختلافات بسیار با سعودی‌ها برای یمن و جلوگیری از ریختن خون مردم بی‌گناه حاضر شد با عربستان برای مذاکره با حوثی‌ها همراهی کند. دلایل سقوط محمد مرسی، موضوع فلسطین و روند تسلیح کرانه باختری، تماس سری نماینده بن‌سلمان با ایران، جزئیات مذاکره ایران و آمریکا در عراق و عمان از دیگر موضوعاتی است که امیر‌عبداللهیان در مصاحبه با «صبح‌نو» به بیان آن پرداخت. در ادامه این گفتگو را می‌خوانید.

شاهد سفر بی‌سابقه مقامات صهیونیستی به برخی کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس به‌خصوص عمان هستیم، با توجه به اینکه عمان درگاه ارتباطی ایران است با کشور‌هایی که به‌طور رسمی با آن‌ها رابطه نداریم، این سفر‌ها چه پیامد‌ها و پیام‌هایی دارد؟ سفر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به عمان را می‌توان در دو نگاه بررسی کرد. با شناختی که از سلطان قابوس، پادشاه عمان داریم می‌توان گفت: به دور از نگاه خاصی این دیدار صورت گرفته است. اما اینکه پشت پرده این سفر چه بوده است می‌توان اشاره کرد به اینکه با توجه به اخبار و اطلاعات موجود ما، سلطان قابوس به‌دنبال این نبوده است که این سفر برای گام برداشتن به معامله قرن باشد. اما قطعاً این دیدار به دور از حکمتی است که در سلطان قابوس سراغ داریم چرا که سفر نتانیاهو به عمان، برای این رژیم صهیونیستی یک مشروعیت به‌حساب می‌آید. اما اینکه این سفر می‌تواند برای عادی‌سازی روابط عربی اسراییلی تأثیر‌گذار باشد، این‌گونه نیست و از این سفر چیزی برای رژیم اسرائیل در نمی‌آید. این رفت‌و‌آمد‌های سیاسی تأثیر مهمی در میدان ندارد هر چند فضای رسانه‌ای، یک مانور رسانه‌ای برای صهیونیست‌ها به وجود آورد. این مقاومت و دولت فلسطین است که تصمیم‌گیرنده اصلی موضوع فلسطین هستند. این نکته را اشاره کنم که عمان دوست دارد نقش میانجیگری را ایفا کند و خود را دروازه گفتگو بنامد. گفتگو‌های بی‌سرو‌صدا را معمولاً دوست دارند. سیاسیون عمان دوست دارند میانجی باشند، اما پشت دوربین و به همین خاطر است که اهل مصاحبه نیستند. برخلاف بنیامین نتانیاهو که به‌دنبال نمایش‌های کودکانه است و نمونه بارز آن را در سخنرانی وی در سازمان ملل و یا دیدار‌های اروپایی او می‌بینیم. اگر این سفر می‌خواست تأثیر‌گذار باشد نباید پس از ربایش یکی از رهبران حماس در غزه، شاهد شلیک نزدیک به ۶۰۰‌موشک و راکت به اراضی اشغالی می‌بودیم. این نشان می‌دهد عادی‌سازی روابط عربی‌- اسرائیلی و اعلام قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل و معامله قرن رویا‌های تعبیر نشدنی است که رژیم صهیونیستی به آن دست نمی‌یابد. در برخی از دیدار‌های اروپایی خودم با سیاستمداران آن‌ها تأکید کردم که این ساده‌انگاری است که داماد جوان دونالد ترامپ بخواهد یا بتواند، قدس را به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی حل و فصل کند. سرزمینی که دارای یک زخم ۷۰‌ساله است. شاید این موضوعات روی کاغذ و رسانه عنوان شود و گفتمان‌هایی هم در این باره صورت گیرد، اما در فضای واقعی شلیک ۶۰۰‌موشک را از غزه به اراضی اشغالی می‌بینیم، این یعنی این‌گونه رویا‌ها برای صهیونیست‌ها تعبیر نشدنی است.

امروز با توجه به اقدامات آمریکا در انتقال سفارت، عادی‌سازی رابطه برخی کشور‌های عربی با رژیم صهیونیستی و علنی شدن قرارداد‌های تجاری و تسلیحاتی عربستان یا امارات با رژیم صهیونیستی شاید این‌طور برداشت شود که دیگر فلسطین اولویت اول مسلمانان نیست. کشور‌هایی در جهان عرب در موضوع فلسطین فعالیت می‌کردند که در سطح مردمی هم آن را می‌دیدیم. در این بین عربستان، امارات و بحرین که حاکمان آن‌ها با ساختاری که دارند، این موضوع شاید حساسیت نداشته باشد، اما اگر در مورد شمال آفریقا مانند مصر و یا تونس و الجزایر به این مسأله توجه داشته باشیم می‌بینیم که وضعیت متفاوت‌تر از امارات و یا عربستان و بحرین است چرا که مردم این موضوع را از دولت مطالبه می‌کنند. زمانی که معاون وزارت خارجه بودم، در زمان ریاست‌جمهوری محمد مرسی و یا عبدالفتاح السیسی، هر زمان که نشست مطبوعاتی با خبرنگاران مصری داشتم نکته مهم آن‌ها این بود که آیا ایران مانند گذشته از فلسطین حمایت می‌کند. نگاه ایران و مردم ایران به موضوع فلسطین برایشان مهم بود. همچنین در اقامتگاه سفیرمان در مصر ضیافت شامی برای سردبیران و نخبگان مصری داشتیم، پرسیدم چرا در مصر به فلسطین حساس هستند، گفتند:، چون مردم از ما می‌خواهند؛ و نکته جالب این نشست این بود که آن‌ها عنوان کردند که اگر از ما بپرسید چرا مرسی سقوط کرد؟ پاسخ می‌دهیم زمانی مرسی سقوط کرد که برای رییس‌جمهوری اسرائیل نامه نوشت. مردم انتظار نداشتند که آقای محمد مرسی این اقدام را انجام دهد. مرسی یک مسلمان اخوانی بود که رییس‌جمهوری شده بود و با نوشتن نامه به رییس‌جمهوری رژیم صهیونیستی کلید مرگ وی آن زمان زده شد. این اظهار نظر‌ها زمانی عنوان شد که آقای مرسی هنوز سرکار بود. در این ضیافت شام، از «حسنین هیکل» پرسیدم پیش‌بینی شما نسبت به مصر جدیدچیست؟ او پاسخ داد که «با عقل مصری و تجربه سیاسی و روزنامه‌نگاری می‌گویم که مرسی سه ماه دیگر بیشتر دوام نخواهد آورد.» چرایی این موضوع را که از آقای حسنین هیکل پرسیدم، گفت: «آقای مرسی به رییس‌جمهوری صهیونیستی نامه نوشت. من این خطای وی را به این دلیل می‌دانم که وی سال‌ها در مصر نبود چرا که با افکار عمومی مردم آشنایی نداشت و نمی‌دانست که حس ارتباطی مردم نسبت به موضوع فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی تقویت شده است.» آقای حسنین هیکل همچنین به دیدارهایش با امام خمینی؟ ره؟ اشاره کرد و گفت: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تازه حمایت از مردم فلسطین شعله‌ورتر شده و انقلاب اسلامی باعث شد تا فاز جدیدی در این باره در مصر ایجاد شود.» البته، سبک مدیریت محمد مرسی هم کمک کرد که زودتر سقوط کند، این را حلقه اول حاکمان دولت مصر عنوان کردند. این را زمانی می‌شنیدیم که قرار بود با حلقه اول حاکمان دولت مصر صحبت کنیم. اما اگر بخواهیم به این مطلب اشاره کنیم که چرا در امارات و یا بحرین و عربستان موضوع فلسطین کم‌رنگ است و چرا مردم ساکت‌اند باید گفت؛ این کشور‌ها (بحرین و امارات) یک تا دو میلیون جمعیت دارند که اکثر آن‌ها مهاجر و نیروی کار خارجی هستند. بخشی هم ناوگان‌های دریایی آمریکا و انگلیس هستند که در آنجا حضور دارند. هویت ملت‌محوری در این کشور‌ها وجود ندارد. نباید لایه‌های روی آب را دید باید لایه‌های زیرین را هم ببینیم. اگر در بحرین موضوع فلسطین دنبال نمی‌شود به‌دلیل همان خفقانی است که به‌بهانه مبارزه با تروریسم در این کشور دیده می‌شود که از چگونگی مبارزه با تروریسم و نپرداختن به موضوع فلسطین در این کشور‌ها سوء استفاده می‌شود. شما درباره فلسطینی صحبت می‌کنید که در دو فضا و محیط باید بررسی شود؛ یک، افکار عمومی و حلقه سیاسی و دوم، حاکمیت و دولتی‌ها. در قشر و لایه حاکمان این ارتباط پنهان و آشکار را می‌بینید، اما در سطح مردمی مثلاً در بحرین یا امارات که نام بردیم این موضوع دیده نمی‌شود. امارات یا بحرین یا عربستان نقشی در حمایت از مقاومت نداشتند. چند ماه قبل از فوت «سعود الفیصل» ملاقاتی با وی در جده داشتم. ملاقاتی که اطلاعات دقیق و کاملی داشتیم که سعودی‌ها در جنگ‌های ۲۲‌روزه و هشت روزه یا ۵۱‌روزه و... به اسرائیل کمک‌هایی کردند. اما سخنان سعود الفیصل درباره فلسطین به‌گونه‌ای بود که اگر از نحوه این کمک‌ها باخبر نبودیم فکر می‌کردی که اسماعیل هنیه در مقابلت قرار دارد و با تو صحبت می‌کند. سعودی‌ها کمکی به فلسطین نکردند و تنها در گفتگو‌های دیپلماتیک از فلسطین سخن می‌گویند. همانطور که خودشان هم تأکید می‌کنند دراین باره فقط سخن می‌گویند؛ «مجرد کلام»، یعنی گفت‌وگوی توأم با لبخند. در دو دهه گذشته هیچ حمایت جدی از فلسطین نداشتند. شاید درباره موضوع فلسطین تلاشی از سوی جهان عرب مشاهده نکنیم، اما در فضای مردمی و همبستگی که با فلسطین وجود دارد از علاقه فضا‌های رسانه‌ای، فعالان مدنی و اجتماعی یا سیاسیون و دیپلمات‌های ارشدی را می‌بینیم که در ابعاد مختلفی از فلسطین حمایت می‌کنند؛ از آمریکای لاتین تا لندن و حتی در دل واشنگتن سازمان‌ها و افرادی هستند که از مقاومت حمایت می‌کنند. در ششمین کنفرانس فلسطین که سال‌۹۵ در تهران و با حضور مقام معظم رهبری برگزار کردیم، تصمیم گرفتیم که از NGO یا سازمان‌های مردم‌نهاد مرتبط با موضوع فلسطین برای شرکت در این اجلاس دعوت کنیم، وقتی در این باره مطالعه کردیم دیدیم ۲۷۰۰‌سازمان مردم‌نهاد در سطوح مختلف در سطح جهان وجود دارد که از فلسطین حمایت می‌کنند. هر چند ما سه درصد از این‌ها را توانستیم دعوت کنیم، اما چنین ظرفیتی نشان‌دهنده این است که مقاومت می‌گوید من هستم و این مقاومت است که حرف می‌زند، به‌رغم اینکه زرادخانه‌های اتمی در دست رژیم صهیونیستی است. درباره قدرت مقاومت به خاطره‌ای اشاره کنم؛ آن زمانی که ماهواره امید با موفقیت به فضا پرتاب شد دیداری با یک مقام عالی‌رتبه داشتم که به‌دلیل سفرش به ریاض به تأخیر افتاده بود. وقتی که وی از ریاض برگشته بود همزمان شده بود با پرتاب موفقیت آمیز ماهواره امید به فضا. این مقام در دیدارش با من به این موضوع اشاره کرد که بعد از شنیدن خبر پرتاب ماهواره ایران که در مدار زمین قرار گرفت ما در جلسه ریاض که مقامات ارشد نظامی حضور داشتند وحشت کردیم و عنوان شد که ایران گفته اگر ژنرال‌های آمریکایی ایران را تهدید و یا کوچک‌ترین نگاهی به ایران داشته باشند در کسری از ثانیه همه پایگاه‌های آمریکایی مورد هدف موشک ایران قرار می‌گیرد. این مقام عالی‌رتبه، ادامه داد: «وحشت و التهاب خاصی درنشست آن روز در ریاض حاکم بود و برای این که استرس آن نشست کاهش یابد گفتم که نترسید اگر نقطه‌زنی موشکی ایران دقیق است پس به کاخ‌ها اصابت نمی‌کند و همان پایگاه‌های نظامی مورد اصابت قرار می‌گیرد.» شاید این از نظر ما و شما یک لطیفه باشد، ولی از نظر نظامی این یک قدرت برای جمهوری اسلامی ایران است. در سالی که آمریکا به عراق حمله و از اقیانوس هند موشک‌های کروز به عراق پرتاب می‌کرد، در مسیر سفارت بعضاً می‌دیدیم که از ده موشک هفت تا انحراف داشته و به هدف اصابت نکرده بود. بهتر است به این نکته اشاره کنم که این توان نظامی و موشکی ما یک نقطه قدرت برتر دفاعی در منطقه است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها