۶ دلیل ترامپ برای نجات محمد بن سلمان از پرونده خاشقجی
جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد سعودی ۱۰ مهر ماه در کنسولگری عربستان در استانبول ناپدید و در نهایت عربستان اعلام کرد که وی به دنبال یک مشاجره به قتل رسیده است. هرچند شواهد بسیار زیادی وجود دارد که ثابت میکند بنسلمان پشت پرده اصلی این قتل بوده، اما دربار سعودی این روایت را منتشر کرده و بن سلمان را از این قتل تبرئه کرده است.
روزنامه کیهان: جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد سعودی ۱۰ مهر ماه در کنسولگری عربستان در استانبول ناپدید و در نهایت عربستان اعلام کرد که وی به دنبال یک مشاجره به قتل رسیده است. هرچند شواهد بسیار زیادی وجود دارد که ثابت میکند بنسلمان پشت پرده اصلی این قتل بوده، اما دربار سعودی این روایت را منتشر کرده و بن سلمان را از این قتل تبرئه کرده است. اما در روزهای گذشته رسانههای معتبر غربی اعلام کردند که بن سلمان قربانی این پرونده خواهد شد. روند امور در ۱۸ روز گذشته به گونهای طی شده که به نظر میرسد واشنگتن نیز به این نتیجه رسیده باشد که بن سلمان دستور این قتل را داده و به همین دلیل دونالد ترامپ سعی دارد تا به نوعی متحد خود را از این دردسر نجات دهد. به همین دلیل دونالد ترامپ در ابتدا در برابر شواهد موجود مبنی بر قتل خاشقجی تاکید کرد که این قتل کار عوامل خودسر بوده و پس از اعلامیه دربار سعودی در مورد قتل خاشقجی در یک مشاجره این روایت را معتبر دانست. کارشناسان تاکید دارند که ترامپ به هر روشی سعی در نجات بن سلمان از این ماجرا دارد. چرا که برخی خبرها حتی حکایت از این داشت که شورای بیعت عربستان نشستی محرمانه برای انتخاب ولیعهد جدید عربستان برگزار کرده و شورای علمای سعودی نیز خواستار برکناری بن سلمان شدند. حتی برخی رسانهها از تشکیل محوری برای حمایت از ولیعهدی احمد بن عبدالعزیز خبرداند. در واقع برخی رسانهها مانند گاردین، نیویورک تایمز و واشنگتن پست با انتشار گزارشهایی مستمر تاکید کردند که بن سلمان باید از ولیعهدی عربستان برکنار شود. اما به نظر میرسد که در نهایت دونالد ترامپ موفق شده تا این مسئله را مدیریت کند و به نوعی بن سلمان را از سقوط کنونی نجات دهد. اما مسئله اصلی این است که چرا ترامپ برای حفظ بن سلمان هزینههای زیادی متحمل شده و حتی در برابر نمایندگان کنگره نیز ایستاده است؟ ۱. بازترسیم سیاست ها: برکنار شدن محمد بن سلمان از ولیعهدی عربستان به معنای این است که آمریکا باید سیاستهای منطقهای خود را بازترسیم کند و این به معنای هدر رفتن زمان و هزینههای دو ساله ترامپ خواهد بود. در واقع در شرایط کنونی که انتخابات میان دورهای کنگره نزدیک است و تحریم ایران نیز به یک مسئله مهم برای ترامپ تبدیل شده برکناری بن سلمان میتواند باعث شود که در تمامی ابعاد، سیاستهای آمریکا در مورد عربستان تغییر کند که این مسئله احتمال موفقیت برنامههای خاورمیانهای ترامپ را به شدت کاهش خواهد داد. ۲. سیاست خاورمیانهای ترامپ: سیاست خاورمیانهای آمریکا با آمدن دونالد ترامپ شاهد نوعی تغییر بوده است. در دوران باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا سیاست پاسیفیک گرایی و گرایش به شرق بیشتر مورد توجه کاخ سفید بود. اما پیروزی دونالد ترامپ باعث تغییر این سیاست شده و بار دیگر خاورمیانه به کانون استراتژیهای آمریکا باز گشته است. دکترین خاورمیانهای ترامپ چند وجه بارز دارد: ۲/۱. تهاجمی بودن: شاید بتوان مهمترین وجه سیاستهای خاورمیانهای ترامپ را تهاجمی بودن آن دانست. در این مسیر وی در مورد سوریه سه بار دستور حمله موشکی را صادر کرده است. در واقع ترامپ به دنبال آن است تا با تشدید بیثباتی زمینه را برای اجرای سیاستهای خاورمیانهای خود آماده کند. در این شرایط بن سلمان گزینه مناسبی است. چرا که جوان بودن و جسور بودن بن سلمان باعث شده است تا وی نیز در عرصه منطقهای بسیار تهاجمی عمل کند و اساسا وی سیاست خاورمیانهای عربستان را از «محافظهکارانه تدافعی» به «محافظهکارانه تهاجمی» تغییر دهد. به همین دلیل ترامپ سعی دارد تا بن سلمان را به عنوان بازوی اجرایی سیاستهای منطقهای خود همچنان حفظ کند. ۲/۲. فروش سلاح: دونالد ترامپ پیروزی خود را تاحدودی مدیون جناح تندرو و لابیهای اسلحه در آمریکا است. به همین دلیل وی باید منافع این لابیها را در سیاستهای خود لحاظ کند. در همین راستا شاهزادههای جاه طلب عربی بهترین گزینه برای این مقصود ترامپ هستند. بن سلمان تنها در یک مورد یک قرارداد خرید سلاح از آمریکا به ارزش ۱۱۰ میلیادر دلار امضا کرد. در واقع «سیاستِ اول آمریکای» ترامپ باعث شده است تا وی فروش سلاح را به عنوان یکی از مهمترین منابع درآمدی و کاهش نرخ بیکاری در آمریکا محسوب کند. ترامپ زمانی که رسانهها در ماجرای خاشقجی وی را تحت فشار گذاشتند که به دلیل این مسئله قراردادهای تسلیحاتی با عربستان لغو شود به صراحت مخالفت کرده و اعلام کرد که هیچ گاه این اقدام را انجام نخواهد داد. ۲/۳. مقابله با نفوذ ایران: مسئله مهم دیگر در سیاست خاورمیانهای ترامپ مقابله با نفوذ فزاینده ایران است. از نگاه محور ترامپ، بن سلمان و نتانیاهو، ایران بر چهار پایتخت عربی مسلط شده و باید این نفوذ تحدید شود. در واقع ترامپ بارها هشدار داده است که آمریکا در منطقه ۷ تریلیون هزینه کردهاما در نهایت ایران صاحب نفوذ شده است. در مقابل بن سلمان شاهزادهای به شدت افراطی و ضدایرانی بوده که در یکی از نخستین اقداماتش روابط با ایران را قطع کرد و حتی تهدید کرد که درگیریهای منطقهای را به داخل ایران خواهد کشاند. در واقع بن سلمان شاهزادهای است که تمامی ویژگیهای لازم برای مقابله با ایران از نظر ترامپ را داراست. ۲/۴. معامله قرن: دونالد ترامپ یکی دیگر از وجوه سیاست منطقهای خود را حل و فصل مسئله فلسطین به سود اسرائیل معرفی کرده است. در این مسیر وی در قالب معامله قرن سفارت آمریکا را از تلآویو به بیت المقدس منتقل کرد. این امر بسیار حساس بوده و موجی از واکنشها علیه آمریکا به راه انداخت. اما حمایتهای پنهانی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و محمدبن زاید ولیعهد ابوظبی از این طرح باعث هموار شدن مسیر اجرای این طرح شده است. در واقع بن سلمان در مصاحبه با نشریه آتلانتیک به صراحت از حق اسرائیل برای داشتن سرزمین دفاع کرده است. این مسئله برای دونالد ترامپ بسیار مهم است چرا که شاهزادههای عربی به ندرت جرأت اظهار نظر در این مورد را دارند. اما بن سلمان با حمایت از معامله قرن نشان داده که بهترین گزینه ترامپ در مسئله فلسطین است. ۳. پنهان کردن نقش بن سلمان در پیروزی ترامپ در انتخابات: برخی از کارشناسان نیز معتقدند که کمکهای بن سلمان به ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ باعث شده است تا وی به عنوان گزینه مورد اعتماد دونالد ترامپ برای پادشاهی عربستان مطرح باشد. ترامپ از دهه ۱۹۹۰ روابط تجاری نزدیکی با سعودیها داشته است و از زمانی که رئیسجمهور شده است، عربستان نقش اصلی را در سیاست خارجی ترامپ داشته است. جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ، به ویژه روابط نزدیکی با محمد بن سلمان به وجود آورد و شخصا تلاش کرد او را به عنوان شریک قابل اعتماد آمریکا در منطقه نشان دهد. شماری از سناتورهای دموکرات نیز در نامهای به رئیسجمهور آمریکا از او خواستند اطلاعات کامل روابط مالی خانوادهاش با عربستان را اعلام کند. این اعضای دموکرات سنا از جمله ریچارد دوربان و الیزابت وارن خواستار دسترسی به همه اسناد مربوط به سرمایهگذاریهای عربستان و اعضای خاندان آلسعود و شهروندان عربستانی در شرکت ترامپ در ده سال اخیر شدند. مجتهد افشاگر سعودی نیز معتقد است که آنچه گفته میشود هدف ترامپ از تایید روایت بنسلمان، دوشیدن عربستان سعودی است، نادرست است؛ چرا که هدف ترامپ نجات دادن خود از رسواییای است که بنسلمان با آن، او را تهدید میکند تا از این مهلکه نجاتش دهد. تهدید بنسلمان این است که جزئیات کمکش به موسسه ترامپ قبل و بعد از انتخابات، را فاش میکند. ۴. جبران کمبود نفت ایران و مقابله با ایران: به دنبال خروج آمریکا از برجام برخی تحریمها علیه ایران اجرایی خواهد شد. تحریمهای بازگشتی و غیر قانونی آمریکا علیه ایران بعد از دوره ۹۰ روزه در تاریخ ۶ آگوست ۲۰۱۸ (۱۵ مرداد ماه ۱۳۹۷) و پس از دوره ۱۸۰ روزه در تاریخ ۴ نوامبر ۲۰۱۸ (۱۳ آبان ماه ۱۳۹۷) قرار است اجرایی شود. در این ارتباط دونالد ترامپ به صراحت اعلام کرده که به دنبال صفر کردن صادرات نفتی ایران است. ایران بیش از ۳/۵ میلیون بشکه در روز نفت تولید میکند و از این رقم روزانه ۲/۵ میلیون بشکه صادر میشود. آمریکا گفته است که قصد دارد تا آبان ماه آینده، صادرات نفت ایران را به صفر برساند. اما مشکل اساسی این است که در صورت حذف صادرات نفت ایران باید جایگزین آن نیز مشخص شود. چرا که با توجه به وابستگی آمریکا به نفت (آمریکا روزانه ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه نفت وارد میکند) در صورت افزایش قیمت نفت این کشور بسیار متضرر خواهد شد. به همین جهت ترامپ به دنبال آن است تا عربستان را در تحریم نفتی ایران وارد کند. در این مسیر بن سلمان میتواند در راستای این سیاست دستور افزایش تولید نفت را صادر کند. در واقع برکناری احتمالی بنسلمان میتواند نوعی بیثباتی در عربستان ایجاد کند که همین مسئله تولید نفت را نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد و برنامههای ترامپ برای تحریم نفتی ایران را با مشکل مواجه خواهد کرد. روزنامه گاردین نیز در گزارشی علت همسویی ترامپ با عربستان در قضیه قتل جمال خاشقجی را براندازی ایران دانست و نوشت که آمریکا میداند در راهبردی که علیه ایران اتخاذ کرده است، بدون حمایت سعودیها اثری نخواهد داشت، چرا که در این برداشت براندازی ایران وابسته به تزریق نفت عربستان برای جبران کمبود پیشبینی شده نفت است. ۵. هراس از بیثباتی احتمالی در عربستان: برکناری بن سلمان در شرایط کنونی به معنای حاکم شدن نوعی جنگ قدرت در عربستان است. جرا که بن سلمان در سه سال گذشته موفق به ایجاد شبکههای اطلاعاتی- امنیتی در عربستان شده که در صورت برکناری، این شبکهها توان ایجاد آشوب در عربستان را دارند. از سوی دیگر جانشیان احتمالی بن سلمان نیز افراد مختلفی مانند بن نایف، متعب بن عبدالله و احمد عبدالعزیز و یا حتی خالد بن سلمان خواهند بود که بیشتر این افراد میتوانند برای به دست آوردن پست ولیعهدی با یکدیگر وارد رقابت شده و نوعی بیثباتی سیاسی در عربستان ایجاد خواهد شد. این مسئله سیاستهای خاورمیانهای ترامپ مانند معامله قرن، فروش سلاح، صادرات نفت و مقابله با ایران را تحتالشعاع قرار خواهد داد. ۶. بن سلمان مهره مورد اعتماد ترامپ: نکته مهم دیگر این است که روی کار آمدن بن سلمان اساسا به دلیل حمایتهای دونالد ترامپ بوده است. چرا که گزینه نخست آمریکا برای ولیعهدی عربستان، محمد بن نایف بود، اما تیم امنیتی ترامپ موافق روی کارآمدن بن سلمان بودند. به همین دلیل بسیار سخت است که شاهد تغییر سیاستهای ترامپ در این مورد باشیم. نتیجه در کل میتوان گفت که پرونده خاشقجی از نگاه ترامپ آنقدر بزرگ نیست که بتواند باعث جدایی بین وی و بن سلمان شود. در واقع ترامپ در چند موضوع مهم مانند فلسطین، تحریم نفتی ایران، مقابله با نفوذ ایران و فروش سلاح به شدت به بن سلمان نیاز دارد. در مقابل هزینههای متاثر از برکناری بن سلمان برای تیم ترامپ میتواند بسیار زیاد بوده و سیاستهای خاورمیانهای وی را تحتالشعاع قرار دهد. به همین دلیل ترامپ در ۱۸ روز گذشته در برابر فشار رسانههای جریان اصلی در غرب و همچنین نمایندگان کنگره آمریکا ایستادگی کرده و سعی دارد تا بن سلمان را به صورت کامل از این بحران نجات دهد. منبع: راهبرد معاصر
دیدگاه تان را بنویسید