پاسخ ضررهای ملی: ببخشید، ندیدم
هشدارهای دقیق دلسوزان کشور از سوی مدعیان دیپلماسی که بارها تسلط به «زبان انگلیسی» از سوی لشکر رسانهایشان به عنوان یکی از محاسن آنها معرفی میگردید، شنیده نشد و در نهایت لطمات جبرانناپذیری به منافع ملی وارد کرد.
مجله فارسپلاس: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز، معاهدات و قراردادهای بینالمللی متعددی از سوی جمهوری اسلامی ایران با طرفهای خارجی منعقد گردیده است. در این میان برخی قراردادها، بویژه آنهایی که باواسطه یا مستقیم با طرف آمریکایی بسته شده است، همواره به دیوار بسته خورده و نهتنها منافع ملی در آن تأمین نشده بلکه زمینه وارد شدن لطمات بسیاری بر مردم ایران شده است.
راهبرد دشمن برای نیل به اهداف خود را میتوان در دو شیوه خلاضه کرد:
۱- استفاده از بیدقتی و اهمال مذاکرهکنندگان داخلی در بررسی دقیق مفاد قراردادها که این اجازه را به طرف مقابل میدهد که با سوءاستفاده از خُلل و فُرجهایی که در قراردادها وجود دارد، به منافع ملی مردم به آسانی ضربه وارد کند!
۲- برای مجبور کردن جمهوری اسلامی به پذیرفتن کنوانسیونهای بینالمللی متضاد با منافع ملی، با فضاسازی و گسیل کردن لشکر تبلیغاتی-رسانهای خود در داخل و خارج از کشور، به اهداف خود در این زمینه نائل میآید.
بر همین اساس، حجتالاسلام رئیسی تولیت آستان قدس رضوی در سخنان خود در سالگرد ارتحال آیتالله مهدوی کنی، با تاکید بر شکست دشمن در میدان جنگ سخت و نرم از مردم ایران، گفت: «دشمن امروز تلفیقی از جنگ نرم و سخت را شروع کرده است. آنها میخواهند با فشار وارد کردن به ملتها آنها را خسته کنند. بسیاری از کنوانسیونها را کشورهای پدید آورنده آن، آن را امضا نکردند، اما از ما میخواهند از آن تبعیت کنیم. ما شاهد بودیم در قرارداد الجزایر به خاطر درست ننوشتن واژه تابعیت بارها در دادگاه لاهه محکوم شدیم.»
ماجرای محکومیت جمهوری اسلامی در دادگاه لاهه چه بوده است؟
بیانیه الجزایر قراردادی بود که با میانجیگری کشور الجزایر، میان نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۱ به امضا رسید و آمریکا با دادن تعهداتی به جمهوری اسلامی توانست جاسوسان خود را که در ماجرای تسخیر سفارت این کشور در تهران به اسارت دانشجویان پیرو خط امام درآمده بودند، آزاد کند.
براساس توافق طرفین، مقرر شد تا برای حل و فصل دعاوی این دو کشور، یک نهاد مرضیالطرفین به نام «دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا» در لاهه ایجاد گردد. به عنوان نمونه مقرر گردید دعاوی اتباع هر یک از دو کشور از دولت مقابل نزد این دیوان ظرف یک سال مطرح و ثبت گردد.
عدم دقت لازم در تبیین دقیق واژه «تابعیت» و پیشبینی نکردن راهی برای جلوگیری از طرح دعاوی ایرانیان دارای تابعیت مضاعف از سوی طرف ایرانی موجب شد تا بسیاری از اشخاص حقیقی و حقوقی بویژه وابستگان به رژیم پهلوی که دارای تابعیت دوگانه بودند، از این مساله سوءاستفاده کرده و با طرح دعاوی مختلف علیه ایران، محکومبه خود را از مبلغ موجود در صندوقی که طبق بیانیه الجزائر هر یک از طرفین ایران و آمریکا میبایست آن را پر نگه میداشتند، دریافت کنند!
اما ماجرای این صندوق نیز از نکات تاسفبرانگیز بیانیه الجزائر است. منوچهر محمدی اولین مجری قراراد الجزایر که در آن زمان در منصب معاون نخستوزیر و سرپرست دفتر حقوق بینالملل بوده است، در این زمینه میگوید: «ما در قبال دعاوی که آمریکاییها علیه ما طرح میکردند، یک تضمینی را در دادگاه لاهه قرار داده بودیم یعنی یک میلیارد دلار قرار داده بودیم، اما برای دعاوی که ما علیه آمریکا داشتیم هیچ تضمینی از سوی آمریکا برای ایران قرار داده نشده بود. ضرورتاً ایران نپذیرفته بود که محکوم شود، اما در هر دادگاهی خواهان میتواند از خوانده دعوا درخواست یک تضمین داشته باشد که اگر حکم علیه او صادر شد بتواند از آن تضمین استفاده کند. متقابلاً خوانده هم میتواند از خواهان درخواست یک تضمین داشته باشد که اگر خواهان شکست خورد باید خسارت خوانده را بدهد. در دادگاه لاهه ما بهعنوان تضمین یک میلیارد دلار هزینه دادیم، اما آمریکا هیچ ضمانتی نپذیرفت. درنتیجه وقتیکه ما مواردی را پیدا کردیم که حکم به نفع ایران صادر شد و به آمریکا بردیم درنهایت نتیجهای نگرفتیم و اینیک اشکال اساسی در این بیانیه بود.
اشکال دوم که فاجعهآمیز بود این بود که آمریکا بهعنوان نماینده شهروندان آمریکا میتوانست علیه ایران طرح دعوا کند و درنهایت از ایرانیهای طاغوتی که قبلاً در ایران بودند و فرار کردند و عموماً دارای تابعیتی آمریکایی ایرانی داشتند استفاده کرده و دعواهای آنها را هم بهعنوان شهروندان آمریکایی مطرح کرد و این فاجعه بود. در حقیقت نهتنها یک میلیارد دلار صرف دعاوی شد، بلکه ایران تعهد داده بود حتی اگر این مبلغ به ۵۰۰ میلیون دلار رسید دوباره آن حساب را پر کند و متأسفانه ما این کار را ادامه میدادیم تا این دعاوی به یکجایی برسد. این حساب به خاطر قرارداد الجزایر بارها از سوی ایران به صورت مجزا شارژ شد.» [۱]این اشتباه بزرگ تیم مذاکره کننده ایرانی به سرپرستی «بهزاد نبوی» که یکی از دلایل مهم آن را میتوان در عدم استفاده از تیم تخصصی حقوقدانان اشاره کرد، موجب شد تا در طول ۴ دهه گذشته بسیاری از منسوبان به رژیم پهلوی و اشخاص دیگر با سوءاستفاده از این قرارداد، به آسانی بهعنوان یک تبعه آمریکایی از ایران شکایت کرده و به بازپسگیری اموال خود که از طریق غارت منبع ملی ایرانیان بدست آوردهاند، دست بزنند!
اما متاسفانه این عدم دقت و اهمال در نوع مواجهه با طرف خارجی در طول سالیان گذشته، باز هم لطمات جبرانناپذیری به منافع ملی وارد کرده است.
تجربهای که دوباره تجربه شد
در ابتدای دولت یازدهم و پس از امضای «توافق ژنو» که به امضای «برجام» منتهی گردید، بسیاری از دلسوزان و متخصصان نسبت به استفاده از تجربه تاریخی اشتباهات گذشته برخی مسئولان در اعتماد به طرف خارجی و همچنین اهمال در تقریر قراردادها هشدار دادند.
به عنوان نمونه حجتالاسلام رئیسی در خطبههای پیش از نمازجمعه تهران در تاریخ ۲۲ آذرماه ۱۳۹۲ (سه هفته پس از امضای توافق ژنو) با اشاره به تجربه قرارداد الجزایر خطاب به فعالان حوزه دیپلماسی گفت: «در قرارداد الجزایر واژه تابعیت در توافقات ذکر شد، ولی معنای این واژه برای نظام جمهوری اسلامی ایران و غرب متفاوت بود چرا که در نظام ایران، تابعیت مضاعف وجود ندارد، ولی این مفهوم در غرب مورد تأیید است؛ لذا غربیها با سوءاستفاده از این واژه باعث شدند تا بسیاری از افراد ضدانقلابی که اموالشان توسط نظام جمهوری اسلامی مصادره شده بود بتوانند با شکایت علیه ایران در دادگاه لاهه، میلیاردها تومان اموال جمهوری اسلامی را از آن خود کنند.» [۲]وی با اشاره به اهمیت واژگان و کاربرد آنها در فرهنگهای مختلف تاکید کرد: «فعالان حوزه دیپلماسی باید به این موضوع توجه کنند و در متن توافقاتشان دقیق و حسابشده نظارت کنند تا خدای ناکرده این واژگان مورد سوءاستفاده دشمنان قرار نگیرد». [۳]این هشدارهای دقیق هرچند از سوی مدعیان دیپلماسی که بارها تسلط به «زبان انگلیسی» از سوی لشکر رسانهایشان به عنوان یکی از محاسن آنها معرفی میگردید، شنیده نشد، اما گذر زمان نشان داد که تیم ضعیف دولت یازدهم هم با اهمال در متن برجام و سستی در شناخت اهمیت واژگان در فرهنگهای مختلف، لطمات جبرانناپذیری به منافع ملی وارد کردند.
به عنوان نمونه، «وندی شرمن» عضو سابق تیم مذاکره کننده هستهای آمریکا- فروردین۹۶ - در اندیشکده وودرو ویلسون و در حضور «کاترین اشتون» با تمسخر درباره توافق هستهای گفت: «اعضای ۱+۵ و اتحادیه اروپا توافق کردند که (با پوزخند) تحریمهای هستهای را «موقتاً متوقف کنند»، «lift» لغتی است که در زبان انگلیسی به معنی (معلق نگاه داشتن و یا موقتاً متوقف کردن) است، اما طرف ایرانی «lift» را به معنی «پایان دادن و خاتمه دادن ترجمه میکرد» و به همین دلیل هم ما از این لغت استفاده کردیم.» [۴]ببخشید! ندیدم
هرچند این مساله [دقت در تفسیر طرفین از واژگان مورد استفاده در متن توافق]از همان ابتدا از سوی منتقدان به جواد ظریف و تیم وی هشدار داده شد، اما برای این افراد که از سوی حسن روحانی مأمور «توافق کردن به هر قیمتی ولو به قیمت ضربه به منافع ملی» بودند، این هشدارها مورد اعتنا قرار نگرفته و با فضاسازی و پروپاگاندای رسانهای زمینه وارد شدن لطمات جبران ناپذیر به منافع ملی را فراهم آوردند.
به عنوان نمونه دکتر ظریف در ۳۰ تیر ۹۴، با حضور در مجلس شورای اسلامی با نسبت دادن ترجمه اشتباه به منتقدین مدعی شد: «اصلاً تعلیق در هیچ جا نیامده است در هیچ جای برجام واژه تعلیق نیامده و هرکس تعلیق ترجمه کرده اشتباه ترجمه کرده است. در برجام اصلاً تعلیق وجود ندارد و تاریخ اجرای لغو هم زمانی است که آژانس گزارش دهد که ایران این اقدامات کمی را انجام داده است.» [۵]جالب آن است که بعد از مشخص شدن اشتباه فاحش دکتر ظریف، سید عباس عراقچی در نشست خبری خود در توجیه این اشتباه ظریف به جای توضیح صادقانه درباره اشتباه وزیر خارجه و عذرخواهی بابت آن از مردم، در اظهاراتی توجیهگرانه گفت: «منظور وزیر خارجه، تحریمهای شورای امنیت بوده است»!
اما این پایان ماجرای اهمالهای وزیرخارجه و تیم وی نبود. احمد توکلی نماینده وقت تهران در مجلس شورای اسلامی در گزارش خود از پشت پرده بررسی برجام میگوید: «شش روز بعد از توافق وین، در ۲۹ تیرماه شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۲۲۳۱ را تصویب کرد. با این قطعنامه، شش قطعنامه تحریمی پیشین علیه ایران لغو مشروط شد که در واقع تعلیق بود؛ و در عین حال برجام را تصویب کرد. روز بعد، سه شنبه ۳۰ تیر آقای دکتر ظریف به مجلس آمد و گزارشی از برجام و حواشی آن، از جمله قطعنامه ۲۲۳۱ تقدیم مجلس کرد. چهار سئوال نوشتم و برای رئیس جلسه، آقای لاریجانی فرستادم. این از حقوق نمایندگان است که سئوال خود را از مسئولانی که گزارش تقدیم مجلس میکنند به رئیس جلسه بدهند و او باید بخواند و پاسخ بخواهد. آقای لاریجانی سه تا را خواند و دکتر ظریف پاسخ داد. از جمله پرسیدم در حالی که لااقل ۴ بار لفظ تعلیق صراحتاً در برجام آمده است چرا آقای وزیر چند بار با تأکید گفتند تمام تحریمها لغو شده است؟ با کمال تعجب وزیر محترم در پاسخ گفت: «اصلاً تعلیق هیچ جا نیامده، در هیچ جای برجام تعلیق نیامده، هر کس تعلیق ترجمه کرده اشتباه کرده، هیچ جای برجام تعلیق نیامده. کلمه تعلیق وجود ندارد. لغو کرد... لغو، تمام شد.» من کلمه انگلیسی suspend را در متن برجام با ماژیک برجسته کردم و، چون خودم منتظر اجازه اخطار بودم، از آقای دکتر نجابت خواهش کردم برود آنها را به دکتر لاریجانی نشان دهد. لاریجانی که مطمئن شد، به نجابت گفت: برو به ظریف نشان بده. آقای دکتر ظریف در واکنش به دکتر نجابت گفت: من ندیده بودم! عذر بدتر از گناه»! [۶]مرور تجربههای مختلف کارزار دیپلماسی مذاکرهکنندگان ایرانی با طرفهای خارجی بویژه آمریکا نشان میدهد که متاسفانه دلایل مختلفی بویژه اعتماد بهنفس کاذب، توهم مهارت بینظیر در عرصه دیپلماسی و عدم توجه به هشدارهای دیگران بویژه متخصصین موضوع مورد مذاکره، اولویت دادن منافع فردی و جناحی بر منافع ملی و... موجب شده است تا نمایندگان مردم ایران در میز مذاکره با طرف غربی، بجای تأمین منافع ملی و سرازیر شدن عوائد حاصل از مذاکره، بیشتر موجبات بهرهمندی طرف مقابل از منافع مذاکره و بالتبع ضربات و لطمات جبرانناپذیر به مردم کشور را فراهم کنند. نکته تاسفبارتر اینکه با وجود چنین تجربههای تاریخی گرانبهایی که در اختیار آنان قرار دارد، باز هم شاهد آن هستیم که مدعیان عرصه دیپلماسی که میز مذاکره را با گعده و شوخی اشتباه گرفتهاند، عبرت نگرفته و خود تبدیل به عبرتی برای آیندگان این مرز و بوم شدهاند.
پینوشت:
۱- http://akharinkhabar.com/Pages/News.aspx?id=۲۲۷۲۱۱۸،
۲- http://snn.ir/fa/news/۲۸۰۸۳۸،
۳- http://snn.ir/fa/news/۲۸۰۸۳۸،
۴- www.mashreghnews.ir/news/۷۵۶۰۰۸،
۵- www.mashreghnews.ir/news/۴۴۳۹۳۲،
۶- http://www.rajanews.com/news/۲۲۶۸۹
دیدگاه تان را بنویسید