چگونه عملیات روانی امریکا ناکام ماند؟

کد خبر: 883575

عقب‌نشینی‌های ایالات متحده در برابر تحریم‌های نفتی ایران که اجازه فعالیت به میدان گازی رهام به عنوان میدان مشترک گازی ایران و انگلستان نمونه آن است را باید ماحصل «سلسله پیام‌های قدرت جمهوری اسلامی» به ایالات‌متحده و جهان دانست.

چگونه عملیات روانی امریکا ناکام ماند؟

روزنامه جوان: عقب‌نشینی‌های ایالات متحده در برابر تحریم‌های نفتی ایران که اجازه فعالیت به میدان گازی رهام به عنوان میدان مشترک گازی ایران و انگلستان نمونه آن است را باید ماحصل «سلسله پیام‌های قدرت جمهوری اسلامی» به ایالات‌متحده و جهان دانست که منجر به ناکامی غرب در میدان عملیات روانی علیه ایران شد. «بوزان» اندیشه پرداز عملیات روانی در کتاب «مردم و دولت‌ها و هراس» از سه حلقه عملیات روانی در نبرد‌های نوین در جهان نام می‌برد. واکاوی رویداد‌های اخیر نشان می‌دهد چگونه جمهوری اسلامی در هر فاز با اقدامات خنثی‌کننده (پیش بینی شده یا نشده) به مقابله و شکست عملیات روانی ایالات متحده پرداخته است:

۱- نخستین فاز عملیات روانی متوجه «اندیشه دولت‌ها» ست که بیرونی‌ترین لایه سیاسی نظام‌های دموکراتیک مانند جمهوری اسلامی به شمار می‌روند. اندیشه دولت دارای مشروعیت سیاسی در جامعه خویش است که از دو بعد حقانیت- ناشی از رأی حداکثری- و مقبولیت و کارآمدی- ناشی از عملکرد- تشکیل می‌شود. مشروعیت ثانویه با کارآمدی منجر به تثبیت نظام می‌شود و بالعکس. بوزان تأکید می‌کند با از بین بردن مشروعیت ثانویه، می‌توان اصل نظامی را که دولت در آن فعالیت می‌کند مورد هدف قرار داد. این همان فاز اول جنگ روانی است که ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی کلید زد و صدالبته با پاتک جمهوری اسلامی و وحدتِ میان حاکمیت، دولت و ملت خنثی گردید. ایالات متحده در مسیر بقای هژمونی خود، با به تعلیق درآوردن توان هسته‌ای ایران، فشار اقتصادی و کشاندن دولت به پای میز مذاکره و سپس بدعهدی مکرر و تشدید فشار، سعی در زدن رأس نظام از طریق مشروعیت زدایی از دولت (به واسطه نمایش ناکارآمدی آن) نمود. بدیهی است که «سیاست زدگی و کم‌کارکردی دولت» در داخل نیز مسیر عملیات روانی غرب را تسهیل کرد.

در مدل بوزان پیش بینی شده است چنانچه این فاز جواب مقتضی را ندهد، از آن رو که امنیت سیاسی دولت را به چالش می‌کشاند آن را در مسیر بقای سیاسی خود به نقد سیستم مستقر وامی دارد که از آن به «ضربات غیر مستقیم» به نظام‌ها یاد می‌شود. بیداری دولت، پیش گرفتن مسیر اعتدال حقیقی، ایستادگی و نمایش نسبی قدرت به خصم از سوی رئیس‌جمهوری در سازمان ملل، نقش بسزایی در برهم خوردن معادلات جنگ روانی امریکا در این فاز ایفا کرد. چنانچه این رویکرد معتدل شده از سوی دولت و اندیشه نزدیک به ایشان در مجلس در میادین مهمی، چون FATF نیز استمرار می‌یافت، در انتقال بیشتر پیام قدرت و بازدهی بهتر در این میدان مفید فایده می‌افتاد.

۲- «سرمایه اجتماعی» که مبنای شکل‌گیری هویت سیاسی یک جامعه به شمار می‌رود، دومین مرجع تهدید نرم در ادبیات جنگ‌های نوین است و تاثیرگذاری بر چهار رکن اعتماد، اعتبار، وفاداری و امید را هدف دارد. در این فاز با اعتمادسوزی و تزریق ناامیدی در جامعه از طریق فضای واقعی و مجازی، حرکت به سمت کاهش ضریب وفاداری و اعتبار زدایی صورت می‌گیرد تا رفتار‌های همگرایانه را با معکوس‌سازی به نوعی واگرایی بدل نماید. ایجاد گسست اجتماعی از طریق تقابل بایسته‌های انقلاب و خواسته‌های دشمن در نتیجه فشار بیرونی و درونی، این بخش از عملیات روانی دشمن در ماه‌های گذشته بود که با دومین پرده نمایش قدرت و وحدت از سوی ایران اسلامی و گردهمایی کثیر بسیج مردمی در ورزشگاه آزادی در هم شکست. در حالی که دشمن سناریوی گریز مردم از نظام و از دست رفتن سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی را ساخته و پرداخته می‌کرد، بار دیگر مردم انقلابی ایران با تسخیر لانه جاسوسی در فاز فکری و روانی، معادلات آنان را بر هم زدند.

۳- «فرهنگ عمومی» بیرونی‌ترین و مهم‌ترین مرجع تهدید نرم است که دستکاری در باور‌ها و ارزش‌های جمعی را با انتقال پالس‌های هراس و ترس دنبال می‌کند و از طریق اهرم فریب، ناخودگاهِ انتزاعی جامعه را به باور چیزی که حقیقت ندارد (مثل ضعف، شکست، بحران، جنگ، نداشتن راه چاره و...) متمایل می‌سازد. هوشمندی رهبری در چرخاندن موج هراس به سمت دشمن و استفاده از فن «تقریر متقابل» در این فاز از عملیات روانی خصم، حقیقتاً نمونه‌ای بی‌نظیر در سطح جهان بود که با سخنان کوبنده، شفاف‌سازی و نقطه‌گذاری قدرتمند و عزتمند برای مسیر پیش رو، پیام ترس و ضعف دشمن را به خودشان بازگرداند و بدین وسیله مکرشان را پاسخ گفت. حمایت مردمی و بازتاب گسترده سخنان رهبری در رسانه‌های جهان موج مضاعفی بود که منجر به تغییر جهت مدار هراس به سمت ایالات متحده و آغاز نرمش در میدان تحریم‌ها شد.

اگر چه بدون شک این تغییر تاکتیک تنها یک کنش موقت از سوی ایالات متحده است و نه بنیادین، اما آنچه مهم است ناکامی امریکا در میدان جنگ روانی علیه ملت ایران و خالی شدن سبد تیر‌های شیطان بزرگ است. پیداست که مخابره پیام‌های قدرت از سوی ایران اسلامی به دشمن در بازی روانی اخیر، منجر به بی‌اثر شدن ترکش‌های جبهه روبه رو و کمترین آسیب به بدنه انقلاب شد. همگرایی، نمایش وحدت و قدرت و ایستادگی ارکان نظام در کنار یکدیگر همان رمزی است که قادر است بزرگ‌ترین حملات نامرئی خصم را- که هر روز به شمایل نوینی درمی‌آید- کمر بشکند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها