سفر راهبردی دکتر ولایتی به مسکو
سفر ولایتی به مسکو به موازات به بنبست رسیدن روابط تجاری ایران با کشورهای همپیمان آمریکا بیانکننده «راه تازه»ای پیش روی جمهوری اسلامی بود.
خبرگزاری فارس: «سعدالله زارعی» کارشناس ارشد مسائل سیاسی، در یادداشتی درخصوص سفر علی اکبر ولایتی به روسیه نوشت:
سفر چهار روزه دکتر علیاکبر ولایتی مشاور بینالملل رهبر معظم انقلاب اسلامی به روسیه بیش از هر چیز نشانهای از تحول راهبردی در روابط تهران و مسکو میباشد. این تحول در روابط بیش از آنکه جنبه سیاسی یا امنیتی داشته باشد، دارای جنبه اقتصادی است و این در حالی است که فشار آمریکا به شرکتهای غربی طرف قرارداد اقتصادی و مالی با ایران ـ پس از خروج 18 اردیبهشت 97 دونالد ترامپ از برجام ـ تصویری از آغاز یک بنبست شکننده اقتصادی علیه ایران ارائه میداد و مقامات آمریکایی با پیوست یک بسته پرقدرت رسانهای و توسل به جنگ روانی سعی کردند آن را حتمی و «بسیار نزدیک» جلوه دهند.
بیشتر بخوانید: مهمترین هدف سفر ولایتی به روسیه چه بود؟
اولین بازتاب سفر دکتر ولایتی به مسکو در این نقطه تمرکز داشت که به موازات به بنبست رسیدن روابط تجاری ایران با کشورهای همپیمان آمریکا و نیز در حالی که ایران به طور آشکار از بسته پیشنهادی اروپا که روز جمعه 15 تیر ماه توسط «فدریکا موگرینی» نماینده عالی اتحادیه اروپا «رونمایی» و «رمززدایی» گردید، سرخورده شده بود، بیانکننده «راه تازه»ای پیش روی جمهوری اسلامی بود.
اما با این وجود رسانههای غربی و صهیونیستی و... مخالف ایران به طور عمد و عمدتاً روی جنبههای غیراقتصادی سفر فرستاده ویژه رهبر مقام معظم انقلاب و رئیسجمهور تمرکز کردند و متأسفانه در ایران نیز اکثر رسانهها اعم از آنان که به اردوگاه اصلاحطلبان تعلق داشتند و آنان که متعلق به اردوگاه اصولگرایان بودند، به طور عمد یا سهو جنبههای اقتصادی سفر ولایتی را به حاشیه رانده و روی بحثهای امنیتی و به خصوص بحث سوریه تمرکز کردند! کافی بود این رسانهها به مواضع عمدتاً مشترک ما و روسیه در پرونده سوریه توجه میکردند تا دریابند «پرونده امنیتی سوریه» یک مشکل بین تهران و مسکو نیست تا برای حل و فصل آن نیازی به گسیل نماینده ویژه ایران به روسیه باشد.
ایران و روسیه در پرونده امنیتی و سیاسی سوریه اختلاف عمدهای ندارند البته همیشه در چنین مواردی روی جزئیات پرونده، دیدگاهها الزاماً یکی نیستند اما همه میدانند که از یکسو تهران و مسکو روی اصول و مهمات پرونده امنیتی و سیاسی سوریه کاملاً توافق دارند و از سوی دیگر تیمهای سیاسی و امنیتی ایران در تماس نزدیک و دائمی با یکدیگر هستند و به طور مداوم روی جزئیات در حال تبادل آراء و توافق هستند. ایران و روسیه، حداقل از آبان 1394 که کار مشترک نظامی را با یکدیگر در سوریه شروع کردند و در تداوم راه به مذاکرات پیوستهی «آستانه» و «سوچی» رسیدند تا آهنگ مشترکی را برای حل امنیتی و سیاسی بحران روسیه پیدا کردند.
جالب این است که در رأس رسانههایی که مذاکرات ولایتی ـ پوتین را به موضوع سوریه مرتبط و متمرکز دانستند، رسانههای رژیم صهیونیستی شامل تایمز اسرائیل، هاآرتض و اسرائیل هیوم بودند در این میان تایمز اسرائیل مدعی شد که سفر ولایتی به مسکو از نگرانی ایران از دیدار آتی پوتین و ترامپ و نتایج ناشی از آن بر پرونده امنیتی سوریه و به خصوص بحث حضور نظامی ایران در سوریه حکایت میکند. این در حالی است که پیش از این ولادیمیر پوتین با صراحت به مقامات آمریکا و اسرائیل گفته بود که مسکو خروج نیروهای نظامی ایران از سوریه را سبب بازگشت تروریستها و از بین رفتن دستاوردها میداند و با آن مخالف است. این موضوع به طور رسمی و رسانهای نیز اعلام شده بود.
اما تمرکز روی بحث اقتصادی و همکاریهای فعال، پرحجم و درازمدت در این حوزه بود که سفر دکتر ولایتی به مسکو را «راهبردی» کرد. پیش از این روابط ایران و روسیه در ابعاد نظامی و امنیتی در نقطه «راهبردی» و یا نزدیک به آن قرار داشت. روابط باثبات نظامی و امنیتی در نقطه «راهبردی» و نزدیک به آن قرار داشت. روابط باثبات نظامی و امنیتی ایران و روسیه در پروندههای امنیتی منطقه و به خصوص در پرونده سوریه یک نقص عمده و غیرقابل قبول داشت و آن یک جنبه بودن رابطه راهبردی دو کشور بود. طی سه سال گذشته همیشه این انتقاد وجود داشت که محدود بودن روابط تهران ـ مسکو به جنبههای امنیتی میتواند آسیبپذیر بوده و به رابطهای مقطعی و اقتضایی تبدیل کند. از این رو اندیشمندان دو طرف روی چند وجهی کردن این رابطه راهبردی تأکید داشتند.
اما جالب این است که در طول این سالها و حتی در طول دو دهه اخیر روسیه بر چند بعدی کردن رابطه روبه رشد دو کشور تأکید داشت ولی در ایران نگرشهای سنتی که علیالدوام با اشاره به «تاریخ دور» بر بدگمانی ایران از نیات روسیه و نتایج رابطه اقتصادی با آن میدمیدند، مانع حرکت دولت به سمت محور شرق میشد. انتظار بیش از حد و غیرواقعبینانه دولت ایران از برجام و شرکای آمریکایی و اروپایی و به خصوص شرکای اروپایی عملاً زمان را به ضرر منطقی کردن روابط تجاری میان ایران و روسیه پیش برد و فرصتهایی را هدر داد در حالی که به موازات خوشباوری نسبت به غرب، اروپاییها عملاً دولت ایران را در اتاق انتظار نشاندند و دست آخر به ایران یادآور شدند که در مواجهه با تهدیدات جدید آمریکا، بیش از ابراز همدردی با ایران کاری از دستشان ساخته نیست.
نتیجه مذاکرات ماههای اخیر ایران با اروپا هر چند برای کشورها «تلخ» بود اما یک موهبت بزرگ را نیز در متن خود داشت؛ ایران باید جمعبندی تازهای از کار با اروپا پیدا کند و این جمعبندی میتواند به خطای راهبردی ما در اصرار بر تمرکز روی رابطه با اروپا پایان دهد. حداقل نتیجه مذاکرات ماههای اخیر ایران و اروپا و سرنوشت آن باید این باشد که رابطه با اروپا باید در کنار بستهای از روابط ایران با جهان دیده شود و وزن واقعی و عملی اروپا در این رابطه منظور گردد.
دولت ایران اینک پس از آنکه رئیسجمهور محترم نتایج مذاکرات با اروپا را «مأیوسکننده» خواند، علیالقاعده باید بیشتر به آسیا، قارهای که در متن آن قرار داشته و با سنتهای آن قرابت دارد، نگاه کند و اگر میخواهد روابط با اروپا را ادامه دهد از پشتوانه رابطه فعال اقتصادی و سیاسی آسیا برخوردار باشد تا طرفهای اروپایی دریابند که باید به ایران به عنوان یک «شریک» و نه «نیازمند ناگزیر» نگاه کنند. به نظر میآید اینک رغبت ارجحیتبخشی به رابطه با کشورهای قدرتمند آسیایی در دولت ما پدید آمده و تلنگور لازم به نگرشهای سنتی که اینک ناکارآمدی آن عیان گردیده، زده شده است. اولویت رابطه اقتصادی با قدرتهای آسیاییی و همسایگان ایران
رابطه اقتصادی با همسایگان یک راهبرد شناخته شده در سطح جهان به حساب میآید. هر کشوری که میخواهد به یک «قدرت محور» تبدیل شود باید به رابطه فعال در وجوه اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی با همسایگان خود به عنوان راهبردی جایگزینناپذیر نگاه کند. در همسایگی ایران کشورهای ترکیه، عراق، پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس وجود دارند که هماینک رابطه ایران با اکثریت آنان «فعال» و «دوستانه» است. همسایگان ایران نوعاً در امور جاری خود به توانمندیهای ایران احتیاج دارند و تواناییهایی هم دارند که میتواند بخش قابل توجهی از نیازهای ایران را تأمین نماید. در حال حاضر و در شرایطی که زیرساختهای تجاری ما دچار ضعف است، سهم هر کدام از این همسایگان در مبادلات تجاری ما میتواند لااقل سه میلیارد دلار باشد و این در حالی است که هماینک مبادلات تجاری ما با ترکیه حدود 10 میلیارد دلار بوده، و سهم عراق در مبادلات تجاری ما از مرز 8 میلیارد دلار عبور کرده است. این مبادلات تجاری و ارزی ـ در وضع حداقلی ـ در مجموع میتواند لااقل 30 میلیارد دلار در سال باشد و این عدد در صورت اصلاح زیرساختهای تجاری ما در یک دوره 3 تا 5 سال میتواند به 60 میلیارد دلار افزایش یابد. این مبادلات تجاری میتواند با به رسمیت شناختن پول هر کدام از کشورها توأم باشد و از این طریق ضمن رها شدن نسبی از سیطره دلار و یورو میتوان به افزایش دائمی و چشمگیر ارزش و توان «ریال» دست پیدا کرد. چنین رابطهای میتواند جنبه دائمی داشته باشد و از سیاستهای خصمانه دشمنان فرامنطقهای ما به دور باشد. کشور جمهوری آذربایجان یک مثال است. آمریکا و رژیم صهیونیستی طی سالهای اخیر تلاش زیادی کردند تا مانع گرم شدن روابط تهران ـ باکو شوند و در مقاطعی هم سبب کاهش روابط دو کشور گردیدند. اما هماینک به دلیل رخدادهایی که در محیط پیرامونی آذربایجان پیش آمد، این جمهوری به تقویت رابطه با جمهوری اسلامی رغبت بیشتری نشان داد و هماینک روابط دو کشور در مسیر رو به رشد قرار گرفته است. نگاه به شرق
رابطه با شرق اگرچه همه کشورهای آسیایی و حتی طیفی از کشورهای غیرآسیایی را شامل میشود، اما در یک نگاه نزدیک میتواند به سه کشور قدرتمند روسیه، چین و هند ترجمه شود. این سه کشور از دو بعد ظرفیت واردات و توانمندیهای صادراتی به کل بلوک غرب شامل آمریکا و اروپا و شرکای آسیایی آن غلبه دارد و از این رو حتی اگر ایران ناگزیر به چشمپوشی از روابط اقتصادی با غرب شود، میتواند به راحتی و با برخورداری از بهره فراوانتر به شرق تکیه کند. شرق میتواند در رشد صادرات ایران و کاهش هزینههای واردات ایران نقش کلیدی بازی نماید و این به زمان طولانی نیاز ندارد. کار مشترک در حوزه انرژی
براساس توافق اولیه میان ایران و روسیه که در سفر دکتر ولایتی انجام شد روسیه آمادگی دارد تا در حوزه نفت و گاز سقف مناسبات تجاری با ایران را به 50 میلیارد دلار در سال برساند. این در حالی است که در همین الان سهم نفت و گاز در مراودات تجاری خارجی ما 50 درصد میباشد و در واقع عدد آن بین 40 تا 60 میلیارد دلار است. روسیه آمادگی دارد و این آمادگی با تجربه نیز توأم میباشد که در یک قرارداد درازمدت، نقش عمدهای در ثباتبخشی به صادرات نفت و گاز ایران به عهده بگیرد و این مبادلات را با پذیرش «ریال» به عنوان یک ارز معتبر انجام دهد کما اینکه ما نیز میتوانیم در این مراودات تجاری، «روبل» را به عنوان ارزی جایگزین دلار و یورو بپذیریم. باید به این موضوع آمادگی روسیه برای خرید محصولات کشاورزی و باغی ایران اضافه کرد که این میتواند تا 20 میلیارد دلار توسعه پیدا کنند و به کشاورزی ایران رونق و ثبات ببخشد.
با توجه به تجربه روسیه و رتبهی اولی که در ساخت نیروگاههای بزرگ و کوچک دارد، ایران میتواند با بهرهبرداری از ظرفیت روسیه به یک کشور صادرکننده عمده برق تبدیل شود و از سوی دیگر، نیروگاههای کوچک میتوانند در سواحل جنوبی ما احداث شده و از این طریق ضمن غلبه بر مشکل کمآبی میتوانیم کشاورزی را در جنوب کشورمان جان تازهای بدهیم و بخش وسیعی از جوانان جویای کارمان را به کاری شرافتمندانه برسانیم و معضل کنونی بیکاری جوانان خود را در زمانی کوتاه حل نماییم.
از طریق همکاری با روسیه و به کارگیری ظرفیت آن میتوانیم از ظرفیت بازار کشورهای اوراسیا شامل خود روسیه، بلاروس، ارمنستان، آذربایجان، قزاقستان و... بهرهمند شدیم و از آنجا که چنین رابطهای کمتر تحت تأثیر سیاستهای غرب قرار میگیرد میتواند سیاستهای مهارگرایانه غرب و دول منطقهای مرتبط با آن را خنثی نماید.
سفر دکتر ولایتی به روسیه که البته اولین گام ما در راهبردی کردن رابطه ایران و همسایه بزرگ شمالیمان نمیباشد، میتواند یک حلقه مهم شکلدهنده به قدرت ما در عرصه بینالملل باشد. برای رسیدن به این نقطه راه همواری پیش رو نداریم اما اگر عزم ملی ما برای اولویتبخشی به «نگاه به شرق» جزم گردد، این مسیر در دورهای نسبتاً کوتاه طی شدنی است.
دیدگاه تان را بنویسید