روزنامه کیهان: جمعی از مدعیان اصلاحطلبی به همراه چند تن از اعضای گروهک نهضت آزادی و برخی گروهکهای برانداز مقیم خارج (نظیر فدائیان خلق و...) که وجه مشترکشان همکاری در فتنه سبز است، نامه تسلیمطلبانهای امضا کرده و خواستار مذاکره با دولت ترامپ شدهاند. در میان آنها نام کرباسچی (رئیسحزب اشرافی کارگزاران)، علی کشتگر و بهروز خلیق (دو تن از سران گروهک منحله فدائیان خلق) احمد منتظری، ابوالفضل بازرگان، رضا علیجانی و عیسی سحرخیز، جلال جلالیزاده، جمیله کدیور و صدیقه وسمقی، حسین کروبی، حمید آصفی و... دیده میشود.
تضمین آمریکایی! نویسندگان این نامه تسلیمطلبانه با ادعای «از دست رفتن فرصت مناسب دولت باراک اوباما» از مسئولان تصمیمگیر نظام خواستهاند «فارغ از جنگهای روانی کاخ سفید با یک تصمیم ملی اعلام کند که حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با آمریکاست تا قدمی در راهحل مشکلات و اختلافات برداشته شود». در این بیانیه تاکید شده که این مذاکرات «میتواند با قدرت و از موضع حفظ منافع ملی دنبال شود» و «در صورت هرگونه زیادهخواهی یا عدم ارایه تضمین برای پابرجا ماندن تعهدات، راه بازگشت همیشه باز است».
«غلامحسین کرباسچی» که نام او در میان امضاءکنندگان این نامه به چشم میخورد در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای اعتماد گفته است: «در صورتی که آمریکا ضمانت دهد دیگر بدعهدی نکند ایران میتواند با ترامپ پای میز مذاکره بنشیند»! کرباسچی در بخش دیگری از این مصاحبه گفته است: «تحلیل و نظری که در این نامه ارایه شده برای مقابله با افراطیون خارجنشینی است که با بیانیهها یا حضور در رسانهها سعی در تشدید بنبست و خلق مشکلات جدید برای کشور دارند. کسانی که دغدغه منافع ملی دارند همواره به دنبال گشایش یک راه جدید هستند».
نامه مجلس ششم این نامه شباهت بسیار زیادی به نامه نمایندگان مجلس ششم به رهبری دارد. نامهای که به جام زهر مشهور شد. مجلس ششم نماد سیاسیکاری و باندبازی و بیاعتنایی به مردم در ازای اولویت قرار دادن خواستههای چند گروهک بود و تا مرز برخی خیانتهای بزرگ نظیر انتشارنامه جام زهر و لزوم تسلیم در برابر آمریکا، تحصن و تهدید به استعفاء پیش رفت. در مجلس ششم ۱۳۷ نماینده تحصن کردند و ۱۲۷ نماینده به رهبری نامه نوشتند.
اردیبهشت ماه ۱۳۸۱؛ ۱۲۷ نماینده مجلس ششم با ذکر نام نامهای به رهبری نوشتند و مدعی شدند که قبل از اینکه استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید جام زهر را نوشید و با آمریکا مذاکره کرد.
نظر رهبرمعظم انقلاب با پیشنهاددهندگان نوشیدن جام زهر متفاوت بود. آمریکاییها از مذاکره میگفتند که یکی از پیششرطهایش تغییر بخشهایی از قانون اساسی ایران بود.
۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۱ رهبر معظم انقلاب با اشاره به پیشنهاد مذاکره با آمریکا فرمودند: «الان ورد و ذکر عدّهای مذاکره با آمریکا شده است! چه مذاکرهای؟! میگویند با آمریکا مذاکره کنید تا موذیگری نکند؛ فشار وارد نیاورد؛ تهدید نکند و منافع ملی ما را رعایت نماید. مگر کشورهایی که امروز مورد تهدید آمریکا هستند - غیر از جمهوری اسلامی - با آمریکا مذاکره نمیکنند؟ مگر آنها با آمریکا رابطه ندارند؟ مذاکره و رابطه، مانع فشار آوردن و تهدید کردن و بدجنسی کردن و افزونطلبی نیست؛ مذاکره مشکلی را حل نمیکند. دولت آمریکا صریحاً با نظام اسلامی، هویّت اسلامی و ایمان اسلامىِ مردم ما اعلام مخالفت کرده است».
مگر دیوانهاند! تناقضگویی جزو لاینفک رفتار مدعیان اصلاحات است. این طیف تا چندی پیش در توجیه شکست و ناکامی برجام، تقصیرها را گردن ترامپ میانداختند و او را دیوانه و تافتهای جدابافته از حاکمیت آمریکا معرفی میکردند تا مردم از یاد ببرند که دموکراتها و جمهوریخواهان در کنگره (سنا و مجلس نمایندگان) و دولت آمریکا، درباره دشمنی با ملت ایران متفقالقولند؛ حتی اگر سر موضوعات دیگر اختلاف نظر داشته باشند.
اما حالا همینها وسوسه میکنند که راه طی شده و به بنبست خورده اعتماد به شیطان بزرگ را دوباره و چندباره تجربه کنیم و طبعا با همان فرمول شیطانپسند، امتیازات نقد جدید - این بار در حوزه امنیت ملی و توان بازدارندگی- بدهیم و مشتی وعده جدید بگیریم؛ در حالی که تمام وعدههای قبلی دروغ از آب در آمده یا برعکس عمل شدهاند.
آقای روحانی که برجام را «آفتاب تابان» و «نشانه تسلیم همه قدرتهای بزرگ در برابر اراده ملت» نامیده بود، آبان ۹۶ در جلسه دفاع از وزرای پیشنهادی نیرو و علوم در مجلس گفته بود: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید».
جنون گاوزدگی! خوشبینانهترین قضاوت درباره نامه مشترک دبیرکل کارگزاران با چند تن از اعضای حزب منحله مشارکت و برخی اعضای ورشکسته اپوزیسیون، مرض و دیوانگی در حد جنون آنهاست. وگرنه احتمال وطنفروشی درباره برخی از آنها، قضاوتی واقعی است. میگویند مردی سراغ روانپزشک رفت و گفت: «آقای دکتر من هر شب کابوس میبینم که با گاوهای زبان نفهم مسابقه فوتبال دارم. گلهای حمله میکنند و من زیر لگدشان میمانم و از خواب میپرم. اگر میشود قرص و آمپولی تجویز کنید که دیگر از این کابوسها نبینم و شب راحت بخوابم».
دکتر برای او دارو تجویز کرد و گفت: از امشب مصرف کنید تا حالتان خوب شود. مرد بیمار نسخه را گرفت که برود؛ اما ناگهان برگشت و پرسید: «آقای دکتر! نمیشه داروها رو از فردا شب مصرف کنم؟!». دکتر با تعجب پرسید «برای چی؟ مگه نگفتین که کابوس، شما رو اذیت میکنه؟!». مرد بیمار جواب داد «چرا آفای دکتر؛ گفتم. اما راستشو بخواین... آخه. امشب هیجانش بیشتره. امشب مسابقه فیناله»!... آری برخی دچار شیدایی و جنون گاوزدگی و گاوگرفتگی حادّ هستند؛ فرقی هم نمیکند که طرف شان اوباما باشد یا ترامپ.
تکمیل پازل ترامپ نکته قابل تأمل، تکمیل پازل ترامپ توسط نویسندگان نامه مذکور است. درست چند روز پس از ادعای ترامپ مبنی بر اینکه ایران پای میز مذاکره باز خواهد گشت، نویسندگان این نامه خواستار مذاکره مستقیم با رئیسجمهور آمریکا شدند.
این نامه در حقیقت ارسال پالس به ترامپ برای فشار بیشتر به مردم ایران است.
این نامه در حالی منتشر شده که، کارشناسان ارشد حوزه بینالملل بارها بر این مهم تأکید کردهاند که برنامه هیچ کشوری علیه کشور دیگر بدون همراهی عوامل وابسته یا مرعوب عملیاتی نخواهد شد و حمایت دولت آمریکا از برخی گروههای سیاسی داخلی ایران، برای بزنگاههایی است که آمریکا قصد عملیاتی کردن برنامههای خود علیه ملت ایران را دارد که مقابله با توان دفاعی با ابزار فشار اقتصادی و تحریم نمونه بارز آن در مقطع کنونی است. به گزارش تسنیم، تلاش آمریکا برای فشار بیشتر به ملت ایران با خروج واشنگتن از برجام، علنی شد؛ چیزی که علیاکبر ولایتی عضو هیئت نظارت بر برجام از آن با عنوان «تقسیم کار» آمریکاییها با برخی کشورهای اروپایی برای فشار بیشتر خبر داد. حالا میتوان گفت که فشار برای محدود و محصور کردن ایران در خاک خود از طریق طرحهایی، چون FATF و... و مقابله با توان دفاعی و موشکی ایران یک نوع تقسیمکار علنی بین آمریکا و برخی کشورهای اروپایی است. بهنظر میرسد که در این تقسیم کار ضلع سومی هم وجود دارد و نقش کاتالیزوری برخی عوامل داخلی است که باید این مسیر را در داخل فراهم کنند و این نامه بیانگر این مهم برای پیوند زدن «فشار از
بیرون» با «همراهی از داخل» در راستای عملی شدن توطئه جدید آمریکاست. نگاهی به لیست کسانی که درخواست مذاکره با آمریکا را امضا کردهاند، نشان میدهد که برخی از افراطیون مدعی اصلاحات علیرغم آنکه خود را در مقابله با نیروهای وفادار به انقلاب، «رفرمیست» و «اصلاحطلب» میخوانند، در بزنگاههای مهم، اعم از وقایع سال ۷۸، ۸۸ و حوادث دی ۹۶ یا در برهههایی که آمریکا و اروپا برای صدور قطعنامه یا تحریم علیه ایران، در صف مقابل ملت ایران قرار داشتهاند، با جریان خارجی همراهی کردهاند و هیچ نشانهای از اصلاحطلبی بهمعنای واقعی کلمه در آنها دیده نمیشود.
خسارت محض برجام انتشار این نامه تأملبرانگیز توسط مدعیان اصلاحات در حالی است که اکنون تجربه پرهزینه برجام پیش روی ماست. از ابتدای مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵، گزاره «با کدخدا میشود بست و بازی برد- برد انجام داد» به نخ تسبیح راهبرد دولت یازدهم تبدیل شد. مقامات ارشد دولت یازدهم در اقدامی تأملبرانگیز به تعریف و تمجید از «باراک اوباما» رئیسجمهور سابق آمریکا پرداخته و او را فردی مؤدب! و باهوش! نامیدند.
روحانی در زمان انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در توضیح چرایی اولویت مذاکره با آمریکاییها در مقابل تروئیکای اروپایی گفته بود: «بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال «آقا اجازه» از آمریکا هستند. آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است»!
در هفتههای گذشته، «علی اکبر صالحی» رئیسسازمان انرژی اتمی در مصاحبه با خبرگزاری صداوسیما گفته بود: «ما در مذاکرات [هستهای در دولت یازدهم]، با آمریکا مذاکره میکردیم نه مجموعه ۱+۵». در مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ در دولت یازدهم، دیدارهای دوجانبه وزرای خارجه ایران و آمریکا (ظریف-کری) رکورد زد. پیادهروی ۱۵ دقیقهای ظریف و جان کری در ژنو، تماس تلفنی روحانی و اوباما و دست دادن ظریف و اوباما در سازمان ملل را نیز باید به فهرست اقدامات دولت در مذاکرات اضافه کرد. در مجموع تیم مذاکرهکننده هستهای از تمام امکانات و تواناییهای موجود در پیشبرد مذاکرات آن هم به روش خود بهره برد.
اما اوباما در مقابل ایران را حامی تروریسم نامید، ۲ میلیارد دلار از اموال ملت ایران را غارت کرد، قانون محدودیت ویزا را با هدف سنگاندازی در روابط تجاری ایران تصویب کرد و قانون تحریمی آیسا را تمدید کرد و در روزهای پایانی ریاستجمهوری خود، قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را نیز تمدید کرد و به عبارتی، آخرین لگد را به برجام زد. همیشه تاکید شده است که انسان عاقل، از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. مدعیان اصلاحات به جای پیشنهاد مضحک مذاکره مستقیم با ترامپ برای رفع مشکلات، باید درباره خسارت محض برجام و هدر رفتن ۵ ساله ظرفیتهای عظیم داخلی بخاطر «چشم دوختن به نقطههای خیالی» به مردم ایران پاسخگو باشند. غیرقابل اعتماد
حمیدرضا آصفی سخنگوی وزارت امور خارجه دولت اصلاحات با اشاره به نامه مشترک برخی مدعیان اصلاحات با اپوزیسیون خارج کشور به مسئولان عالی نظام برای مذاکره مستقیم با ترامپ، گفت: بین امضاء کنندگان این نامه، فردی با عنوان آصفی نیز وجود دارد که بنده ایشان را اصلاً نمیشناسم و به هیچ عنوان چنین نامهای را ندیده و امضا نکردهام.
آصفی با بیان اینکه درخواست مذاکره مستقیم با ترامپ به هیچ عنوان قابل قبول نیست، تصریح کرد: تجربیات ما میگوید که دولت آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و این شرایط برای ترامپ مضاعف است.
دیدگاه تان را بنویسید