ماجرای بدعهدی اروپا در سال‌۸۳ چه بود؟

کد خبر: 820766

شروط هفتگانه رهبر معظم انقلاب برای مذاکره ایران با کشور‌های اروپایی و ادامه برجام آنقدر مهم و قابل‌توجه بود که رسانه‌های جهان در چند روز گذشته سرگرم تحلیل و ارزیابی این شروط بودند، شروطی که نه تنها تحریم‌های آمریکا را بی‌اثر می‌کند بلکه اروپا برای ادامه مذاکره باید خسارات نقض عهد‌های خود از سال‌۸۰ تاکنون را تقبل کند

ماجرای بدعهدی اروپا در سال‌۸۳ چه بود؟

روزنامه صبح نو: شروط هفتگانه رهبر معظم انقلاب برای مذاکره ایران با کشور‌های اروپایی و ادامه برجام آنقدر مهم و قابل‌توجه بود که رسانه‌های جهان در چند روز گذشته سرگرم تحلیل و ارزیابی این شروط بودند، شروطی که نه تنها تحریم‌های آمریکا را بی‌اثر می‌کند بلکه اروپا برای ادامه مذاکره باید خسارات نقض عهد‌های خود از سال‌۸۰ تاکنون را تقبل کند و در صورت محقق نشدن این امر مذاکره با اروپایی‌ها درجا متوقف شده و اصل ادامه برجام بدون آمریکا از سوی ایران مورد تجدیدنظر قرار می‌گیرد. روزنامه «صبح‌نو» قصد دارد تا در سلسله گزارش‌هایی به توضیح هر کدام از این بند‌های شروط هفتگانه بپردازد.

سه کشور اروپایی باید ثابت کنند بدعهدی مذاکرات سال ۸۳ را نخواهند داشت شروط رهبری در ابتدای امر بدعهدی اروپایی‌ها در دهه‌۸۰ را هدف گرفته بود؛ جایی که فرمودند: «این‌ها در مذاکرات هسته‌ای سال ۸۳ و ۸۴ قول دادند و عمل نکردند، باید ثابت کنند امروز آن بی‌صداقتی و بدعهدی آن روز را نخواهند داشت. علاوه‌بر این رهبری برای اروپا این شرط را هم گذاشتند که آن‌ها باید سکوت‌شان در مقابل نقض عهد‌های آمریکا در دو سال اخیر را هم جبران کنند.»

از سعدآباد تا پاریس. اما ماجرای این بی‌صداقتی چیست؟ ۱۴‌سال پیش بود که وزرای خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان در پی سناریوسازی آمریکا و منافقین علیه برنامه هسته‌ای ایران به تهران آمدند و در پی چند دور گفتگو با تیم ایرانی -‌به سرپرستی حسن روحانی‌- در تاریخ ۲۹‌مهرماه‌۱۳۸۲ توافقی را با طرف ایرانی امضا کردند که به «بیانیه تهران» یا «بیانیه سعدآباد» معروف شد. پس از امضای «بیانیه تهران» در ۲۹‌مهرماه سال‌۸۲ و پذیرش «تعلیق داوطلبانه و موقت تمام فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز مرتبط با غنی‌سازی و بازفرآوری اورانیوم، برای اعتمادسازی» انتظار خیلی‌ها این بود که ایده دولت وقت به ثمر بنشیند و نمایندگان سه کشور اروپایی، زمینه بسته شدن و عادی‌سازی پرونده هسته‌ای ایران در آژانس و جلوگیری از ارجاع آن به شورای امنیت را فراهم کنند.

اما زیاده‌خواهی طرف مقابل و پیشروی آن‌ها در مقابل عقب‌نشینی مصلحت‌جویانه ایران، آمال خوشبینانه را به‌هم ریخت؛ وزرای خارجه سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه چندی بعد از توافق سعدآباد و در مذاکرات بروکسل توافق کرده بودند که برای بسته شدن پرونده هسته‌ای ایران در نشست ژوئن (خرداد ۸۳) تلاش کنند، اما نه تنها تلاشی نکردند و آن را به نشست ماه سپتامبر (شهریور‌۸۳) موکول کردند، شورای امنیت سازمان‌ملل هم در اواخر خرداد‌۸۳ با تصویب یک قطعنامه ضدایرانی، خواستار آن شد تا ایران علاوه‌بر خودداری از تولید برخی قطعات با کاربری دوگانه، طراحی تاسیسات تبدیل اورانیوم اصفهان و احداث رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک را هم متوقف کند! یک روز پس از این قطعنامه، حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رییس تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در نشست خبری با رسانه‌ها، با یادآوری این نکته که جمهوری اسلامی غیر از بیانیه تهران در فوریه نیز با اروپایی‌ها توافقاتی داشته، از شرط بسته شدن پرونده ایران در اجلاس ژوئن شورای حکام یاد کرد و گفت: «اروپایی‌ها همچنان می‌گویند ما هنوز به معاهداتمان پایبندیم و در ماه‌های آینده تلاش می‌کنیم پرونده ایران بسته شود، اما این کافی نیست؛ ما انتظار دیگری از طرف اروپایی داشتیم.». اما این همه ماجرا نبود؛ ادامه یافتن روند پیشروی غیرمنطقی و زیاده‌خواهانه اروپایی‌ها که آن روز طرف حساب دولت وقت ایران بودند و عمل نکردن به وعده‌های «بیانیه تهران» باعث شد تا در تابستان‌۱۳۸۴ سران نظام تصمیم به از‌سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای کشور و توقف روند عقب‌نشینی بگیرند.

شکست نتیجه دو سال مذاکره با تروئیکای اروپا روحانی در مردادماه‌۱۳۸۴، در روز‌های پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، طی نامه‌ای تاریخی خطاب به محمد البرادعی، دبیرکل سابق سازمان انرژی اتمی گزارشی از روند فراز و فرود پرونده هسته‌ای ایران ارائه کرد که خلاصه آن نشان می‌دهد روند دو سال مذاکرات هسته‌ای در دولت اصلاحات با تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) به‌طور کامل به «شکست» رسید و در‌حالی‌که جمهوری اسلامی ایران واو به واو تعهداتش را در این مدت اجرا کرد و بسیاری از تاسیسات هسته‌ای خود را به حالت تعطیلی و تعلیق درآورد، سه کشور اروپایی حتی یکی از تعهدات‌شان را نیز اجرایی نکردند و جالب آنکه این روند بار دیگر از سال‌۹۲ تاکنون در حال تکرار است.

تصمیمی که رهبر معظم انقلاب بعد‌ها این‌طور از آن یاد کردند: «من همان وقت هم در جلسه مسوولان -‌که از تلویزیون پخش شد‌- گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پی‌درپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می‌شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقب‌نشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی و نخستین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقب‌نشینی در آن دولت انجام گرفته بود.» که به‌دنبال آن UCF اصفهان فک پلمب می‌شود.

اشتباه محاسباتی اروپا این تصمیم در اول اوت ۲۰۰۵ (۱۰‌مرداد‌۱۳۸۴) با ارسال نامه‌ای به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام شد، اما سه روز بعد یعنی در ۱۴‌مرداد (پنجم اوت ۲۰۰۵) طرف اروپایی ضمن سروصدا و جنجال به‌خاطر این اتفاق، بسته پیشنهادی خود را تحت عنوان «چارچوب یک موافقت‌نامه درازمدت بین ایران و سه کشور با حمایت اتحادیه اروپا» به ایران ارائه کرد. اقدامی که البرادعی (مدیر کل وقت آژانس) بعد‌ها در کتاب خاطراتش از آن به‌عنوان «اشتباه محاسباتی اروپا» نام برد. حسن روحانی در صفحه‌۵۹۹ کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌نویسد: «اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت جلوگیری کند، ولی در بهمن‌۱۳۸۴ در شرایطی پرونده هسته‌ای به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود، بنابراین اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.» رییس‌جمهوری در صفحات ۵۹۶، ۵۹۷ و ۵۹۸ کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای ضمن اشاره به توافق پاریس، در نهایت به شکست این مذاکرات اشاره کرده و تاکید می‌کند بعد از نزدیک به دو سال مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی، آن‌ها قصد به نتیجه رسیدن و حل پرونده هسته‌ای ایران را نداشتند و یک بسته پیشنهادی تحقیرآمیز به ایران دادند.

«توهین به ملت ایران» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در ادامه خاطره‌اش، به جزئیات بسته پیشنهادی اروپایی‌ها اشاره گذرایی کرده و نوشته است: «این پیشنهاد هرگز ذکری از واژه‌های «تضمین‌های عینی»، «تضمین‌های محکم» یا «تعهدات محکم» به میان نیاورده و بدین ترتیب، نشانگر دور شدن کامل نویسندگان آن از اصول توافق پاریس است؛ فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه می‌سازد. پیشنهاد یادشده، توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به‌خاطر آن، از ملت ایران پوزش بطلبند.» این پیشنهاد اروپایی‌ها یا به تعبیر روحانی «توهین به ملت ایران» به هیچ انگاشته شد و روند فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران از روز ۱۷‌مرداد آن سال و با فک پلمب تاسیسات بازفرآوری اورانیوم در اصفهان (UCF) از سر گرفته شد، اما حالا و این روز‌ها که بعد از ناامیدی از «کدخدا»، دم از «بستن با اروپایی‌ها» زده می‌شود، بد نیست که دیپلمات‌های ایرانی یک‌بار دیگر خاطرات چند سال قبل خود را مرور کنند. همچنین آقای علی لاریجانی در انتقادات به مذاکرات سال‌های بین ۸۲ تا ۸۴ با کشور‌های اروپایی و مسوول وقتش یعنی حسن روحانی، اصطلاح دُرّ غلتان و آب نبات را به‌کار برد. لاریجانی که بعد از حسن روحانی به دبیری شورای عالی امنیت و مذاکرات با طرف‌های خارجی رسید، تاکید داشت که ما دُرّ غلتان نمی‌دهیم تا آب‌نبات بگیریم، او در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان تاکید کرد: «در آن زمان که آقای روحانی مسوول مذاکرات مسائل هسته‌ای ایران بودند، از راه‌هایی استفاده می‌کردند که راه‌های صحیحی برای مذاکره نبود و من مکرراً به آن‌ها در خصوص عواقب این‌گونه مذاکرات هشدار داده بودم و هنوز هم معتقدم در آن زمان دُر غلتان را دادیم و آب‌نبات گرفتیم.» تونی بلر، نخست‌وزیر وقت انگلستان هم درباره توافق سعدآباد در مستند شبکه BBC گفته بود: «ما میوه حمله نظامی به عراق را در سعدآباد چیدیم!» حالا مرور تجربه تلخ و تاریخی اعتماد بی‌جا به غرب و امید بستن به وعده‌های آن، این سؤال را پیش می‌آورد که اصرار بر آزمودن تجربه‌های آزمون‌شده قبلی چیست؟ شاید بیانیه عجیب روز جمعه (۲۸‌مهر‌۱۳۹۶) سران انگلیس، فرانسه و آلمان به اندازه کافی تامل‌برانگیز باشد؛ آنجا که بعد از «هشدار به آمریکا نسبت به لغو برجام» در قالبی دیگر گفته‌اند: «درحالی‌که ما از حفظ برجام حمایت می‌کنیم، نگرانی خود را درباره برنامه موشک‌های بالستیکی ایران و فعالیت‌های منطقه‌ای این کشور که مغایر مصالح امنیتی اروپاست بیان می‌کنیم. ما آماده‌ایم در این زمینه، در همکاری تنگاتنگ با آمریکا و دیگر شرکای ذی‌نفع، اقدامات مناسبی را انجام دهیم!»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها