سرویس سیاسی فردا: حسین شیخالاسلام که هماکنون در کسوت مشاور وزیر امور خارجه مشغول فعالیت است، عقیده دارد داعش اگرچه از لحاظ نظامی دچار شکست شده است، ولی در زمینه عقیده و تفکر همچنان جریان دارد و باید آن را بهطور جدی ریشه کن کرد. او در گفتگو با ویژه نامه نوروزی صبح نو به بررسی این مساله پرداخته است.
نقش ایالات متحده آمریکا در خصوص بهوجود آمدن داعش را چگونه ارزیابی میکنید؟ اصل ریشه تکفیریها و تشکیلات سنی خشونتگرا در افغانستان متولد شد. بعد از اشغال افغانستان انگلیسیها چنین طرحی را پیشنهاد دادند. دلیل این ادعا هم مصاحبه خانم بوتو نخستوزیر وقت پاکستان با «بیبیسی» است. در این مصاحبه «بیبیسی» به خانم بوتو حمله میکند و میگوید شما طالبان را آفریدید. خانم بوتو پاسخ میدهد این طرح شما بود. خلق داعش کار سازمانهای اطلاعاتی و سیاسی منطقه و با پول عربستان و امارات بود. ایشان ادامه میدهد، چون فهم مردم شمال پاکستان ضعیف بود ما زحمت وضع حمل آن را کشیدیم. پس از تولد طالبان و در جریان اشغال افغانستان عربهای افغان شکل گرفتند. گروهی از اعراب به افغانستان میآمدند و زیر نظر طالبان فعالیتهای تروریستی و خشونتگرایی را یاد میگرفتند. از میان این افراد آموزشدیده القاعده شکل گرفت. بن لادن در سطح اول و محور القاعده و زرقاوی در سطح بعدی قرار دارد. فعالیتهای القاعده گسترش پیدا کرد و این گروه در کشورهای مختلف از جمله عراق پایگاه داشت. بعد از اشغال عراق توسط آمریکاییها در سال ۲۰۰۳، مدیریت امور
داخلی زندانی واقع در امالقصر به دست انگلیسیها و حفاظت بیرونی با آمریکاییها بود. در این زندان اعضای القاعده از جمله زرقاوی که در عراق دستگیر شده بودند؛ با بعثیها مرتبط شدند. در آن زمان عزت ابراهیم الدوری، معاون صدام از بیرون در جریان امور زندان قرار داشت. از ارتباط بین این دو گروه دولت اسلامی عراق شکل گرفت. در این میان عربستان و کشورهای همراه، از این گروه حمایتهای مالی کردند تا مانع از شکلگیری حکومت عراق شوند. برپایی حکومت عراق متشکل از شیعه، سنی، کرد و عرب تهدیدی برای حکومت پادشاهی عربستان بود. به همین خاطر پادشاهی سعودی هزینههای هنگفتی برای مانعتراشی در برابر حکومت عراق کرد. ناآرامیهای عراق و حملات تروریستی از جمله این اقدامات بود.
این کارشکنیها ادامه داشت تا اینکه بحران سوریه شروع شد. القاعده سوریه به رهبری جولانی با البغدادی متحد شدند و داعش شکل گرفت. این در شرایطی بود که سازمانهای اطلاعاتی بر این قضایا نظارت داشتند. در پشت این جریان «سیآیای»، موساد و سازمانهای دیگر بودند. به همین دلیل هم توانستند کشورهای دیگر را قانع نمایند که از این گروه حمایتهای مالی و تسلیحاتی داشته باشند. کمکهای تسلیحاتی به مخالفان در سوریه از مرزهای ترکیه و تحت اشراف ناتو صورت میگرفت. عبور محمولههای تسلیحاتی از یک کشور بسیار خطرناک است چرا که ممکن است مقداری از آن در کشور رسوب کند و موجب هرجومرج و اختلاف شود. در چنین شرایطی کشورهای حامی این گروه تروریستی مطابق ذائقه خود دست به پرورش نیروهای تندرو زدند. خطرناکترین این نیروهای تندرو، وهابیها بودند که مورد حمایت عربستان قرار داشتند. سازمانهای اطلاعاتی اجازه نمیدهند چنین سرمایه بزرگی از میان برود. آنها قصد دارند این گروه را به افغانستان منتقل کنند چرا که فکر میکنند در آنجا پتانسیلهای لازم برای رشد این گروه وجود دارد. درحالحاضر فرایند انتقال شکل گرفته است. از طرفی حدود پنج سال است که
داعش در افغانستان فعال شده است. بهدلیل وجود درک و فهم پایین از اسلام در افغانستان، این کشور از پتانسیل خوبی برای رشد خشونتگرایی برخوردار است. داعش به این نکته پی برده است. سازمانهای اطلاعاتی نیز به این جابهجایی کمک میکنند.
ایالات متحده آمریکا چه نقشی برای شبهقاره هند و افغانستان متصور است که در صدد گسیل دادن باقیمانده داعش دارد؟
داعش با نوع تفکرش میتواند خطرناکترین دشمن برای ما باشد. اعضای این گروه آماده کشته شدن و به تصور خودشان شهادت هستند. ما را هم رافضی و نخستین دشمن خود میدانند. تعلیماتی که به این گروه داده شده است با هدف مقابله با جمهوری اسلامی ایران بوده است. داعش ایجاد شده است که اسلام دیگری را در برابر اسلام ما علم کند. حکومت اسلامی دیگری را در برابر حکومت جمهوری اسلامی ایجاد کند. این گروه هیچگونه عملیات عمدهای در اسرائیل نداشتند. این گروه به ظاهر مسلمان هستند، ولی به قدری شستوشوی مغزی شدهاند که علیه ما بهشدت دشمنی میکنند. در واقع داعش از جنس مقاومت و از جنس آمادگی برای کشته شدن و با هدف مقابله با محور مقاومت ساخته شده است.
اختلافات شدیدی بین طالبان و داعش در افغانستان رخ داده است. حالا شما فکر میکنید آمریکا در صدد حل و فصل این اختلافات بر بیاید؟
یکی از اهداف آمریکا از انتقال داعش به افغانستان، تضعیف طالبان است. فرماندهان و اعضای طالبان مخالف حضور آمریکاییها در افغانستان هستند. طالبان در آنجا حکومت ایجاد کرده است. به همین خاطر مخالف اشغالگری آمریکا است. آمریکاییها با انتقال داعش به افغانستان درصدد تضعیف طالبان هستند و قصد حل و فصل اختلافات بین داعش و طالبان را ندارند.
یک موضوع مهم دیگر این است که آمریکا و متحدان آن در انتقال داعش از غرب آسیا به افغانستان روی توان کدام یک از بازیگران خود در منطقه حساب کردهاند و چگونه این بازی را میتوان حل کرد؟
ریشه داعش در وهابیت است. وهابیت هم یک جریان ساختگی توسط انگلیس است. از سوی دیگر عربستان هر جایی که پای عقاید وهابیت در میان باشد، حضور دارد. در چنین شرایطی مشخص است که عربستان از بازیگران اصلی فرایند انتقال خواهد بود.
با توجه به این شرایط چطور میتوان آن را خنثی کرد؟
در سوریه و عراق داعش از نظر تشکیلاتی از بین رفته است. این گروه سرزمینی برای حکومت ندارد. سرزمینی برای تشکیل وزارتخانه ندارد. جایی ندارد برای اینکه نیرو جذب کند و تروریست پرورش دهد. داعش به یک گروه چریکی تبدیل شده است. نکته بعدی این است که این گروه نماینده یک مساله عقیدتی و فکری است. تفکر داعش را فقط با تشکیلات و اسلحه نمیشود از بین برد. از بین بردن داعش نیازمند تلاشهای فرهنگی و عقیدتی جدی است. مهمترین تلاش در این است که ما بتوانیم یک گفتمان با محوریت حکومتسازی و حکومتداری با اهل سنت ایجاد کنیم. اعضای داعش با انگیزه حکومت اسلامی اینطور منحرف شدند. نظریه ما در مورد حکومت خیلی عقلانی است. این نظریه در عین تکیه بر عقاید اسلامی، عقلانی است. قرآن را شیعه و سنی قبول دارند. نخستین وظیفه قرآن این است که خدا را معرفی کند. از طرفی در این قرآن برخی از احکام بیان شده است. این احکام باید در زمین اجرا شود. در چنین شرایطی چه کسی صلاحیت دارد بر نحوه اجرای این احکام نظارت کند؟ این استدلال ما برای حکومت ولایتفقیه است. کسی میتواند بر نحوه اجرای احکام نظارت داشته باشد که شناخت کافی از آنها داشته باشد. این احکام را
بفهمد. کسی که توانایی استخراج احکام را از قرآن داشته باشد، باید بر نحوه اجرای آن هم نظارت کند. به چنین شخصی فقیه میگوییم. چنین شخصی برای اینکه بتواند به نحو احسن این احکام را اجرا کند باید عادل باشد. بعد از پذیرفتن اینکه قرآن از طرف خداست و باید احکام آن در زمین اجرا شود خیلی منطقی است که فقیه عادل این کار را انجام دهد. تنها راه برونرفت ما برای خنثیسازی تفکر داعش، گفتمان بین سنی و شیعه با محوریت حکومتداری و حکومتسازی منطقی است.
تفاوت حضور داعش در افغانستان با عراق چیست؟
تفاوت خاصی ندارد. داعش با اقدامات تروریستی و جنایتهایی که در عراق و سوریه مرتکب شده است قصد دارد حکومت را در دست بگیرد. همین کار را هم در افغانستان ادامه خواهد داد. در افغانستان با طالبان بر سر حکومت جنگ میکند.
آیا داعش با همان چهره قبلیای که در عراق بوده است، ظاهر میشود؟
هنوز در میان اهل سنت عدهای طرفدار داعش هستند. داعش شکست نظامی خورده است، ولی شکست عقیدتی رخ نداده است. برای همین هم باید تلاشهای فرهنگی و عقیدتی جدی صورت بگیرد تا این مهم حاصل شود.
دیدگاه تان را بنویسید