خبرگزاری دانشجو: سید مصطفی میرسیلم یکی از معدود سیاستمدارانی است که کمتر موردتوجه رسانهها قرارگرفته است. با نگاهی به تجربه و رزومه کاری آن متوجه خواهید شد که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. در سالهای ۵۸ تا ۶۱ معاون سیاسی وزارت کشور بوده است و پسازآن مشاور عالی آیتالله خامنهای بهعنوان رئیسجمهور بودهاند. قطعاً چالشهای زیای هستند که میرسیلم درگیر آن بوده است. او یکی از چهرههای تأثیرگذار انتخابات ریاست جمهوری دور دوازدهم بود و به همین منظور بهمنظور ویژهنامه نوروزی خبرگزاری با او صحبتهایی در خصوص شرایط او و حزب موتلفه داشتهایم. همه بر این نظر هستند که حضور شما بهعنوان نامزد ریاست جمهوری توانست خون جدیدی به حزب موتلفه تزریق کرد. برخی بر این باور هستند که موتلفه از تأثیرگذاری سالهای قدیم خود فاصله گرفته است. آیا این انتقاد را میپذیرید؟ علت چیست؟ به نظر میرسد علت اصلى عدم حضور مستقل درصحنه انتخابات بوده باشد که موجب تضعیف انگیزه براى فعالیتها مسئولانه حزب میشود. جمعبندی حزب برای حضور شما در عرصه انتخابات ریاست جمهوری چه بود؟ عمدتاً ضعف اصلی آقای روحانی و گروه اجرایی
او را در چه چیزی میدیدید که برای رفع آن حاضر به حضور در انتخابات شدید؟ حزب به این نتیجه رسید که رها کردن کشور بدون حضور مسئولانه و مستقل درصحنه سیاسى به نفع آینده کشور نیست و لازم است وظیفه خود را در خدمت به مردم با کمک خود مردم ایفا کند. ضعفهای دولت یازدهم در دل بستن به خارج و عدم خودباوری و منحصر کردن کوشش به مبارزه با تورم به قیمت ایجاد رکود و درنتیجه یأس نسبت به آینده در جوانان بود. بعلاوه دولت یازدهم شیرازه امور فرهنگى را رها کرد و بالاخره دولت یازدهم و بهویژه شخص دکتر روحانى اعتقاد نداشت که باید از برنامهای تبعیت کند که سیاستهای کلى آن را رهبرى ابلاغ و قانون آن را مجلس تصویب کرده است و این امر فاجعهبار است. اگر شما بهجای آقای روحانی رئیسجمهور میشدید در ۱۰۰ روز اول چه اقداماتی را انجام میدادید؟ دولت آقاى روحانى فرصتهای طلایى ناشى از اعتماد به مردم را از دست داد و نتوانست نظر مردم و گروههای مختلف را به خود براى همکارى جلب کند. اینهای کارهاى اساسى بود که باید در صد روز اول انجام میگرفت و موجب همافزایی قابلیتهای اجتماعى براى نجات از بحران اقتصادى و اجتماعى
میشد و ما براى آن برنامه داشتیم و داریم. البته شرایط امروز سختتر از سال گذشته است و سال آینده هم به شرطى موفق خواهیم شد از پس مشکلات برآییم که نظر مثبت مردم را جلب کنیم و با بلندنظری از همه قابلیتها صرفنظر از گرایشهای سیاسى استفاده کنیم. تنها شرط باید اعتقاد به قانون اساسى باشد. به نظر شما ضعف اساسی دولت دوم آقای روحانی در چه چیزی است؟ تقریباً همان ضعفهای دولت یازدهم برقرار مانده است. در ابتداى دولت دوازدهم دکتر روحانى سعى کرد بر روشهای اخلاقى خود مسلط شود و تا حدودى موفق بود ولى بهتدریج با تحت تأثیر احساسات قرارگرفته به همان نواقص یعنى اصرار بر اتکا به برجام بربادرفته و عدم اعتنا بهضرورت خودباورى و تکیهبر آمار درمانى و رها کردن افسار اقتصاد کشور به دست گروه اقتصادى غیر منسجم دولت و ادامه تنگنظری، دچار شد و تمام انتقادات را حمل بر مخالفت کرد و میکند. اصلاحطلبان با انتقاد از آقای روحانی میخواهند خود را جدای از عملکرد او نشان دهند. سهم این جریان را در شرایط فعلی کشور چه اندازه میدانید؟ اصلاحطلبان چهره واقعى خود را بهتدریج هرچه صریحتر ظاهر میکنند و آن،
خصلت تجدیدنظرطلبیشان است که آنها را از نجات دور میکند. آنها براى فرصتطلبی آتى خود به دکتر روحانى جفا میکنند و فکر میکنند میتوانند با این جدایى خود را نزد مردم محبوب کنند و این خطاى مهلکى است. آنها هرچه دارند باید در شرایط کنونى بگذارند براى موفقیت دکتر روحانى و اصلاح دولتش. به نظر شما چرا آقای روحانی از ظرفیت اصولگرایان در بدنه اجرایی کشور استفاده نمیکند؟ فقط تنگنظری است. البته ممکن است تحت تأثیر گروههای فشار هم باشد. درهرحال حیف است که دکتر روحانى نمیخواهد و نمیتواند از قابلیتهای اصولگرایان استفاده کند. رقابت با خصومت فرق دارد و آنها متأسفانه رقباى انتخاباتى خود را دشمن خود میپندارند.
دیدگاه تان را بنویسید