آیت‎الله جوادی آملی: تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست

کد خبر: 788964

همایش الگوی بازار اسلامی با پیام تصویری آیت الله العظمی جوادی آملی در سالن اجتماعات بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد.

آیت‎الله جوادی آملی: تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست
خبرگزاری مهر: یکی از مراجع تقلید شیعیان با بیان اینکه اقتصاد جامعه باید به گونه‌ای اداره شود که هر کسی در کنار سفره خود بنشیند، تأکید کرد: تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اسراء، همایش الگوی بازار اسلامی با پیام تصویری آیت الله العظمی جوادی آملی در سالن اجتماعات بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد. متن پیام استاد برجسته حوزه علمیه قم به این همایش به این شرح است: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم «الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیما خاتم الأنبیاء و خاتم الاوصیاء) علیهما آلاف التحیة و الثناء (بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله». مقدم شما فرهیختگان اقتصادی و فرهنگی را گرامی می‌داریم. از خدای سبحان مسئلت می‌کنیم توفیق برقراری بازار الگوی اسلامی را به همه ما مرحمت کند، تا توفیق اقتصاد مقاومتی را به دست بیاوریم. عناصر محوری اقتصاد را قرآن کریم در چند آیه بیان کرده است: اوّلاً مال را به منزله ستون فقرات یک ملّت و جامعه معرفی کرد. در اوایل سوره «نساء» فرمود: «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکمُ الَّتی جَعَلَ اللَّهُ لَکمْ قِیاماً»؛ یعنی ثروت مملکت را به دست سفیهان نسپارید، زیرا ثروت مملکت عامل قیام و استقامت و پایداری یک ملّت است. اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را می‌شکند و این ملّت را زمین‌گیر می‌کند. پس عنصر اوّل این است که مال در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است. عنصر دوم آن است که اگر این ستون محفوظ نماند و در اثر ربا و مانند آن آسیب ببیند، این ملّت فقیر می‌شود. در فرهنگ قرآن، ملّتی که جیبش تهی و کیسه‌اش خالی است، این ملّت فقیر است. فقیر به معنای گدا نیست، در فارسی آن لغت دقیق و عریق را نداریم که از ملّتی که ستون فقراتش شکسته است خبر بدهیم. می‌گوییم گدا! واژه گدا بار علمی ندارد. در عربی از گدا به عنوان فاقد و ندار یاد می‌کنند، ولی قرآن کریم از ملّتی که جیبش خالی است و کیفش خالی است به عنوان فقیر یاد می‌کند، فقیر به معنای گدا نیست. این «فعیل» به معنای مفعول؛ نظیر «قتیل» به معنای مقتول، فقیر به آن ملّتی می‌گویند که ستون فقراتش شکسته است، زیرا عامل قیام که ثروت است آن را از دست داد و از آن بهره صحیح نبرد. «مسکین» هم به همین معناست؛ یعنی زمینگیر؛ یعنی قدرت پویایی و حرکت را از دست داده است: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکینِ» به همین معناست. پس عنصر اوّل آن است که ثروت در مملکت ستون فقرات آن ملّت است. عنصر دوم آن است که اگر ملّتی نتواند ستون فقراتش را حفظ بکند فقیر است؛ یعنی ستون فقرات او شکسته است. عنصر سوم آن است ملتی که ستون فقراتش شکسته است این قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت، تا برسد به اقتصاد مقاومتی. آیه سوره «نساء» این است که مال عامل قیام است، ملّتی که عامل قیام ندارد، یک ملّت ویلچری است. عنصر چهارم آن است که در سوره «حشر» مشخص کرد؛ فرمود: این ثروت نه باید در دست دولت باشد نه باید در بخش خصوصی باشد، نه باید در بخش خصولتی باشد، بلکه باید در بخش عمومی باشد؛ یعنی برای توده مردم میسور باشد که از مال مملکت برای تأمین معاش خودشان زندگی آبرومندانه داشته باشند. البته هر کسی به اندازه استعداد اقتصادی خود، قدرت و ادراک و فهم اقتصادی خود، تلاش و کوشش اقتصادی خود سهم بیشتری می‌برد و این به منزله خونی است که باید در رگ‌های این ۳۶۰ درجه دایره‌ای جریان داشته باشد و اگر این مال به بخشی نرسد، آن بخش فلج می‌شود، مثل آنکه اگر خونی به عضوی نرسد آن عضو فلج است؛ بنابراین مال در اسلام به منزله ستون فقرات است، ملّتی بیمار فقیر است؛ یعنی ستون فقراتش شکست است. اگر نظام دولت‌سالاری سوسیال شرق باشد که شکست می‌خورد و اگر نظام کاپیتال غرب باشد که سرمایه در دست گروه خاص باشد که شکست می‌خورد و اگر تلفیقی از دولت و سرمایه‌داران باشد که شکست می‌خورد و اگر مردمی باشد که محفوظ می‌ماند و این بدون بانک‌های منزّه از ربا و مطهّر از نزول محقق نخواهد شد. تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست و ﴿یمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا﴾؛ بنابراین اگر ملّت این چنین باشد به تولید و اشتغال توجه می‌کند. مسئله بعدی آن است که مزدوری در اسلام مکروه است. نهی‌های فراوانی شده که انسان مزدور دیگری نباشد، چون تمام حیثیت‌های علمی و عملی خود را در طَبَق اخلاص برای کارفرما می‌گذارد. طرزی باید جامعه را با اقتصاد اداره کرد که هر کسی در کنار سفره خودش بنشیند، نه اینکه برای دیگری کار کند و مزد بگیرد. حیثیت یک ملّت در سایه کرامت‌های آنهاست. از مجموع این چند آیه روشن می‌شود که چرا علی بن ابیطالب (علیه افضل صلوات المصلّین) در زمان حکومت، تازیانه به دست می‌گرفت و بازار کوفه را تهدید می‌کرد می‌فرمود: «الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر» تا الگوی بازار اسلامی را به جامعه ارائه کند؛ فرمود: اوّل آشنایی به مسائل فقهی، تا از گزند ربا و آسیب نزول برهید، بعد تجارت کنید: «الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر»، این کار را وجود مبارک امیرالمؤمنین انجام داد تا بازار مسلمان‌ها از حلال ارتزاق کند و جامعه مسلمین نه گرفتار فقر و وابستگی بشود و نه آلوده به مسائل حرام. امیدواریم جامعه اسلامی ما این چنین باشد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها