خبرگزاری فارس: حضور عالیترین مقام اجرایی کشور در هرمزگان اگر فقط برای قیچی کردن روبان باشد که این روبانها را در جشنهای دهه فجر استاندار، وزرا و معاون رئیس جمهور که به استان آمدند هم میتوانستند قیچی کنند و پروژهها را افتتاح کنند، اما ساحلنشینان خلیج همیشه فارس و مدافعان تنگه هرمز انتظار دارند این حضور، متفاوت باشد و کلاف سردرگم مشکلات و معضلات مردم استان بازگشوده شود تا سفر حسن روحانی به هرمزگان به عنوان سفری پر خیر و برکت در ذهنها و یاد هرمزگانیها حک شود و بماند. گرچه هرمزگان را قطب و شاهراه اقتصاد کشور مینامند، اما هرمزگانیها از این قطب اقتصاد بودن چندان موهبتی نصیبشان نشده است و برایشان قطب بیکاری، گرانی، ترافیک، گرانی، مسکن، مشکلات معیشتی و... از وجود صنایع، بنادر، معادن، گمرکات، پالایشگاهها، فولاد، آلومینیوم، کارخانجات سیمان و...، مناطق آزاد و ویژه، کشتیسازی و... موجود در استان معنا یافته است. گرچه هرمزگان به واسطه وجود این مراکز، ظرفیت اشتغال بالایی دارد و نیروهای مورد نیازشان را اتوبوسی از مناطق مختلف تامین میکنند، اما بومیان استان سهم چندانی در این اشتغال ندارند (دلایل آنرا نبود
نیروی ماهر و آموزش دیده عنوان میکنند که دانشگاهها و آموزش فنی و حرفهای در این بخش متناسب با نیازها، نیروی مورد نیاز تربیت نکردهاند) و انتظار است که رئیس جمهور در سفر آخر هفته خود این موضوع را موشکافانه مورد بررسی قرار دهد تا این طلسم بیکاری جوانان هرمزگانی در قطب اقتصاد کشور شکسته شود و در اشتغال در صنایع و... سهیم باشند و از طرفی هم از مدیران غیرپروازی و توانمند بومی بیشتر در این اماکن اقتصادی استفاده شود. در جزایر هم مردم و فعالان اقتصادی به دلیل مدیریتهای چندگانه با مشکلات فراوانی مواجه هستند و حتی خاکش صادر شده است، مردم قشم برای رفت و آمد بایستی عوارض پرداخت نمایند و برای اخذ انشعاب آب با مشکل مواجهند و فریادشان را تاکنون دولتمردان پاسخ مناسبی ندادهاند. *برنامهریزی سفر همچنین انتظار میرود استانداری برنامههای سفر رئیس جمهور را به گونهای تنظیم نماید که روحانی از جزایر، مناطق حاشیهای و روستاها هم بازدیدهایی داشته باشد تا روی دیگر سکه هرمزگان که اقتصادی نیست و فقر و محرومیت میباشد را هم نظارهگر باشد، شاید که تصمیماتی برای خروج از این محرومیتها در قطب اقتصاد کشور گرفته
شود. در مرکز استان که تا دو سوم هم میزان مناطق حاشیهای و بافتهای فرسوده اعلام شده است، اما ساکنان این مناطق در بدترین شرایط زندگی میکنند و کمبود اماکن آموزشی، تفریحی، فرهنگی، ورزشی و... در این مناطق بیداد میکند و در محلاتی مانند بافت فرسوده آیت ا... غفاری که خانههای قدیمی به علت قدیمی و فرسودگی در حال فروریختن میباشند و ساکنان محرومش که بیشتر تحت پوشش نهادهای حمایتی قراردارند، توانایی نوسازی خانههایشان را ندارند و از تسهیلات نوسازی بافتهای فرسوده به دلیل فاقدسند بودن املاکشان محرومند و ساکنان این محله بایستی برای سند گرفتن خانههایشان بین صد تا دویست هزار تومان به ازای هرمترمربع پرداخت کنند که اهالی توانایی پرداخت چنین هزینهای را ندارند و مجبورند در همین خانههایی که گهگاهی خودبخود و یا در اثر بارندگی به دلیل فرسودگی در حال فروریختن میباشند، زندگی کنند و درصورت بروز حادثهای مانند زمین لرزه، به طور حتم هزاران نفر در آوارهای این خانههای فرسوده مدفون خواهند شد. مناطقی مانند کوی ملت، درخت سبز و دوراهی ایسینی و... در شهر بندرعباس وجود دارند که خانههای ساکنان بر بالا و یا زیر تپهها و کوهها
براثر نداری و به عنوان اندک سرپناه و به صورت غیرایمن ساخته شدهاند، که حتی رفت و آمد اهالی با سختی صورت میگیرد و از بسیاری از امکانات محرومند و گاهی از کوهها پرت میشوند و جانشان در خطر است. همچنین ساکنان برخی از مناطق مانند خواجهعطاء بندرعباس از دریافت سند املاکشان پس از چندین دهه و چندین نسل زندگی در این محلات قدیمی با عنوان اینکه خانههایشان در حریم ۶۰ متری است و در واقع به خاطر خشک شدن ساحل و اجرای طرحهای عمرانی در ساحل، خانههای اهالی بیش از ۶۰ متر از دریا فاصله دارند و این خانهها و املاک بدون سند ماندهاند و نمیتوانند از تسهیلات نوسازی استفاده کنند و حتی اجازه تعمیرخانهها فرسودهشان را ندارند، حتی اگر به قیمت تخریب خانههای فرسوده و مدفون شدن در زیر آوارش باشند که ساکنان این مناطق انتظار دارند رئیس جمهورشان بیاید و این وضعیت زندگیشان را ببیند و در هیات دولت برای رفع مشکلاتشان چارهاندیشی کنند و مصوباتی گرهگشا داشته باشند. در بسیاری از روستاها شرایط چندان مناسبی حکمفرما نیست و خشکسالی دو دهه اخیر در هرمزگان مزید بر علت شده است و برخی از کشاورزان مجبور به کوچ از روستا و حاشیهنشینی
شهرها شدهاند. فرزندان روستائیان هم اجازه ندارند که در جوار خانه پدر برای خود خانه بسازند و به آنها گفته میشود که املاک زراعی است. حتی در بیابانهای بیآب و علف و خشک روستاها هم روستائیان اجازه ندارند برای خود خانه ویلایی بسازند و خانهها تخریب میشوند و گویا تفاوتی بین ویلاسازی در جنگلهای سرسبز شمال کشور و بیابانهای برهوت و خشک جنوب برای دولتمردان وجود ندارد که بایستی در این بخش هم چارهاندیشی نمود تا روستائیان به ماندن در روستا و عمران و آبادانی روستاها تشویق شوند، نه اینکه مجبور به کوچ گردند. آنهایی هم که به کشت و زرع مشغول هستند، هرسال به علت نبود بازار مناسب برای فروش محصولاتشان، متحمل ضرر و زیان میشوند. در برخی ازمناطق روستایی در کوهشاه احمدی شهرستان حاجیآباد و روستاهای بشاگرد و... روستاییان فقیر بر روی زمینهایی زندگی میکنند که معادن مختلفی زیرپایشان میباشد و نیاز است که شرایطی فراهم شود تا آنها هم بتوانند از این معادن بهرهای داشته باشند و استخراج معادن به گونهای صورت پذیرد تا آنها هم لباس فقر و تنگدستی را از تن خارج کنند که نیازمند تدبیر دولت در این بخش میباشد. *غفلت
از دریا همچنین نیاز است که رئیس جمهور هم بازدیدی از ساحل و دریای آلوده بندرعباس داشته باشد تا ببیند که آیا دولت میتواند راهکاری برای جلوگیری از ورود فاضلاب به دریا بیندیشد و به این کابوس پایان بخشد. زیرا به نظر میرسد تاکنون مسؤولان استانی نتوانسته چارهاندیشی کنند و برای رفع این بحران درماندهاند و مردم مجبورند در دریای آلوده صید و صیادی کنند و شنا بروند و در این ساحلی که گهگاهی اجساد تلف شده انواع آبزیان به علت آلودگی در آن به چشم میخورد بروند و این ساحل نتوانسته است وضعیت مناسبی را داشته باشد و نیازمند تدبیر دولت در این بخش هم میباشد. *مدارس فرسوده کمبود مدرسه و فاصله داشتن با استانداردها از یک طرف و فرسوده و غیرمقاوم و غیراستاندارد بودن هزاران کلاس درس در مناطق شهری و روستایی استان و استفاده از وانت برای جابجایی دانشآموزان در جادههای غیرایمن روستایی که بارها منجر به مرگ دانشآموزان شده است، نیازمند توجه دولت میباشد تا مدارس نوسازی و استانداردسازی شوند و متناسب بانیازها مدرسه داشته باشیم و کلاس ها، نمازخانهها و آزمایشگاههای مدارس مجهز به امکانات و تجهیزات مورد
نیاز و کولر و میز و صندلی و وسایل آزمایشگاهی و ورزشی و... شوند و مدارس فرسوده بازسازی شوند تا دانشآموزان در ایمنی و آرامش درس بخوانند.ای کاش به گونه برنامهریزی میشد تا دولتمرد ارشد ایران وضعیت جادههای غیرایمن شهری و روستایی را در شاهراه اقتصاد ایران که عنوان جادههای ترانزیتی را هم یدک میکشند مشاهده کند که سالانه دهها نفر در جادههای بین شهری و روستایی و جادههای منتهی به اسکلهها و مناطق صنعتی غرب بندرعباس جانشان را از دست میدهند و خانوادههایی عزادار میشوند و یا مجروح میگردند که متاسفانه در این سالها اعتبارات مورد نیاز به این بخش هم تخصیص نیافته است که اگر رئیس جمهور واقعیت جادهها را از نزدیک ببینند، شاید که در تخصیص اعتبارات توسط دولت تجدید نظر شود. *دفاع مقدس درکما در حوزه دفاع مقدس هم مناسب است که رئیس جمهور اطلاع داشته باشد که رزمندگان خطه خلیجفارس در دفاع دریایی، هوایی و زمینی نقشآفرینی کردهاند، اما هرمزگان از داشتن موزه دفاع مقدس و یادمان شهدای ایرباس علیرغم وعدههای بسیار برای احداثش، محروم مانده است و از آن طرف برخی از خانوادههای شاهد و ایثارگر در مناطق
حاشیهای و روستایی با شرایط نه چندان مناسبی زندگی میکنند و مادر شهید احمد رنجبری بیوردی چندین ماه است که با مشکلات بسیاری مواجه است و میخواهند خانهاش را تخریب کنند و همواره مادر و خواهر شهید اشکشان جاری است و مسؤولان استان هم برای رفع مشکلشان اقدامی نمیکنند که نظیر چنین کم مهریهایی نسبت به این خانوادهها گهگاهی شنیده و دیده میشود ورسانهها هم برخی از آنها را منعکس کردهاند، اما کمتر به تکریم این خانوادهها توجه شده است که نیاز است مقام ارشد دولت نسبت به این بخش هم توجه بیشتری داشته باشد تا دولتمردان هم از این شیوه الگو بگیرند. *بهداشت و درمان درحوزه بهداشت و درمان هم هرمزگان با چالشهای فراوانی از جمله کمبود هزار تخت بیمارستانی، تجهیزات درمانی، ام آر آی، کمبود ۵۰ درصدی پرستار در استان و... مواجه است و بیماران برای درمان به پایتخت و استانهای همسایه میروند. در چهار دهه اخیر حتی یک بیمارستان دولتی دانشگاهی در بندرعباس ساخته نشده است و بیمارستانها در حال بازسازی هستند که تنها زایشگاه بندرعباس هم در مراحل نوسازی است و بخش زایشگاه بیمارستان تامین اجتماعی هم پاسخگوی نیاز شهر نیست.
برخی از فوق تخصصها در استان حضور ندارد و ویزیت متخصصان و سونوگرافی و... در استان زمانبر است و بیماران علاوه بر هزینه سنگین درمان با مشکلات دیگری هم مواجه هستند. پرستاران هم به دلیل کمبود شدید پرستار در استان مجبورند شیفتها متوالی و فشرده را پشت سر بگذرانند که باعث ابتلای خودشان به برخی بیماریها و مشکلات خانوادگی و... شده است و بیماران هم از ارائه خدمات آنها چندان رضایتی ندارند که بایستی برای استخدام پرستاران مورد نیاز این بخش هم چارهاندیشی کرد. استانی که دارای صنایع مختلف میباشد و حوادثی نظیر سوختگی و... در آن رخ میدهد، فاقد بیمارستان سوانح و سوختگی است و میطلبد که دولت این صنایع را مجاب کند که در احداث بیمارستان و مراکز درمانی، مدرسه، ورزشگاه، پارک و... هم مشارکت داشته باشند تا مردم استان هم از حضور این صنایع منفعتی داشته باشند و فرزندان پرسنلشان هم در مراکزی که صنایع در احداثشان مشارکت دارند و خودشان احداث کردهاند، درمان شوند، درس بخوانند، ورزش و تفریح کنند و.... از طرفی هم به دلیل مهاجر پذیر بودن هرمزگان که منجر به افزایش هزینهها شده است، حقوقهای اندک کارگری جوابگو نیست و بسیاری از بومیان
به دلیل نبود شغل مناسب دل به دریا میزنند تا روزیشان را از دریا بجویند که به آنها برچسب قاچاقچی میزنند و برخیها هم گاهی جانشان را هم در این راه ازدست میدهند و قاچاقچیهای واقعی در امانند و نیاز است که نیاز است تدبیری هم در این بخش اندیشیده شود. در پایان انتظار میرود که سفر پایان هفته رئیس جمهور وهیات دولت به استان منشا خیر و رفع مشکلات و چالشهای استان شود.
دیدگاه تان را بنویسید