آیا اصولگرایان با شروع نقد درون‌گفتمانی مانع تکرار تجربه انتخابات گذشته خواهند شد؟/ میرتاج‌الدینی: باید اصولگرایان مواضع مردمی‌تر اتخاذ کنند/ فضلی‌نژاد: اصولگرایان نیازمند تغییر در برنامه‌ها و گفتمان خود هستند

کد خبر: 751899

چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ را هم مانند گذشته از دست بدهیم و در عمل اجازه بدهیم با تثبیت مدیریت خسته، بسته و زاویه‌دار با گفتمان انقلاب اسلامی و منافع ملی، زندگیِ جاریِ مردم و آرمانهایِ انقلابِ اسلامی چهار سال دیگر در بیم و نگرانی سپری شود؟ و در پی این سؤال، پرسش بعدی مطرح می‌شود که برای اصلاح این روندی که سالهاست ادامه دارد و باعث شده جمهوری اسلامی نتواند در دوران پس از دفاع مقدس حتی یک دولت کارآمد در حل نیاز‌های مادی و معنوی مردم و نزدیک به افق آرمان‌های انقلابِ اسلامی را تشکیل دهد، چه باید کرد؟

آیا اصولگرایان با شروع نقد درون‌گفتمانی مانع تکرار تجربه انتخابات گذشته خواهند شد؟/ میرتاج‌الدینی: باید اصولگرایان مواضع مردمی‌تر اتخاذ کنند/ فضلی‌نژاد: اصولگرایان نیازمند تغییر در برنامه‌ها و گفتمان خود هستند
سرویس سیاسی فردا؛ جعفربرزگر: با شکل گیری نظام‌های سیاسی مدرن که خود را مبتنی به آرای مردم و متناسب با گردش نخبگان، نظم داده اند. انتخابات بدل به اصلی‌ترین میدان کنش سیاسی در این گونه نظام‌ها شده است و احزاب حاصل تلاش‌ها و فعالیت‌های خود را در این میدان به منصه ظهور می‌رسانند و همچنین پایگاه مردمی خود را در این میدان است که می‌توانند به رخ رقیب بکشند و در صورت موفقیت در انتخابات، به قدرت سیاسی برای اجرا برنامه‌های مدنظر خویش دست ‌یابند. در نظام جمهوری اسلامی ایران هم که «جمهوریت» و «رای مردم» به عنوان بخش مهمی از ساختار این نظام در قانون اساسی و اندیشه رهبران آن پذیرفته شده است همین قاعده صادق و در حال اجرا است یعنی احزاب و جریانات سیاسی برای رسیدن به قدرت باید از سد انتخابات با گرفتن رای مردم بگذرند و هر جریانی که در این امر موفق نشود نیازمند بازاندیشی و نقد درون گفتمانی خویش است تا در انتخابات بعدی به موفقیت دست یابد در غیر اینصورت به یک جریان سیاسی منزوی و بدن پایگاه مردمی و در نیتجه بدون توان اثرگذاری تبدیل خواهد شد که تنها بخش اندکی از تاریخ سیاسی جامعه را اشغال خواهد کرد امری که مطلوب هیچ حزب و جبهه سیاسی نیست.
انتخابات اردیبهشت ۹۶ که با شکست اصولگرایان و پیروزی حسن روحانی به پایان رسید چهارمین شکست متوالی این جریان مقابل جریانات رقیب خود یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان بود؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در سال ۹۴ و انتخابات شورای شهر که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد این موارد هستند. این شکست‌ها قطعا باید جریان اصولگرا، بزرگان و اندیشمندان آن را به این امر می‌رساند که باز اندیشی و نقد اشکالات و ناکارآمدی‌های جریان اصولگرا امری ضروری است و به این پرسش پاسخ دهند که چرا در این چهار انتخابات نتوانستند رای مردم را به دست آوردند، اما برخلاف انتظار جز سکوت و انزوا بعد از شکست از این ارودگاه هیچ صدای دیگری به گوش نمی‌رسید تا اینکه محمد باقر قالیباف در ۳۱ تیر ۹۶ با انتشار نامه‌ای تحت عنوان «نواصولگرایی» صدای مورد انتظار از اردوگاه اصولگرایی را بلند کرد.
للل
قالیباف با طرح پرسش اساسی و مهمی که باید اصولگرایان آن را بعد از شکست‌های خود مطرح می‌کرده اند، اما متاسفانه مطرح نکردند در صدد بر آمد تا راهکار عملی برای وضعیت نامناسب جریان اصولگرایی ارئه بدهد. او پرسید «... دو پرسش بیش از هر چیز، ذهن من را به خود مشغول کرده است: پرسش اول این که ناکارآمدیِ دولت زمینه را برای تغییر در وضع موجود در افکار عمومی کاملاً مهیا کرده بود، چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ را هم مانند گذشته از دست بدهیم و در عمل اجازه بدهیم با تثبیت مدیریت خسته، بسته و زاویه‌دار با گفتمان انقلاب اسلامی و منافع ملی، زندگیِ جاریِ مردم و آرمانهایِ انقلابِ اسلامی چهار سال دیگر در بیم و نگرانی سپری شود؟ و در پی این سؤال، پرسش بعدی مطرح می‌شود که برای اصلاح این روندی که سالهاست ادامه دارد و باعث شده جمهوری اسلامی نتواند در دوران پس از دفاع مقدس حتی یک دولت کارآمد در حل نیاز‌های مادی و معنوی مردم و نزدیک به افق آرمان‌های انقلابِ اسلامی را تشکیل دهد، چه باید کرد؟»
او در همین نامه جواب این پرسش‌ها را اینگونه داده بود«در گفتگو با شما جوانانِ مؤمن، دلسوزِ انقلاب و نظام و کشور، جواب‌هایِ متعددی در پاسخ به این دغدغه‌ها شنیده‌ام که نشان می‌دهد بسیاری از شما دلیلِ شکست‌های اخیرِ جریانِ اصول‌گرایی، در جلبِ نظرِ مردم در انتخابات را، نتیجه اشکالاتِ ساختاری، رویکردی و عملکردیْ در سطوحِ کلان و خُرد می‌دانید.»
قالیباف با بیان اینکه تغییر اساسی در گفتمان اصولگرایی راه حل این وضعیت است جهت شگل گیری این تغییر پرسش‌هایی را مطرح کرد که در صورت جواب دادن به آن‌ها تغییرات مد نظر او شکل خواهد گرفت «از یک منظر آسیب‌شناسانه، «اصول‌گرایی» چه ضعف‌های ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آن‌ها را اصلاح کرد؟ «نو‌اصول‌گرایی» در این سه مورد کدام دغدغه‌ها را باید مورد توجه قرار دهد؟ چتر نواصول‌گرایی باید شامل کدام گروه‌های جامعه باشد؟ چگونه و با چه‌روشی می‌توان از اصول‌گرایی به‌سمت نواصول‌گرایی حرکت کرد؟... جایگاه مردم در نواصول‌گرایی چگونه باید باشد؟ ... چگونه می‌توان بدون چشم‌پوشی از آرمان‌ها با واقعیتِ تغییرِ سبکِ زندگیِ طبقه متوسط کنار آمد؟ شیوه تعامل نواصول‌گرایی با دولت چگونه باید باشد؟ نسبت نواصول‌گرایی با رهبری انقلاب، نهاد‌های حاکمیتی و جریان‌هایِ سیاسیِ رقیب چگونه باید باشد؟» قالیباف با دعوت از اصولگرایان برای تن دادن به این نقد‌های درون گفتمانی و تلاش برای اصلاح روش‌های اشتباه گذشته به آن‌ها اطمینان داده بود «امیدوارم دیگر دوستانِ مسئول و اثرگذار در جبهه اصول‌گرایی این پیام و درخواستِ شما را، برای ایجادِ این تحولِ بزرگ و ضروری، بشنوند و بدانند «خودانتقادی» و تغییر نشانه قوت است و نه ضعف.» با مطرح شدن این نکات از سوی محمد باقر قالیباف برخی از درون اردوگاه اصولگرایی از آن استقبال و آن را ضروری دانستند، اما برخی دیگر از درون همین جبهه سیاسی مطرح کردن علنی نقد‌ها را به صلاح ندیدند؛ نقد‌هایی که قالیباف هفته گذشته در دانشگاه علم و صعنت و در برنامه «نواصولگرایی از نگاه جنبش دانشجویی» سعی کرد به آن‌ها پاسخ دهد و مرز‌های نواصولگرایی را بیش از گذشته ترسیم و تبین کند.
للل او با بیان اینکه هر دو جریان سیاسی کشور نتوانستند امید شکل گرفته در اول انقلاب را به نتیجه برسانند دلیل این عدم توانایی در اردوگاه اصولگرایی را این چنین بر شمرد «جریان اصول‌گرایی بر مبنای اصول و مکتب امام (ره) تاکید کرد و به آن پایبند بود، اما شاهد این هستیم که در ۴ سطح گفتمانی، رویکردی، ساختاری و عملکردی و حتی هدف‌گذاری، روش و ابزار نقایص جدی و اشکالات اساسی داشته و دارند» او در همین قسمت افزود «عملکرد جریان اصولگرایی در کلام تاکید به اصول داشته، ولی در عمل، کارنامه قابل دفاعی در راستای منافع مردم و خواسته‌های انقلاب در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ندارد» قالیباف در پاسخ به انتقاد برخی که می‌گفتند چرا بحث نواصولگرایی را در فضایی عمومی مطرح کرده، گفت: «اگر درکی از نواصولگرایی داشته باشیم می‌دانیم که اصولا در فضایی غیر از فضای عمومی و علنی قابل شکل گیری نیست چرا که ما معتقد به تغییر اساسی در همه سطوح هستیم؛ بدنه اجتماعی، نخبگان، در همه حوزه ها.» او در مورد نقطه کانونی نواصولگرایی هم گفت: «ما باید بر مبنای اصول انقلاب و رویکرد امام به اسلام سیاسی، یک بنای جدید ایجاد کنیم. ما باید به جوانان میدان بدهیم و چهره‌های جدید به جامعه معرفی کنیم. یکی از تغییرات اساسی ارائه چهره‌های جدید و جوان است و این پشت در‌های بسته امکان پذیر نیست»
آیا اصولگرایان با شروع نقد درون گفتمانی مانع تکرار تجربه انتخابات گذشته خواهند شد؟ پیام فضلی نژاد تحلیل گر مسائل سیاسی در مورد لزوم آسیب شناسی در جبهه اصولگرایی و طرح آن از طرح قالیباف تحت عنوان نواصولگرایی در گفت وگو با فردا بیان کرد: «زمان لازم است تا اصولگرایان دست به آسیب شناسی دقیق و جامع از علل شکست خود در چندین انتخابات گذشته بزنند و این کار حتما باید صورت بگیرید اما نکته مهم در این میان این است که ما هنوز چنین اراده ای در اردوگاه اصولگرایی و از طرف زعمای این جبهه نمی بینیم» فضلی نژاد در مورد چگونگی تغییر و تحول در این جبهه گفت «تغییر سیاست‌ها با تغییر برخی افراد اتفاق می افتد و اینکه ما دنبال تغییر سیاست ها و برنامه ها باشیم اما در نیروی انسانی خود هیچ تحولی ایجاد نکنیم بنظر می رسد چندان نتیجه بخش نخواهد بود از طرف دیگر این تغییر و تحولات باید هم در گفتمان ،شعار ها و هم در برنامه ها و ساختار احزاب اصولگرا اتفاق بیفتد»
للل میر تاج الدینی نماینده سابق مجلس و از فعالین سیاسی اصولگرا هم در مورد لزوم نقد‌های درون گفتمانی در جریان اصولگرا به فردا گفت: «جریان اصولگرا باید درشعار‌ها، برنامه و رفتار‌های گذشته‌ی خودش یک بازنگری انجام بدهد چرا که هر جریانی کاستی‌های دارد در واقع جریان اصولگرایی باید گفتمان مردمی‌تر را در پیش بگیرد و از آزادی‌های مشروع مردم حمایت کند، چون جریان اصولگرایی یک جریان صادق است و پشتوانه قوی دارد و می‌تواند با گسترش ارتباط خود با مردم موفق‌تر عمل کند جریان اصولگرایی در حوزه اطاعت از، ولی فقیه پیشرو است، اما باید در حوزه دفاع از حقوق مردم هم بیشتر توجه و مطالبه بکند.» اصولگرایان با نقد‌های قالیباف قطعا با بخش عمده‌ای از مشکلات نگرشی و عمکردی خود روبرو شده اند الان این بزرگان اصولگرا هستند که باید تصمیم بگیرند آیا می‌خواهد با اندیشیدن جدی به نقد‌ها و تلاش برای بر طرف کردن ایرادات در انتخابات پیش روی مجلس و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیروز میدان سیاست باشند یا ترجیح می‌دهند با ندیدن و خود را به نشنیدن زدن تجربیات تلخ انتخابات گذشته که منحر به شکست آن ها شد را در انتخابات پیش روی مجلس و انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ تکرار کنند. اگر اصولگرایان در انتخابات ۹۲ عدم وحدت و نداشتن یک گزینه واحد را عامل شکست دانستند و از نقدخود سر باز زدند انتخابات ۹۶ ثابت کرد مشکلات، این مسائل سطحی و ظاهری نیست چرا که اگر بود انصراق قالیباف به نفع رئیسی و وحدت حداکثری، آنان را پیروز رقابت با حسن روحانی رئیس دولتی می‌کرد که تقریبا هیچ عمکردی مثبتی در کارنامه دولت خود نداشت و جالب آن بود که بخش عمده‌ای از رای دهندگان به روحانی در سال ۹۶ هم بر همین امر صحه می‌گذاشتند، اما استدلال آن‌ها این بود که بخاطر اینکه اصولگرایان رای نیاوردند به روحانی رای می‌دهیم استدلالی که در انتخابات مجلس و خبرگان در سال ۹۴ وشورای شهر در ۹۶ از سوی مردم تکرار شده بود. همه این شواهد نشانگر این است که اگر اصولگرایان از امروز شروع به نقد و بازسازی عملکرد خود بکنند باز هم بخشی از زمان را از دست داده اند و هر روز تاخیر شاید منجر به ریزش بیش از بیش پایگاه مردمی این جبهه سیاسی شود، پس نقد درون گفتمانی در جریان اصولگرا نه ضروری بلکه حیاتی است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها