ظریف: ادعای نیکی هیلی از اساس نادرست است

کد خبر: 719268

وزیر امورخارجه گفت: ما معتقد هستیم که قدرت منطقه‌ ما با اتکای به مردم منطقه، با اتکای به ارتباطات و هماهنگی‌های بین کشورهای منطقه تأمین می شود.

پایگاه اطلاع رسانی دولت: وزیر امور خارجه گفت: ما معتقد هستیم که قدرت منطقه‌ ما با اتکای به مردم منطقه، با اتکای به ارتباطات و هماهنگی‌های بین کشورهای منطقه تأمین می شود.
گفت وگوی محمد جواد ظریف در ادامه می‌آید:

اخبار خوبی از برگزاری مراسم حج امسال می رسد، اولین سوال را در خصوص روابط ایران و عربستان مطرح می کنم؛ آیا این می‌تواند پیش درآمدی برای بهبود روابط با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی همسو با ریاض باشد؟ بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هفته دولت را خدمت همه‌ مردم، همکارانم در هیئت دولت و تمام عزیزانی که برای این مردم خوب در سراسر کشور زحمت می‌کشند و عنوان کارمند دولت را دارند، تبریک عرض می‌کنم. یاد و خاطره‌ شهدای بزرگ دولت، شهید رجایی و شهید باهنر را گرامی می‌داریم. فکر می‌کنم مهم‌ترین افتخار همه‌ ما به‌عنوان اعضای دولت، به‌عنوان کارمندانی که مستخدم این مردم هستند آن است که به مردم خدمت کنیم و امیدوارم که خداوند کمک کند که از این امتحان بزرگ موفق بیرون بیاییم. در پاسخ به سوال تان در مورد عربستان و حج امسال خیلی خوشحال هستیم با تلاشی که برادران خوب ما در بعثه‌ مقام معظم رهبری و در سازمان حج به عمل آوردند و مذاکرات بسیار خوبی که در طول یک سال گذشته با مسئولین عربستان سعودی داشتند، توافقات خوبی برای برگزاری حج انجام‌شد و تاکنون هم با سربلندی و باعزت این مراسم برگزار شده و امیدواریم حجاج عزیز کشور ما و سایر حجاج کشورهای اسلامی از این مراسم معنوی و از این گردهمایی بزرگ مسلمانان جهان با معنویت و با بهره‌برداری کامل از این مراسم به کشورمان و کشورهایشان برگردند. جمهوری اسلامی همواره خواهان روابط حسن هم‌جواری و همکاری در منطقه بوده است. سیاست ما، سیاست مبتنی بر گفتمان همسایگی است. گفتمان همسایگی بدین معنا است که شما باهمسایگانتان ضرورتاً باید روابط مبتنی بر احترام متقابل داشته باشید. به خاطر اینکه در یک محله شما نمی‌توانید در کنار ناامنی، امنیت داشته باشید. ما نیاز داریم منطقه‌ای امن و قدرتمند داشته باشیم. ما معتقد هستیم که قدرت منطقه‌ ما با اتکای به مردم منطقه، با اتکای به ارتباطات و هماهنگی‌های بین کشورهای منطقه تأمین می شود. خارجی‌ها نمی‌توانند برای منطقه‌ ما قدرت و امنیت ایجاد کنند. اعتقاد داریم که هر زمان ‌که همسایگان ما آمادگی داشته باشند، جمهوری اسلامی را یک همکار و یک همسایه قدرتمند و خواهان تعامل و همکاری خواهند دید. آنگونه که اعلام شده است ساختار وزارت خارجه با تغییراتی مواجه خواهد شد و دو معاونت جدید اقتصادی و سیاسی به این ساختار اضافه می‌شود، جدا از اینکه اقتصاد، اولویت اصلی کشور ماست و اینکه وزارت خارجه می‌خواهد نقش بیشتری را در مسائل اقتصادی بازی کند آیا این تغییرات حاوی پیام خاصی هم برای دنیا هست؟ آیا برجام از اولویت اصلی وزارت خارجه کنار گذاشته می شود؟ در دولت دوازدهم ما در وزارت خارجه دو ابر اولویت خواهیم داشت یکی بحث اقتصاد است و دیگری بحث همسایگان و این دو ابر اولویت در دو معاونتی که ما ایجاد کردیم یعنی معاونت های سیاسی و معاونت اقتصادی برجسته شده است. یعنی ما در معاونت سیاسی یک تمرکز ویژه داریم بر ابتکارهای منطقه‌ای و در معاونت اقتصادی که خب یک معاونتی است با تمرکز هم اقتصاد مقاومتی و هم هماهنگی داخلی برای پیشبرد اهداف اقتصادی. برجام کماکان یک اولویت جمهوری اسلامی ایران است و فکر می‌کنم همان‌طور که در بیانات مقامات مختلف خارجی هم این دیده می شود. ازجمله صحبتی که خانم موگرینی و آقای مَکرون داشتند و گفتند برجام اولویتی بین‌المللی است. برجام یکی از مهم‌ترین دستاوردهای دیپلماتیک شاید در دهه‌های گذشته باشد و به همین دلیل اهمیت ویژه‌ای دارد. آنچه برای ما در وزارت خارجه مهم بوده این است که بتوانیم اولویت‌هایمان را از طریق کارشناس محوری پیگیری کنیم و به همین دلیل در ساختار وزارت خارجه هم تغییراتی دادیم. یعنی در واقع معاونت جدیدی اضافه نشده بلکه ما در ساختار معاونتی را هم کم کردیم و سه معاونت منطقه‌ای را تبدیل به دو معاونت اقتصادی و سیاسی کردیم و در واقع کوچک‌سازی رخ داده است. از طرف دیگر در ساختار عمودی وزارت امور خارجه لایه‌های مدیریتی را کاهش دادیم تا فاصله‌ی کارشناس و تصمیم گیر در وزارت امور خارجه کمتر شود و کارشناسان وزارت خارجه که بزرگ‌ترین سرمایه‌های ما در دستگاه سیاست خارجی هستند بتوانند از نزدیک ثمره‌ کار خودشان را در حوزه‌ تصمیم‌گیری مشاهده کنند و همین‌طور نزدیک‌تر با مسئولین، مقامات ارشد وزارت امور خارجه ارتباط داشته باشند که هم این تبادل اطلاعات باعث بشود که تجربیات منتقل شود به نسل جوان‌تر در وزارت امور خارجه و هم مدیران بتوانند از دیدگاه‌ها و نظرات کارشناسی مخصوصاً ابتکارهایی که خاصیت جوان‌ترهاست بهره‌مند شوند و جوانان بتوانند فکر تازه و نگاه تازه و تحرکی جدید را به وزارت امور خارجه ببخشند. امیدوارم که این تجربه که حاصل سال‌ها مطالعه است و سال‌ها تجربه‌ انباشته‌شده‌ی همه‌همکاران من در شورای معاونین و در سایر مسئولیت‌های وزارت امور خارجه است بتواند برای این وزارتخانه تجربه‌ مفیدی باشد. برخی منتقدین می‌گویند این ساختار معاونت اقتصادی و سیاسی درگذشته هم در دستگاه وزارت خارجه وجود داشته و سودمند نبوده است. چه تمهیداتی اتخاذشده است که ناکارآمدی‌های گذشته از بین برود و در عین حال این ساختارجدید کارآمد باشد؟ ساختار معاونت سیاسی و اقتصادی به این شکلی که ما داریم طراحی می‌کنیم هیچ‌گاه وجود نداشته است. ما در یک دوره‌ای ساختار معاونت‌های منطقه‌ای و معاونت اقتصادی داشتیم و در یک دوره هم یک معاونت سیاسی داشتیم که درواقع همان تجمیع معاونت‌های منطقه‌ای بود. الان این‌طور نیست؛ الان معاونت سیاسی ما مثل معاونت اقتصادی ما دو معاونت موضوعی هستند و بعد ادارات کل منطقه‌ای زیر نظر وزیر هستند که مستقیماً با هر دو معاونت کار می‌کنند. هیچ‌گاه در گذشته چنین شکلی را نداشتیم و به همین دلیل بوده است که همیشه بین مدیریت منطقه‌ای محور و مدیریت موضوعی محور می‌توانسته برخی اختلافات در حوزه‌های کاری پیدا شود که امیدوار هستیم با این طراحی که بعد از بررسی فراوان صورت گرفته است ان‌شاءالله بتوانند هم‌افزایی داشته باشند و درواقع مدیریت سیاسی و مدیریت اقتصادی و همین‌طور مدیریت‌های دیگر وزارت خارجه مثل معاونت کنسولی و پارلمانی، معاونت بین‌المللی، مرکز دیپلماسی رسانه‌ای این‌ها بتوانند از سفارت‌خانه‌های ما و همین‌طور از ادارات کل منطقه‌ای ما برای پیشبرد اهداف کشور استفاده کنند. یکی از بحران‌های منطقه‌ای بحث سوریه است. ما پیشرفت‌های خوبی در این راستا در مذاکرات آستانه داشته ایم اما به نظر می رسد هنوز تا حل بحران فاصله زیادی باقی مانده باشد. آینده تحولات را چگونه می‌بینید؟ بحمدالله با مقاومت مردم سوریه و مجموعه نیروهای مقاومت که به کمک دولت و مردم سوریه آمدند، امروز وضعیت میدانی دولت و مردم سوریه بسیار بهبود پیداکرده و درواقع گروه‌های تکفیری و افراطی در شرایط نامساعدی در میدان قرار گرفتند که خب این‌یک فرصت تاریخی برای پیگیری یک‌راه‌حل سیاسی ایجاد می‌کند. چون ما همواره معتقد بودیم که بحران‌های منطقه ما به‌ویژه بحران سوریه و یمن و بحران‌های بحرین و سایر کشورهای در منطقه ما، راه‌حل نظامی ندارد. تنها راه‌حل، راه‌حل سیاسی است مبتنی بر فراگیری و مشارکت مردم در آینده خودشان و در تعیین سرنوشت خودشان و این‌که دولت‌های خارجی حداکثر می‌تواند این مشارکت را تصریح بکنند، نمی‌توانند دیدگاه‌هایشان را تحمیل کنند. دولت‌های خارجی در موضعی نیستند که خط قرمز تعیین کنند، دولت‌های خارجی می‌باید ازیک‌طرف هماهنگی داشته باشند و برای مبارزه با افراط و تروریسم مبارزه بکنند به خاطر این‌که افراط و ترور دو یا حتی یک معضل مشترک جهانی هستند و محدود به یک کشور هم نیستند نخواهند بود، همان‌طور که ما در سال‌های گذشته دیدیم افراطی گردی در سرتاسر جهان جنایت آفریده است. متأسفانه کشور ما هم باهمه تلاش‌هایی که مسئولین امنیتی و نظامی کشور داشتند از این بلیه و خطر مصون نبوده و آثارش را در حمله تروریستی به خانه ملت و حرم حضرت امام (ره) مشاهده کردید، لذا یک معضل جهانی است که نیاز به همکاری و پاسخ جهانی دارد. بنابراین کشورهای خارجی چه از منطقه و چه از بیرون منطقه یک وظیفه مشترک دارند و آن مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی است و وظیفه دومشان تسهیل رسیدن به راه‌حل سیاسی است با این باور که راه‌حل سیاسی را فقط مردم سوریه می‌توانند بهش برسند. دیگران حق ندارند برای مردم سوریه تعیین و تکلیف کنند، ما معتقدیم که امروز ما نزدیک‌تر به این واقعیت شدیم با شکست‌هایی که داعش و بقیه گروه‌های تکفیری در سوریه متحمل شدند، امکان رسیدن به راه‌حل سیاسی بیشتر است. ما در آستانه، تلاش‌های خوبی کردیم و این تلاش‌ها در اجلاس‌های آینده ادامه خواهیم داد و امیدواریم که همگام با تلاش‌ها برای کاهش تنش، تلاش‌های جدی‌تری برای کمک‌رسانی انسانی در سوریه شکل بگیرد و بتوانیم شاهد کمک‌رسانی گسترده تر و فراگیر در سوریه برای همه شهروندانی که در محاصره هستند باشیم و هم‌زمان هم یک‌روند سیاسی برای رسیدن به یک حکومت فراگیر و مبتنی برا آراء مردم باشد که فکر می‌کنم با تغییراتی که در جهت‌گیری‌های سیاسی کشورهای مختلف هم کشورهای منطقه و هم کشورهای غربی شکل‌گرفته و پذیرش این واقعیت که انتخاب مردم سوریه را آن‌ها نمی‌توانند از بیرون تغییر بدهند، ما به این سمت انشا الله حرکت خواهیم کرد. امروز که با شما گفتگو می کنیم به طور همزمان دو موضع گیری خیلی تند و عجیب از آمریکا و اسرائیل در رسانه ها منتشر شده است. یک مقام عالی‌رتبه اسرائیل گفته اگر ایران به توسعه‌طلبی‌هایش در سوریه ادامه دهد؛ کاخ بشار اسد را بمباران خواهد کرد و هم‌زمان جان بولتون هم که یکی از اصلی ترین مخالفان برجام و یک سیاستمدار ضد ایرانی است، اعلام کرده که یک طرح جامعی برای ترامپ فرستاده که راه‌های خروج از برجام و برهم زدن معاهده با ایران در آن ذکر شده است. اولا شما ارتباطی بین این دو موضع‌گیری‌ها می‌بینید؟ و ثانیا پاسخ شما به این دو موضع گیری چیست؟ البته بی‌عقلی و تندروی حتماً یک ارتباط منطقی باهم دارد؛ و این دو نمونه برجسته سیاست مبتنی بر بی‌عقلی و درواقع منطق زور که شکستش بارها ثابت‌شده است، تلقی می‌شود. حتماً مردم سوریه از خودشان دفاع کردند و از خودشان دفاع می‌کنند، چهل سال است که این مردم در برابر فجیع‌ترین حملات گروها های افراطی مقاومت کردند و اگر خاطرتان باشد در ابتدا بسیاری فکر می‌کردند، از ظرف چند هفته این حرکت می‌تواند به شکست مردم سوریه بیانجامد که می‌بینیم که شش سال گذشت و الان این تروریسم‌ها و افراطیون هستند که در سوریه شکست خوردند، فکر می‌کنم سایر سیاست‌های تهاجمی و درواقع تجاوزکارانه که متأسفانه در منطقه ما رژیم صهیونیستی نمونه بارزش است و اصلاً سیاستش بر اساس تجاوز و اشغالگری در طول هفت دهه گذشته شکل‌گرفته، حتماً نتیجه‌ای جز آنچه درگذشته با آن مواجهه بوده را ندارد و آقای بولتون چون ظاهراً نتوانستند طرحشان را مستقیم برای کاخ سفید ارسال کنند، آن را منتشر کرده اند. من این طرح را خواندم و حتماً این طرح یک شکست بزرگی برای ایالات متحده آمریکا خواهد بود و باعث انزوای بیشتر این کشور درصحنه بین‌المللی خواهد شد. البته آقای بولتون هم اولین بار نیست که چنین مواضعی اتخاذ می کند، بار قبل هم سیاست‌های آقای بولتون که در ابتدای دهه هشتاد شمسی ما دنبال شد نتیجه‌اش را آمریکایی‌ها دیدند. آقای بولتون باید یادش باشد که اگر سیاست ایشان موفق می‌بود ایالات متحده نیازی پیدا نمی‌کرد که 10 سال بعد از پیگیری آن سیاست، نهایتاً به‌پای میز مذاکره بیاید و با ایران مذاکره کند و به تفاهم برسد. آقای بولتون سیاست نفی غنی‌سازی ایران را برای 10 سال پیگیری کرد و نتیجه‌اش این شد که ایالات متحده بعد از 10 سال نفی غنی‌سازی در ایران، کاری کرد که تعداد سانتریفیوژهای ایران از 200 عدد به 20هزار عدد برسد. یعنی دستاورد آقای بولتون 19هزار و هشتصد سانتریفیوژ بیشتر برای ایران شد و این که نهایتا آمریکا بعد از این‌که مردم در انتخابات سال 92 نشان دادند که فشار و تحریم بر اراده سیاسی مردم ما تأثیری نگذاشته است، به‌پای میز مذاکره آمد. فکر می‌کنم مردم آمریکا هم شکست این‌گونه سیاست‌هایی را که توسط آقای بولتون و افرادی مثل ایشان دنبال می‌شود را به‌خوبی اطلاع دارند و برای همین هم است که گوش شنوای زیادی هم برای این پیشنهاد ها در امریکا وجود ندارد و حتماً جامعه بین‌المللی هم به آمریکایی‌ها نشان داده و بیشتر هم نشان خواهد داد که پیگیری این سیاست‌ها فقط به انزوای ایالت متحده می‌انجامد و نتیجه خوبی برای آن‌ها نخواهد داشت. در مورد دیدار اخیر نیکی هیلی با آمانو بحث‌هایی مطرح شده؛ از جمله اینکه آمریکا به آژانس انرژی اتمی برای بازرسی های بیشترو فراتر از تعهد ما فشار بیورد؟ آیا در برجام بازرسی‌هایی از نوع مطرح شده توسط نیکی هیلی پیش بینی شده است؟ برجام در این خصوص چه می گوید؟ ببینید برجام چارچوب کاملی است و در همه زمینه‌ها هم راه‌کارهای خودش را مشخص کرده و بسیار هم دقیق مذاکره و نوشته‌شده و حالا ممکن است که همه خواسته‌های یک‌طرف را نداشته باشد و طبیعی هم است، هیچ توافقی همه خواسته‌های، همه طرف‌ها را ندارد وگرنه اسم آن توافق نمی‌شد، بلکه اسم آن را دستورالعمل می‌گذاشتند. این‌که این توافق بوده نشان‌دهنده این است که همه در حوزه خواسته‌هایشان به یک حد میانی رسیدند لذا آنچه خانم هیلی مطرح کرده بودند بیشتر نشان‌دهنده بی‌اطلاعی ایشان از متن توافق در همه حوزه‌هایی که در آن اظهارنظر کردند، است. برجام کاملاً صریح و کاملاً روشن است و میزان نظارت در برجام هم در آن مشخص است. این‌که ایشان ادعا کرده است که درواقع میزان راستی آزمایی ممکن برای آژانس و تائید توسط آژانس بستگی به میزان نظارت دارد از اصل حرف غلطی است. به خاطر این‌که برجام کاملاً این راستی آزمایی را و چارچوب راستی آزمایی و مبنایش را تعیین کرده است. لذا آنچه برجام خواسته، دارد عمل می‌شود و آنچه خانم هیلی می‌خواهند، ممکن است متفاوت باشد. ولی ایشان نمی‌توانند خواسته‌های خودشان را و آمال و آرزوهای خودشان را به‌عنوان ایراد برجام مطرح بکنند. حتماً ایشان هم اگر مثل اسلافشان در جلسه مذاکره حضور می‌داشتند، می‌دانستند که آنچه در برجام مورد توافق قرارگرفته یک حد متوازنی است که برای همه شرکت‌کنندگان قابل‌قبول بوده نه این‌که صرفاً خواسته‌ها و امیال یکی یا چند تا از طرفه‌ای برجام باشد. این بالاخره یک واقعیتی است که ما در اظهارنظرهایی که از طرف سایر مقامات اروپایی و متحدین آمریکا در این زمینه هم شده کاملاً شاهدش بودیم. شما برنامه‌ای برای توسعه استفاده از دیپلماسی دیجیتال برای پیشبرد سیاست خارجی دارید و ثانیا چه اقداماتی می توان برای توسعه استفاده از این ابزار برای نشان دادن چهره واقعی کشور به جهانیان انجام داد؟ معتقدم که توئیتر و سایر امکانات فضای مجازی ابزارهایی هستند که می‌باید به‌صورت بهینه مورداستفاده قرار بگیرند و هم درصحنه داخلی و هم بین‌المللی می‌توانند مؤثر باشند. این دیدگاه شخصی بنده است. من از توییتر فعلاً با توجه به مقررات داخلی به‌عنوان ابزار پیام‌رسانی، صرفا در سطح بین‌المللی استفاده کرده و به همین دلیل هم هیچ‌گاه توییت فارسی نداشته ام و توییت هایم را به انگلیسی و عربی ارائه کردم تا در فضای بین‌المللی با این رسانه که بسیار هم در فضای دیپلماسی رسانه‌ای مؤثر است مورد استفاده قرار بگیرد. البته معتقد هستم که می‌تواند یک وسیله مؤثر هم برای داخل باشد. برای پیام داخلی تلاش کردم از اینستاگرام استفاده کنم؛ گرچه من در اینستاگرام تازه وارد هستم و مدت‌ها بیشتر در آن توییتر تمرکز داشتم ولی از اول سال 96 در اینستاگرام حضور پیدا کردم که امیدوارم از آن مسیر هم بتوانم با استفاده از یک روشی که در ایران مورد قبول است و مورد استفاده است از این طریق ارتباط خوبی با دوستان عزیز در داخل کشور هم داشته باشم. معتقد هستم که امروز استفاده از فضای مجازی در واقع یک تحول اساسی در دنیا ایجاد کرده است و یک تحول بسیار مبارکی است به خاطر این‌که امروز امپراتوری‌های رسانه‌ای دیگر خیلی معنا نمی‌دهند، هر فرد می‌تواند با تولید پیام خوب و مناسب در صحنه جهانی تأثیرگذار باشد و این هم امکان حضور افراد به‌عنوان کنشگران اصلی در جامعه بین‌المللی را افزایش داده و هم مسئولیت افراد را بالابرده است که یک پیام می‌تواند خیلی سریع درصحنه بین‌المللی و یا درصحنه داخلی تبدیل به یک‌روند شود و این مسئولیت را هم ایجاد می‌کند که هر پیام‌رسان و هر تولیدکننده پیام با احساس مسئولیتی که ناشی از پدید آمدن قدرت جدید است، درواقع پیام را تولید کند و پیام را منتشر کند. امیدواریم که همه ما از این فضا بهترین استفاده را داشته باشیم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها