سرویس سیاسی فردا؛ محمد سعید احدیان: حضور دکتر قالیباف در برنامه جهان آرا و دل پردردش، با تبیین مجموعهای از آسیبهای جریان اصولگرا همراه بود. من مهمترین آسیبها را در ۶ سرفصل خلاصه میکنم؛ *دوری از مردم
متأسفانه سران اصولگرا منحصر در اتاقها دربسته و بولتنهای استریلشده هستند و همین باعث میشود در بسیاری مواقع اولویتهای واقعی مردم را فراموش کنند. بازگشت به نیازهای واقعی مردم، واقعبینی در کنار آرمانخواهی، فهم چرایی تغییرات سبک زندگی قشری به نام طبقه متوسط (که به درستی در نامه قالیباف به آن اشاره شده) و یافتن راه کنار آمدن با این تغییرات و عنداللزوم تغییر این سبک در برخی موارد، از مهمترین اتفاقاتی است که برای جریان اصولگرا از نان شب واجبتر است. *ادبیات نامأنوس
در درجه بعد و فارغ از فهم اولویتهای مردم، مشکل اصولگرایان در انتقال و تبیین ارزشهای انقلابی به زبان عامه مردم است. در واقع بخش زیادی از مردم دلبسته نظام و مبانی انقلاب هستند، ولی به واسطه تبلیغات سوء یا عدم تبیین درست آرمانهای انقلاب، در تشخیص مصادیق دچار اشتباه شدهاند یا اساساً ملاکهای انقلابی، تراز آنها در انتخابات نبوده است! متأسفانه ادبیات عقب افتاده جریان اصولگرا کاملاً جدول تبلیغات مسموم رقیب را پر کرده و نتوانسته حرف حق خود را به درستی به مردم منتقل کند. *عدم اثبات کارآمدی
واقعیت این است که امروز انقلاب اسلامی در گردنه عبور از ناکارآمدی است. در این بین در ۴۰ سالگی انقلاب، چهرهها و نمادهای اصلی مدیریتی جریان اصولگرا بیشتر از رقیبان خود به ناکارآمدی شهره هستند. اوج این مصداق در چسبیدن دولت احمدینژاد به جریان اصولگرا دیده میشود. خود را جای مردم بگذارید و مجالس هفتم، هشتم و نهم را ببینید و از خود بپرسید واقعاً چرا باید در انتخابات مجلس دهم، باز هم سکان یک قوه را به جریانی بدهیم که در ۱۲ سال ناکارآمدی آن ثابت شده است؟ *انحصارطلبی
از بدترین اشتباهات جریان اصولگرا این بوده که دائره انقلابیگری را تنگ کرده و گاه به تکفیر سیاسی همطیفان خود پرداخته است. به تعبیر دکتر قالیباف ما نباید فکر کنیم فقط ما هستیم که حرف انقلاب را میزنیم؛ به هر حال انقلابیگری مفهومی نسبی و مشکک است و نباید توقع داشت همه در سلیقه مانند ما فکر کنند. البته در این بین نباید در دام تسامح در اصول افتاد و اشتباه و تفریطی که در اردوگاه اصلاحطلب مشاهده میشود را تکرار کرد. *معیارهای دوگانه
به کرات دیده شده که جریان اصولگرا اشتباهاتی را مرتکب شده که همواره به عنوان نقد به جریان رقیب مطرح میکرده است. یا دیده شده که برخی نهادها و افراد منتسب به نظام به دلیل جایگاه حقوقی خود در هالهای از عصمت قرار گرفته و هیچگاه مورد نقد جریان اصولگرا قرار نمیگیرند. به طور مشخص همیشه عملکرد نهادهای انتصابی مانند صداوسیما، سپاه و قوه قضائیه به پای جریان اصولگرا نوشته میشود. در حالی که اگر انقلابیون ضمن حفظ ابهت این نهادها، نقدهای خود را هم بیان میکردند همیشه به عنوان مدافع وضع موجود شناخته نمیشدند. *سیاست ورزی غیرعلمی
آخرین حلقه از رفتار اشتباه جریان اصولگرا را میتوان در کمپینهای انتخاباتی دید؛ عدم توجه به نظرسنجیها، عدم مهارت در فنون سخنوری، نداشتن راهبردهای رسانهای درست و. میتوان به این فهرست چند پاراگراف دیگر اضافه کرد؛ از جمله اینکه چه زمانی چه کسی باید به نفع چه جریانی کنار بکشد.
دیدگاه تان را بنویسید