سرویس سیاسی فردا؛ مالک شریعتی*: نسبت برخی اصولگرایان با اصولگرایی شبیه نسبت برخی مسلمانان است به اسلام؛ اگر به خاطر خطای برخی مسلمانان - که در طول تاریخ بعضاً در رأس حکومتها هم بوده و اکنون هستند - نمیتوان و نباید از اسلام عزیز دست کشید، پس به استناد خطای دانسته یا ندانسته عدهای از اصولگرایان هم نباید بر کل مفهوم اصولگرایی خط بطلان کشید و آن را پایان یافته تلقی کرد.
اصولگرایی شاخصهایی دارد که رهبر حکیم انقلاب آنها را چند سال قبل به عنوان مسیر درست حرکت انقلابی در کشور مطرح کرده و همه فعالان سیاسی از همه جناحها را بدان فراخواندند. باید آنها را بازخوانی کرد و درست به مرحله اجرا گذاشت. ایشان حتی از واژه «اصولگرای اصلاح طلب»هم استفاده کردند و متاسفانه به سرعت توسط افرادی مصادره سیاسی شد و نام جبهه و دسته خود را بر آن نهادند.
یکی از مشکلات اصلی در عملکرد برخی بزرگان اصولگرا آن است که اصولگرایی را به جای ریشهها در شاخ و برگها دنبال کردند و میکنند؛ در حالیکه خود اصولگرایی، واژهای مفهومی است و گرایش به اصول را تبیین میکند؛ اما باید در روشها و برنامه ریزیها تحولگرا بود و با نوگرایی و اصلاح طلبانه رفتار کرد و ضمن حفظ اصول اساسی، با سرعت تحولات اجتماعی پیش رفت و بر آنها اثر گذاشت و اثر پذیرفت.
اصلاح طلبان که هم از پشتوانه مفهومی اینچنینی محروم بودند و هم با خطای بزرگ خود در فتنه 88 تا مرز نابودی سیاسی پیش رفتند، امروز با همان نام اصلاح طلبی به عرصه برگشته و در حال احیای خویشند.
پس چرا اصولگرایان باید از اصل اصولگرایی خود دست بردارند و دنبال واژه جدیدی باشند. راه حل اصلاح رویکرد است نه پاک کردن صورت مساله.
اگر معنای نواصولگرایی را ترکیب «اصولگرایی در مبانی» و «نوگرایی در روشها» بدانیم و بپذیریم، میتوان امیدوار بود که همه فعالان سیاسی جریان اصولگرا از برخی تعصبات بیجا در روشهای قدیمی دست برداشته و اجازه دهند روشهای جدید و به روز شده امکان ظهور و بروز یابند و جامعه هم احساس قرابت بیشتری کند.
باور کنیم که عدهای بدلیجات را جای طلای ناب به جامعه عرضه میکنند و ما از معرفی و نمایش الماس گرانقیمت در دست خود عاجز ماندهایم.
*صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید