سرویس سیاسی فردا: نامه روز گذشته آقای قالیباف خطاب به جوانان انقلابی و مطرح کردن ۵ پرسش مهم سبب شد چهرههای سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب هرکدام از منظر خودشان به این رویداد واکنش نشان دهند. در ادامه تعدادی از واکنشهای چهرهها را میخوانید:
نامه دکتر محمدباقر قالیباف به جوانان انقلابی و ۵ پرسش مهم او را اینجا بخوانید
سیاستورزی اصولگرایی نیازمند خون تازه است
حسین قربانزاده، مدیرمسئول روزنامه همشهری نیز در تحلیل علت نگارش این نامه میگوید: در صدر نامه اشاره شده که مراجعات از طیف جوانان باعث شده تا آقای قالیباف در این موضوع که جریان اصولگرایی نیاز به تحول دارد، وارد شود. آقای قالیباف برخلاف آنچه عملکردش در شهرداری به عنوان مدیر اجرایی قوی شناخته میشود از فروردین ٨٤ وارد سیاست هم شدهاند و به عنوان نامزد ریاست جمهوری و به عنوان یک اکتیویست سیاسی در مقاطع مختلف حضور داشته است. طبیعتا ایشان بعد از انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم که در دسترسترین انتخاباتی بود که میتوانست یک پیروزی چشمگیر برای اصولگرایان رقم بزند، وارد عمل شد. آنچه از این نامه بر میآید بر خلاف این بود. بنابراین آقای قالیباف افق بلندتر را تحلیل میکند. جریان اصولگرا نیازمند تحول و تغییر است. آقای قالیباف کاملا از زاویه گفتمانی به موضوع نگاه کرده است. شیوه سیاستورزی جریان اصولگرا و فرقههای این جریان در مورد نوع تعاملات و نسبتی که این جریان با نهادها و اشخاص و حتی رهبری دارد، باید بازتعریف شود. میتوانیم امیدوار باشیم برای آینده این جریان سیاسی بتواند در بزنگاههای انتخاباتی پیروز شود.
قربانزاده در پاسخ به این سوال که آیا جریان اصولگرایی در حال حاضر راسی دارد گفت: اینکه راس جریان اصولگرا کجاست را نمیتوان مثل پیکان نشان داد، اما تصمیمات بالاخره در اختیار عدهای بوده که این عده معتمد شخصیتها و جریانهای اصولگرایی بودهاند. همین افراد به عنوان یک طیف با توجه به اعتمادی که بوده راس جریان شناخته میشوند. این نکتهای که ایشان در مورد اختلال گفته حتما هزینههایی دارد. جسارت استفاده از این ظرفیتها و آسیبشناسی آن در آقای قالیباف وجود دارد. وقتی بعد از تجربههای شکست لازم است که نه در بنیان و ریشهها بلکه در شیوه سیاستورزی تحولی رخ دهد. یکی از این الزامات بازنگری در تصمیمات بالا به پایین است. خطاب قالیباف به جوانان این است که شما لازم نیست منتظر ابلاغ باشید بلکه باید نواصولگرایی را جوانان اصولگرا کامل کنند. اختلال به معنای اشتباه محض نیست. اصولگرایان برای رای آوری نیازمند مفاهیم عدالت و آزادی هستند
دکتر ابراهیم فیاض، جامعه شناس و استاد دانشگاه در خصوص تغییر گفتمان اصولگرایی معتقد است: اصولگرایی که میخواهد رای بیاورد باید دنبال اصول و مفاهیم اسلامی مثل عدالت باشد، چون الان دولت فعلی اعتدال را قبول دارد و عدالت را قبول ندارد که این خودش بحث مفصلی است. اما واقعا اصولگرایی چه چیز را قبول دارد؟ عدالت، اعتدال، آزادی؟ الان دولت میگوید «من لیبرالم، عدالت به مثابه انصاف است که اسم فارسی یا عربی آن اعتدال از باب افتعال یعنی انگیزش عدالت و نه اجرای عدالت است». البته اینها بحثهای مفصلی است، اما حالا اصولگرایی میخواهد چه کار کند؟ آنچه الان در دولت فعلی هم دارم میبینم، کاری خواهد کرد که اصولگرایی از بیخ بخشکد. همانطور که مشاهده میشود دولت آقای دکتر روحانی به احتمال ۹۰ درصد به طرف بازار میل میکند. یعنی پایگاه اقتصادی اصولگرایی و از آنجا که آقای روحانی هم راست مدرن است، خودش را براساس راست سنتی از این به بعد عنوان میکند و با بازار به معامله و تعامل میرسد و سهم خودش را هم از بازار خواهد گرفت. یعنی برای اینکه بتواند آینده را شکل دهد یقین دارم که پایگاه اقتصادی اصولگرایان را هم از آنها خواهد گرفت.
نقشی که قالیباف میتواند در نواصولگرایی بازی کند
محمدسعید احدیان، مدیرمسئول روزنامه خراسان در واکنش به نامه قالیباف در کانال تلگرامی خود نوشت: اصولگرایی نیاز به تغییر اساسی دارد. این مطالبه اکثر بدنه این جریان است و نامه قالیباف به جوانان، فارغ از «من قال» آن، حرف دل امروز بسیاری از نیروهای انقلابی است که تا دیروز توسط آنها مطرح میشد، اما شنیده نمیشد. تجربه گذشته و عملکردهای بعد از انتخابات نشان میدهد این تغییر بطور عادی از بالا صورت نخواهد گرفت، لذا تغییر باید از بدنه جوان مومن و انقلابی به راس منتقل شود، اما بی تردید بخش مهمی از این تغییر باید در بالا صورت گیرد لذا جوانان اصول گرا «صدا» و «نماینده» هایی لازم دارند که اولا «صدا»ی شان باشند تا مطالبه «تغییر»، شنیده و در نتیجه فراگیر شود و ثانیا به «نمایندگی» از آنها تغییر را در بالا پیگیری کنند.اکنون قالیباف به عنوان نفر اول از چهرههای صاحب نفوذ این پرچم را برداشته است باید بقیه معتقدین به تغییر به اصل تغییر کمک کنند. چه چهرههای مشهور اصول گرا که میتوانند تغییر را نمایندگی کنند باید خود را در کنار قالیباف تعریف کنند و به جریان تغییر کمک کنند و چه بدنه اجتماعی نیروهای اصول گرا که باید تغییر با
محوریت آنها رقم بخورد، باید این مطالبه را با حمایت خود تقویت کنند. وی در ادامه می نویسد: قالیباف نشان داد با اینکه همیشه منتقد جدی جریان اصول گرایی بوده و از تصمیمات این جریان بیشترین لطمه را خورده است، بازهم در نگاهی جریانی حاضر به ایثارگری است. قالیباف بنا نیست رهبر تغییر باشد، اما میتواند صدای جوانان اصول گرا و نماینده آنها باشد. اگر بقیه هم به او کمک کنند میتوانند باهم تبدیل به محوریتی برای تحول در اصولگرایی و ایجاد نواصولگرایی شوند.
عباس عبدی در گفتگو با روزنامه اعتماد در پاسخ به این سوال که آیا نواصولگرایی به معنی برکشیدن چهرههایی نظیر تتلو است میگوید: به طور قطع اگر قرار باشد این شیوهها را پیگیری کنند موفق نمیشوند. این شیوهها در انتخابات و بعد از آن آزمایش شد و جواب منفی داده است. اصولا باید نوعی بازنگری و بازگشتی به اصالت اصولگرایی انجام شود. من فکر میکنم این مساله کلیدی است، نیروهایی که اخیرا این نوع سیاستها را به کار بردهاند، نیروهای اصولگرای واقعی نیستند. اصولگرایی که ریشه در سنت و حتی نهادهایی از جمله بازار و روحانیت دارند، به حاشیه رانده شدهاند. این نوع اصولگرایی که گفته میشود در بسیاری از موارد ممکن است از غیر اصولگرایان هم چند پله آنطرفتر باشد. تجربه تاریخی ایران در ١٥٠ سال گذشته نیز این نوع زایشهای افراطی را نشان میدهد.
عباس عبدی درباره ویژگیهای اصولگرایی میگوید: به عنوان کسی که از بیرون نگاه میکنم اصولگرایی باید به نحوی معرف سنتها باشد. سنتها در هر جامعهای اهمیت دارند. به صورت اصیل هم باید معرف آن باشند. از خلال یک جامعه مردمسالار هم باید مدافع سنت باشند؛ نه یک جامعهای که بخواهد مبتنی یکهسالاری باشد و همه را به خفقان دچار کند تا از سنتها دفاع کند. من فکر میکنم اگر نوعی اصولگرایی مبتنی بر سنتهای موجود در جامعه که عمدتا سنتهای مذهبی است شکل بگیرد، به قواعد مردمسالاری همالتزام داشته باشد و احترام بگذارد میتواند تبدیل به یک جریان خوب و قوی شود. هرچند که امیدوار نیستم این جریان در کوتاهمدت شکل بگیرد. در همین نامه آقای قالیباف بیشتر خطاب به جوانان است. من فکر نمیکنم جوانان اصولگرا خیلی با آقای قالیباف همراه و همسو باشند، آنها بیشتر با آقای رییسی هم سنخی داشتند. به نظر میرسد قالیباف میخواهد بیشتر به دنبال جذب جوانان باشد تا بازسازی اصولگرایان. آنچه مسلم است این است که جریان اصولگرا اگر بتواند یک بازسازی جدی انجام دهد احتمالا آقای قالیباف بعید است که بتواند رهبری چنین جریانی را عهدهدار باشد. نیروهای
وسیعتری از او هستند که باید رهبری این جریان را به عهده بگیرند. ولی اگر جریان اصولگرا نتواند این کار را انجام دهد از دل آن جریانهای انحرافی غیر مرتبط با اصولگرایی شکل میگیرد. جریانهای فرصتطلب و عملگرایی که ممکن است دست به خیلی کارها بزنند. این نه به نفع جریان اصولگرا و نه به نفع کشور است. نوسازی اصولگرایی از سال ٩٤ شروع شده است
ناصر ایمانی، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتگویی در خصوص بازسازی جریان اصولگرایی میگوید: احساس بازسازی مربوط به این انتخابات ٩٦ نیست. از مدتها قبل در واقع جریان اصولگرایی به نوعی مشغول بازنگری و تغییرات در روشهای سیاسی و استراتژیهای خودش به عمل میآورد. برای انتخابات ٩٤ مجلس شاهد تغییراتی در جریان اصولگرایی بودید که به مقدار زیادی با هم به وحدت رسیدند. صرفنظر از نتیجه، وحدت در کل کشور نسبت به ادوار گذشته بیشتر شد. در سال ٩٦ حرکت جدید دیگری به نام جمنا شروع شد. اینها نشاندهنده این است که این جریان در تلاش است تا بازنگری در روشهای سیاسی خود به عمل آورد.
البته ممکن است که بر این اعتقاد باشیم که بازسازیها باید گستردهتر و عمیقتر باشد. این حرف دیگری است. این حرکت مدتهاست در جریان اصولگرایی شروع شده و مربوط به امروز نیست. وی در ادامه میگوید: موفقیت الزاما به معنای پیروزی در انتخابات نیست. این تصویر غلط است. موفقیت یک کاندیدا معلول عوامل متعددی است. الزاما جناحها تاثیر موثر ندارند. فرض کنیم در همین انتخابات ٩٦ آقای روحانی به نفع جهانگیری انصراف میداد. آیا جهانگیری موفق میشد رییسجمهور شود؟ فرض کنید قالیباف انصراف نمیداد. آیا باز هم روحانی پیروز میشد؟ عوامل متعددی دخیل است. اگر کسی پیروز شد آیا به معنای پیروزی کامل آن جریان و شکست جریان مقابل است؟ خیر. البته شکی نیست جریان اصولگرایی افول کرده است، اما به این معنا نیست که جریان اصولگرایی، چون در انتخابات موفق نشده شکست کامل خورده است. بالاخره ٤٠ درصد آرا را به خودش اختصاص داده است. ما در انتخابات میان دو دوره رییسجمهور بودهایم و ٤٠ درصد رای بیسابقه است. جریان اصولگرا موفق نشد ریاستجمهوری را در اختیار بگیرد.
شما پاسخ دهید ؛ اصولگرایی چه ضعفهایی دارد و چگونه میتوان به سمت نواصولگرایی حرکت کرد؟؛ اینجا کلیک کنید
دیدگاه تان را بنویسید