سرویس سیاسی فردا: «وقتی که نان نباشد آزادی به چه درد میخورد؟ اگر فرزندت را نتوانی درمان کنی، آزادی به چه دردت خواهد خورد؟ همه اینها باید با هم باشد.»
این روزها گویی حسن روحانی نمی خواهد خیلی چیزها را به یاد آورد. اینکه چه وعده های فریبنده ای در سال 92 به مردم داده بود که تقریبا هیچ یک از آنها محقق نشد. قرار بود کشور با چند حرکت صحیح! به سمت رونق اقتصادی برود؛ گفته بود کاری می کند که مردم به هیچ عنوان به 45500 تومان یارانه نیاز نداشته باشند؛ قرار بود دسته دسته سرمایه گذار خارجی وارد کشور شود و از این طریق تولید رونق بگیرد؛ اما هرجایی که باید رئیس جمهور پاسخگوی وعده های محقق نشده باشد؛ از معرکه می گریخت. روحانی اما این روزها برای فرار از پاسخگویی راه دیگری را در پیش گرفته است.
بیشتر بخوانید: چرا روحانی نمیتواند هوادارانش را به اعتماد مجدد مجاب کند
در دومین مناظره ای که جمعه گذشته برگزار شد او در جایی با لحنی ترحم برانگیز گفت: «نامزدها این هفته ها فقط از دولت انتقاد می کنند، آیا دولت یک کار خوب هم در این ۴ سال نداشته است؟!» بعد با همان موضع انفعالی، ترکیبی از دستاوردهای سپاه و پروژه هایی را که در دولت قبل انجام شده بود به عنوان کارنامه عملکرد خود ارائه کرد. ولی دیگر از آفتاب تابان برجام که جز آزار چشم ها خاصیت دیگری نداشت حرفی به میان نیاورد.
توقع از رئیس جمهور مستقر در هفته ای که به آخرین مناظره کاندیداها منتهی می شود این بود که از لاک انفعال خارج شده و از عملکرد چهارساله دولت تدبیر و امید دفاع و برنامه هایی را که برای دولت دوازدهم دارد مانند بقیه کاندیداها شرح دهد. ولی روحانی در روزهای گذشته که در اجتماع هوادارانش حضور پیدا می کند با عقبگردی 9 ساله مجددا از شعارهایی استفاده می کند که اولا هیچ سنخیتی با سوابق امنیتی وی ندارد و ثانیا تاریخ انقضای آن گذشته است؛ به عبارتی این کُپن را یک بار خاتمی در خرداد 76 خرج کرد و بعد از آن دریافت که واقعیت جامعه ایران با فلسفه های کانتی زمین تا آسمان متفاوت است. اما روحانی برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد ناموفق خود در این دولت دو استراتژی را همزمان در پیش گرفته است. «رقیب هراسی» با دروغ و تهمت! «سردادن شعارهای تاریخ گذشته و باورنکردنی و ایجاد تفرقه میان اقوام ایرانی».
رئیس جمهور مستقر این روزها طوری از آزادی بیان و تفکر صحبت می کند گویی این 4 سال دولت را کسی غیر از تدبیر و امیدی ها اداره می کرده که آزادی های مردم را سلب کرده است. روحانی حتما لیست مطبوعات و سایت های خبری را که در این دولت تذکر گرفته یا توقیف شده اند، از یاد نبرده است. حتما می داند که بیشترین موضوعات و قراردادهای محرمانه در دولت تدبیر و امید اتفاق افتاد که آخرین آن اجرای سند 2030 یونسکو بود که با واکنش رهبر انقلاب را هم در پی داشت.
از سوی دیگر فریادهای روحانی در حمایت از اشتغال اهل سنت و اقوام ایرانی آنقدر نچسب و اختلاف برانگیز بود که شهاب نادری، نماینده مردم پاوه و اورامانات در تذکر شفاهی در صحن علنی به رئیس جمهور گفت: «آقای روحانی؛ مردم کرد و اهل سنت در طول تاریخ ثابت کرده اند که دوستدار اسلام و میهن اسلامی خود هستند و هر جا نظام به آنها نیاز داشته، ایستاده اند. مراقب باشید که با اظهارات خود بر طبل تفرقه و تشتت نزنید؛ چرا که آنها همواره حامی کشور، انقلاب و نظام بوده اند.»
بیشتر بخوانید: «مذاکره محرمانه موشکی» با 1+5؛ از واقعیت تا شایعه؟!
از همه اینها گذشته، گفته های این روزهای روحانی به هیچ عنوان یادآور فردی نیست که سال های بسیاری دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و بهتر از هرکسی خطوط قرمز را می شناسد. اگر به گفته های او خوشبینانه نگاه کنیم و اظهارنظرهای وی را از روی قصد و غرض تفسیر نکنیم، باید گفت روحانی این روزها همانند کسی است که تا این لحظه بویی از خرد سیاسی و سیاست ورزی نبرده و هیچ گاه کنشگر سیاسی نبوده است. این مدعا زمانی رنگ حقیقت به خود می گیرد که گزاره های او به عنوان تقابل با نظام اسلامی به تیتر اول رسانه های ضدانقلاب و به خصوص منافقین تبدیل می شود. کسی که حاضر است برای جلب آرا و رسیدن به قدرت تا این اندازه دشمن شادمان کند اگر مغرض نیست پس کیست؟
توئیت خبرنگار بلومبرگ
به نظر میرسد باید پاسخ نطقهای تند و تیز روحانی را از زبان رئیس دولت اصلاحات بشنویم که گفت: «وقتی که نان نباشد آزادی به چه درد میخورد؟ اگر فرزندت را نتوانی درمان کنی، آزادی به چه دردت خواهد خورد؟ همه اینها باید با هم باشد.» حتی تصورش هم کمی سخت است که این جمله را رئیس دولت اصلاحات در سال 87 و در جمع صنعتگران گفته باشد. همان کسی که در 2 خرداد 76 با شعارهایی مانند «آزادی بیان، توسعه سیاسی و زنده باد مخالف من» موجی از جوانان آن دهه را با خود همراه کرد و سکان قدرت را به دست گرفت؛ اما پس از گذشت 11 سال هنگامی که قرار بود دهمین رئیس جمهور ایران انتخاب شود می گفت: آزادی بدون نان فایده ای ندارد! در سخنان روحاني حرفي از اقتصاد و نان و آب مردم نيست. او حتي وعده خشك و خالي هم نمي دهد چون همه تواناییش برای اجرا را 4 سال به کار گرفت و هنوز وعده هاي قبلي هم وبال گردنش است. او در حال حاضر هیچ مزیتی در حرف اقتصادی زدن نمی بینید چون نه مردم دیگر وعده ها را باور می كنند و نه توان اجرای آن را دارد. پس بهترین کار سیاست زده کردن فضای انتخابات و تغییر زمین بازی از سیاست به اقتصاد است. اما روحانی باید بگوید 3 سال هزینه و
انرژی و زمان برای مذاکرات و راکد نگه داشتن تمام فعالیت های اقتصادی کشور چه نتیجه ای را در پی داشته است؟ چرا با گذشت 1 سال از رسانه ای شدن موضوع حقوق های نجومی هنوز گزارش متقن و جامعی به مردم داده نشده است؟ چرا سند 2030 یونسکو را یواشکی پذیرفته است؟ چرا با هواپیماهای مرجوعی مردم را فریب می دهد؟ چرا با سیاه نمایی و حرف از جنگ دشمنان را وقیح تر می کند؟
دیدگاه تان را بنویسید