دولت در یک ماه میخواهد کارنامه 4 ساله خود را که خالی از دستاورد است پر کند.
روزنامه جوان با طرح این موضوع مینویسد: دولت یازدهم برخلاف اینکه قرار بود از رفتارهای پوپولیستی فاصله بگیرد، به صورت جدی و محسوس در دام عوامگرایی غوطهور شده است. در حالی که معاون اول رئیسجمهور انتقادات مطرح شده مبنی بر انتخاباتی بودن افتتاحهای پروژههای عمرانی توسط دولت را رد میکند، اما همچنان سفرهای استانی شخص رئیسجمهور به استانهای مختلف روی دور تند قرار گرفته است و همه طرحها و اقدامات خوب در حال انجام شدن و افتتاح و تبلیغ است.
وزیرکار از توزیع سبد کالا آن هم به شیوه شناسایی از طریق انجام «آزمون وسع» در اردیبهشتماه خبر میدهد. پرداخت سود سهام عدالت در اردیبهشت ماه قطعی شده و ورود به فاز دریافت شماره حساب آغاز میشود. دولت برای افزایش 50 درصدی حقوقهای کارمندان، مدیران و بازنشستگان دولتی در آستانه انتخابات یک شبه تصمیم میگیرد. افزایش مستمری مددجویان بهزیستی و کمیته امداد تا سقف 200 هزار تومان از سوی سخنگوی دولت مطرح میشود. بانک مرکزی خبرخوش بخشودگی سود و جرایم وامهای زیر 100 میلیون را به بدهکاران بانکی میدهد، قبض برق ملتی که ماه ها و حتی سالهاست در سایه بیتوجهی در خاک و غبار غرق هستند، رایگان شده است.
البته از نهضت خدمترسانی در آموزش و پرورش هم نباید بگذریم که این روزها الی ماشاءالله ادامه دارد. وزیر آموزش یک روز از افزایش حقوق بازنشستگانی میگوید که نیازمند اعتبارات 3 هزار میلیارد تومانی است. پس از آن، از پرداخت پاداش و معوقات قشر فرهنگی برای روز معلم خبر میدهد. روز بعد وعده استخدامی جدید این وزارتخانه را در سال 96 رسانهای میکند. بعد هم به رغم تحقق نیافتن وعدههای قبلی و در میان اعتراض قشر فرهنگی نسبت به عدم پرداختیها و معوقات، قراری که پایه و اساس آن زیر سوال است این گونه گذاشته میشود تا حقوق فرهنگیان در سال 96، 10 درصد افزایش داشته باشد و به گفته مسئولان وزارت آموزش و پرورش با استقرار نظام جدید پرداخت حقوق به طور میانگین 500 تا 700 هزار تومان به حقوق فرهنگیان اضافه شود.
این چنین است، دولتی که برای پرداخت یکماهه یارانه مردم عزا میگرفت و به بهانه کسری بودجه طرحهای عمرانی و حیاتی کشور را مسکوت گذاشته بود. اکنون در ماه پایانی فعالیت خود، هزینه کرد میلیاردها تومان پول را امکانپذیر کرده است!
چرا دولت به تکاپو افتاده است؟ اینکه چهار سال بعد از اجرای ناموفق طرح سبد کالا، ناگهان در شب انتخابات باید سبد کالا توزیع شود، مسئله اصلی نیست. یا اینکه به رغم غوطهور بودن مردم جنوب کشور و قطعی چندباره آب و برق شهروندان این استانها، یکباره در آستانه انتخابات قبض مردم یک استان رایگان میشود هم مسئله مهمی نیست. حتی این هم که چرا حالا و ناگهان باید 3 هزار و 500 میلیارد تومان اعتبار افزایش حقوق بازنشستگان فوری و فوتی تخصیص یابد هم مسئله اصلی نیست. موضوع اصلی این است که کسانی که قبلا با خشم و هیاهو از توزیع سیبزمینی و افزایش حقوق بازنشستگان در دوره قبل انتقاد میکردند و میکنند، چرا باید اکنون به تکاپو بیفتند؟ چرا اگر این چنین اقداماتی در دولت قبل صورت میگرفت، پوپولیستی و انتخاباتی نام نهاده میشد. اما در این دولت رنگ و بوی دیگری دارد!؟
همه این اقدامات را میتوان در یک عبارت خلاصه کرد: «خالی بودن کارنامه دولت از اقدام و عمل و نیاز مبرم دولت یازدهم به کارنامهسازی برای بقا در قدرت». با چنین تفاسیری ای کاش همه سال ایام منتهی به انتخابات بود تا شهروندان ایرانی شاهد ارائه حجم وسیعی از خدمات یا لااقل تبلیغ برای ارائه خدمات میبودند!
دیدگاه تان را بنویسید