چگونگی تغییر نام پرشیا به ایران در روابط بین کشورها

کد خبر: 646292

حمید بعیدی‌نژاد سفیر کشورمان در لندن در یادداشتی به چگونگی تغییر نام از "پرس" و"پرشیا" به Iran پرداخته که این یادداشت را در زیر می‌خوانید.

خبرگزاری ایسنا: «نام سرزمین کهن ما برای قرون و اعصار برای ما فارسی زبانان همواره ایران بوده است اما نام لاتین سرزمین ما همواره تا هشتاد سال پیش "پرس" و "پرشیا" و مشتقات مشابه آن در دیگر زبان‌های خارجی بوده است که از ریشه نام یونانی "مملکت پارس" گرفته شده است.
دقیقا در هشتاد و دو سال پیش در اول فروردین سال ١٣١٤ خورشیدی مصادف با ٢١ مارس ١٩٣٥ میلادی وزارت امور خارجه ایران با ارسال یادداشتی به سفارتخانه‌های کشورهای مقیم در تهران از کشورهای متبوع آن‌ها درخواست نمود که از این به بعد در زبان‌های خارجی برای اشاره به ایران بجای کلمه "پرس" و "پرشیا" در انگلیسی و فرانسه و یا معادل آن‌ها در دیگر زبانهای خارجی از کلمه "Iran" استفاده کنند.
این درخواست با سؤال و ابهامات زیادی روبرو شد تا جایی که با ورود این کلمه به مکاتبات و رسانه‌ها عده‌ای که هنوز با کلمه خارجی Iran آشنا نشده بودند فکر کردند این هم نام سرزمین جدیدی است که همزمان با استقلال یافتن کشورهای جدیدی مانند عراق و سوریه و اردن در خاورمیانه بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و یا دیگر کشورهای جدید شمال آفریقا به صحنه گیتی آمده است.
خیلی‌ها هم نمی‌فهمیدند که چه اصراری است که خارجی ها باید نام پرس و پرشیا را که ریشه‌ای چندهزار ساله از زمان کاربرد آن در منابع یونانی و رومی و اروپایی داشته است با کلمه‌ای نامأنوس برای آن‌ها، هر چقدر هم صحیح باشد، جایگزین سازند.
هر کسی با مراجعه به فرهنگ‌های لغت بخوبی می‌توانست ببیند که در ده‌ها مورد، کلمه "پرس"و یا "پرشیا" نه فقط به جغرافیای ناحیه ایران بلکه بعنوان صفتی برای معانی متعدد فرهنگی و تاریخی مربوط به تمدن ایران اطلاق می‌شوند.
عبارات و توصیف‌هایی چونPersian poetry Persian music , persian language ، Persian Culture تا Persian Gulf نمونه‌های زیادی از این موارد هستند که نمی‌توان فقط با تغییر یک کلمه پرشیا از آن و جایگزینی Iran الزاما معانی قبلی آن‌ها را افاده نمود. هر چند در همان زمان برخی نویسندگان با توضیحاتی بعضی مبانی فرهنگی برای این تغییر در برخی از نوشته ها ارائه کردند اما با نگاهی به تحولات آن دوره میتوان بخوبی دریافت که مبنای این تصمیم ملاحظات سیاسی حکومت وقت ایران با ترغیب حکومت آلمان نازی بود.
در سال‌های ١٩٣٣ و ١٩٣٤ حکومت نازی در آلمان در چارچوب اندیشه سیاسی حکومتی خود و برای اثبات برتری نژادی ملت آلمان یک منشور ایدئولوژیک تهیه کرده بود که متکی به مطالعات گسترده برخی از محققین آلمانی در موضوع نژادهای انسانی بود. یافته‌های این محققین با اهداف سیاسی هیتلر کاملا همخوانی داشت و می‌توانست ادعای هیتلر در اثبات ایدئولوژی برتری نژادی او را به اثبات برساند.
بر اساس این مبانی، پاک‌ترین نژاد اروپایی، ریشه خالص آلمان از ریشه نژاد آریایی بود که به هیچ‌وجه با نژاد یهودی مخلوط نشده بود؛ چراکه اختلاط نژادی با نژاد یهودیان که برای اقوام بسیاری در اروپا بوقوع پیوسته است آن نژادها را از پاکی و خلوص خود خارج نموده و حتی آن‌ها را از ماهیت انسانی خود عاری نموده است.
نمونه بارز این تخریب نژادی در میان اقوام اروپایی از نظر منشور نژادی حکومت هیتلر، اقوام اسلاو بودند که بعلت اختلاط با یهودیها از رتبه انسانیت تنزل یافته و به رتبه حیوانی رسیده بودند. این اقوام که نژاد عمده کشورهای اروپای شرقی مانند لهستان را شامل می‌شوند همه بعلت اختلاط با یهودیان از انسانیت خارج شده بودند. مبنای کشتار یهودیان و اقوام اسلاو توسط حکومت هیتلری تا مرحله سوزاندن آن‌هادر کوره‌های آتش‌سوزی نیز همین تئوری نژادی بود. نیروهای آلمانی که این انسان‌ها را به قتل رسانده و در آتش می‌سوزاندند، آن‌ها را در حد حیواناتی بی‌درک و شعور قلمداد می‌کردند که حیات آن‌ها تنها به آلوده کردن بیشتر نژاد پاک آلمانی می‌انجامید و چه بهتر که هر چه زودتر از کره زمین پاکسازی می‌شدند.
در همین چارچوب تفکر نژادی هم بود که بر اساس اسنادی که بعدها منتشر شد، مقامات عالی آلمان در سالهای ١٩٣٣ و ١٩٣٤ دولت وقت ایران را ترغیب نمودند که با توجه به برتری نژاد آریایی و با در نظر گرفتن اینکه ایران نیز خواستگاه اصلی نژاد آریایی در ایران میباشد، با تغییر نام کشور خود از "پرس" و "پرشیا" به Iran در زبانهای اروپایی ریشه تمدنی آریایی خود را به دنیا معرفی نماید. به زعم آن‌ها این اعلام همچنین میتوانست بمعنای آغاز عصر جدیدی در تاریخ ایران بعد از دوره های پادشاهی گذشته به اروپا هم باشد، دوره ای که شاه ایران میخواهد ایران را به دوره جدیدی از تمدن و پیشرفت نوین رهنمون گردد.
این نوع گفتمان جدید اتفاقا با اندیشه رضا خان که در آغاز دوره دوم حکومت خود با توجه به تسلط بیشتر خود بر اوضاع داخل ایران جاه طلبی‌های زیادی را در سر می‌پرورانید و به ایجاد روابط نزدیکتری با هیتلر بعنوان قدرت مسلط در اروپا و قدرتی فراتر از قدرتهای سنتی روس و انگلیس می‌اندیشید، انطباق می‌یافت.
بدین ترتیب با وجود ابهام و عدم اشتیاق بسیاری در کشورهای خارجی برای استفاده از ترمینولوژی جدید و جایگزین کلمات "پرس و پرشیا" و مشابه آن‌ها در زبانهای مختلف، نام رسمی لاتین Iran به مرور در اسناد و رسانه‌های بین‌المللی رایج شد اما بر خلاف خوشبینی اولیه این امر به متروک شدن کلمات "پرس" و "پرشیا" و مشتقات آن‌ها منجر نگردید. این واقعیت خود را چنان تحمیل کرد که بعد از حدود شانزده سال دولت ایران با اصلاح دستور قبلی طی دستورالعمل جدیدی استفاده از مشتقات هر دو کلمه "پرس" و "پرشیا " و Iran را صحیح و کاربرد آن‌ها بجای یکدیگر را قابل قبول اعلام نماید.
در عمل امروز در زبان‌های خارجی عموما وقتی به اسم کشور ما اشاره می‌شود کلمه Iran و وقتی به وجوه تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران یا حتی اسامی تاریخی مهمی چون Persian Gulf اشاره می‌شود از مشتقات کلمه "پرس و پرشیا" استفاده می‌شود.
بر همین اساس در بسیاری از موزه‌های دنیا مشتقات کلمه "پرشیا" استعمال بسیار زیادی دارد و هیچ موزه‌ای نتوانسته است به حذف نام "پرس و پرشیا" که به دوره بسیار مهمی از تاریخ و تمدن کهن ایرانی تعلق دارد رضایت بدهد و این‌ها همه بر گرفته از ریشه تاریخی و تمدنی این فرهنگ کهن است که غبار تصمیمات سیاسی نتوانسته و نمی‌تواند بر آن سایه افکند.»
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها