خبرگزاری ایسنا: رشد اقتصادی سه ماهه پائیز 95 با احتساب نفت 8.9درصد و بدون نفت برابر با 6.4 گزارش شده است و در نه ماهه سال 1395 به ترتیب این میزان برابر با 7.2و 5 درصد بوده است نکته مهم در این میزان رشد، سهم متعادل بخش های گوناگون در آن است. رشد اقتصادی در سه ماهه پائیز 95، در بخش کشاورزی برابر با 5.4، خدمات 4.4 و صنعت 14 درصد گزارش شده است و این ارقام برای نه ماهه سال 95 به ترتیب 5.7 کشاورزی، 5.4 خدمات و 10.5 درصد در صنعت بوده است. این آمارها خیره کننده و درخور اعتنا هستند. علیرغم همه محدودیت ها، چرخهای صنعت و کشاورزی به حرکت درآمده و خدمات نیز رشد خوبی را تجربه می کند. انصافا باید گفت که عملکرد دولت در حوزه اقتصاد مثبت بوده است. برخی می گویند این آمارها برای مردم معنائی ندارد و آثار آن را در زندگی روزمره خود حس نمی کنند. واقعاً ممکن است مردم ثمرات پایان یافتن رشدهای منفی اقتصاد و مثبت شدن رشد اقتصادی در بخشهای مختلف را حس نکنند؟ وقتی رشد بخش کشاورزی در طی سه سال گذشته به طور مستمر ادامه داشته و بیش از بیست میلیون تن بر تولید محصولات کشاورزی افزوده شده است، آیا این در زندگی روستائیان تاثیر مثبتی
ندارد؟ چه کسی این تولیدات را افزایش داده است؟ آیا افزایش تولید به معنای افزایش درآمد و بهبود سطح زندگی نیست؟ آیا افزایش تولیدات در بخش کشاورزی به معنای بهبود وضعیت اشتغال در این بخش نیست؟ وقتی میزان بهای پرداختی بابت خریداری گندم از کشاورزان (با احتساب افزایشی که در مبلغ پرداختی به آنان در ازای هر کیلو گرم گندم ایجاد شده است) به بیش از هفده برابر رسیده است آیا این به معنای آفزایش درآمد کشاورزان نیست؟ آیا این شکل از یارانه که متناسب با افزایش کمیت و کیفیت تولید آنان تعیین و پرداخت شده است شکل عزتمندانه تری از تخصیص یارانه نقدی نبوده است؟ کاهش تراز تجاری کشاورزی از منفی هشت میلیارد دلار در سال 91 به سه و نیم میلیارد در سال جاری دارای نتائج مثبت و امید بخشی برای مردم نیست؟ مگر نه این است که جای خالی این میزان از کاهش در واردات توسط تولیدات کشاورزان و دامداران همین سرزمین جبران می شود و به همین میزان از خروج ارز از کشور جلوگیری می شود؟ آیا اینها نتائج مثبت برای جامعه و رونق کسب و کار آن و تقویت پایداری رشد تولید در اقتصاد کشور نیست؟ وقتی 15900 میلیارد تومان تسهیلات بانکی برای فعال سازی قریب به بیست هزار واحد
تولیدی کوچک و متوسط اختصاص یافته است و نتائج آنرا در رشد بخش صنعت مشاهده می کنیم به معنای بهبود وضعیت بنگاه های کوچک و متوسط نیست؟ آیا اینکه برخی از مجموعه های تولیدی پس از چند سال تعطیلی یا کاهش تولید، دوباره کارگران خود را فراخوانده اند و جنب و جوش تولید در کارخانه آغاز شده است، موجب تغییرات مثبت و امید آفرین در خانواده ها نشده است؟ آیا زمانی که میزان بهره برداری ما از میادین مشترک در پارس جنوبی و غرب کارون در مقایسه با گذشته افزایش می یابد و از استمرار خسارت تحقیر آمیز بهره برداری دوبرابری قطر از میادین مشترک با افزایش سطح تولید ایران در این میادین، جلوگیری می شود و امروز به مدد سخت کوشی فرزندان این سرزمین بهره برداری از این میادین یکسان می شود، در زندگی امروزو فردای این نسل و نسلهای فردا تغییری ایجاد نمی شود؟ البته این واقعیت تلخ که باوجود عملکرد درخشان رشد اقتصادی در امسال هنوز به سطح تولید سال 90 نخواهیم رسید، نبایستی از ارزش و اهمیت تلاشهای این دولت بکاهد. بالاخره این دولت مسئولیت دارد تا کاستی های گذشته را نیز به تدریج ترمیم نماید. بدون شک همه این نتائج به مراتب تاثیر گذارتر می بود اگر این دولت
کار خود را از متن یک رکود تورمی بی سابقه در نیم قرن اخیر آغاز نمی کرد. در دنیای جدید مرسوم است که در چنین شرائطی مردم را به ریاضت و سخت کوشی دعوت می کنند تا آینده مطمئن تری را نوید بدهند. کسی با دمیدن در انتظارات اجتماعی و برجسته کردن کاستی هائی که کم نیز نیستند به امروز و فردای خود و فرزندان خود خدمت نمی کند. باور کنیم که تن خسته و رنجور این سرزمین التیام یافته و به تدریج کمر راست می کند و آینده درخشان تری را نوید می دهد.
دیدگاه تان را بنویسید