وقتی مردم تاوان اشتباهات رئيس‌جمهور را می‌دهند

کد خبر: 636014

«چه شد خشكسالي شد؟ اينكه در روايات ما آمده است معروف را زير پا گذاشتي، اگر منكر ترويج شد عذاب الهي مي‌آيد، بعضي از عذاب‌ها هم همين‌هايي است كه ما مي‌بينيم.

روزنامه جوان: «چه شد خشكسالي شد؟ اينكه در روايات ما آمده است معروف را زير پا گذاشتي، اگر منكر ترويج شد عذاب الهي مي‌آيد، بعضي از عذاب‌ها هم همين‌هايي است كه ما مي‌بينيم. ما فكر مي‌كنيم مقصود اين است ما دروغ گفتيم سيل آمد؛ معروف و منكر فقط دروغ و نماز نيست. منكر خيلي دامنه‌اش وسيع است. » اگر تصور كنيد اين جملات را يكي از ائمه جمعه يا مدرسين حوزه بر زبان رانده است، سخت در اشتباهيد. اين جملاتي است كه دو روز پيش از بالاترين مقام اجرايي كشور، يعني رئيس‌جمهور شنيده شد. در اينكه اين گزاره‌ها صحت دارد، حداقل بر مبناي آموزه‌هاي اسلامي و الهي، ترديدي وجود ندارد، اما آنچه شگفت‌آور است طرح اين موضوع در سخنان رئيس‌جمهور است. همگي به ياد داريم كه ايشان پيشتر در جملاتي عجيب‌تر گفته بودند كه «مردم را به زور به بهشت نبريم» و البته بسياري اينگونه برداشت كردند كه اين جمله در تعارض با فريضه «امر به معروف و نهي از منكر» است. حال آقاي روحاني در گفته‌هايي 180 درجه متفاوت، خشكسالي كشور و ريزگردهاي خوزستان را به زير پا گذاردن معروف و ترويج منكرات منتسب مي‌كنند. اكنون بايد از ايشان پرسيد آيا تخطئه اين فريضه خود از مصاديق بارز زير پا گذاردن معروف و ترويج منكرات نيست؟ اگر منطق بياني آقاي روحاني را بپذيريم، در واقع يكي از دلايل مصيبت‌هايي كه بر مردم اقصي نقاط كشور -از جمله خوزستان- مي‌آيد، اظهارات شخص ايشان و جملاتي از اين دست است. بر اين اساس آيا مردم خوزستان حق دارند بپرسند كه چرا رئيس‌جمهور بابت اشتباه خود كه دامنگير مردم اين خطه شده است، عذرخواهي نمي‌كند؟ از اينها گذشته، فرض كنيم كه يكي از دلايل وقوع اين فاجعه تلخ، ترك معروف و ترويج منكر باشد، دلايل ديگر آن چيست؟ آيا كوتاهي مديريتي در اين مسئله وجود ندارد؟ مردم رنج‌ديده خوزستان بعد از مدت‌هاي متمادي تحمل آلودگي در فواصل متمادي، انتظار تدبير واقعي براي حل مشكلات را دارند و منتظرند تا بشنوند دولت در اين سال‌ها چه كرده است. تا چه زماني قرار است مدل‌هايي همچون «حرف درماني»، «وعده‌هاي بي‌سرانجام»، «دعوت به صبر و تحمل»، «مقصردانستن دولت قبل»، «گره زدن به مذاكرات» و «مشغول‌سازي جامعه با دوقطبي‌هاي كاذب» جايگزين حل واقعي مسائل و مشكلات جامعه شود؟ آيا مسئولان از مشكلات واقعي مردم مطلع نيستند؟ اگر اطلاع ندارند كه خود مصيبتي بزرگ است، اگر اطلاع دارند و راه‌حل واقعي را نمي‌دانند، چرا از نخبگان دلسوز سؤال نمي‌كنند يا آنكه كرسي مسئوليت خود را به افراد متخصص نمي‌سپارند؟ اگر راه‌حل را مي‌دانند و توان يا حوصله اقدام و عمل را ندارند، چرا مسئوليتي را كه صلاحيت تصدي آن را ندارند، اشغال كرده‌اند؟ اين همه سؤالاتي است كه - چه بخواهيم و چه نخواهيم- در ذهن مردم موج مي‌زند و اگر نجيبانه كمتر مي‌گويند، دليل بر آن نيست كه «گله‌مند» نباشند! اينك فرصت چهارساله دولت يازدهم در آستانه پايان پذيرفتن است و كمتر از شش ماه بعد دولتي جديد بر سر كار خواهد آمد. شايد فرصت خدمت‌رساني زيادي براي مديران در جهت عمل به وعده‌ها و جبران كاستي‌ها نباشد، اما براي يك امر هنوز فرصت هست و آن پوزش‌خواهي از ملت است!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها