روایت شریعتمداری از قانون جنجالی ترامپ
این روزها و مخصوصا بعد از امضای اولین سند ضدایرانی از سوی ترامپ که به یقین، آخرین آنها نیز نخواهد بود، برخی از مدعیان اصلاحات و داعیهداران اعتدال، اصرار دارند که شخصیت دونالد ترامپ را بیرون از هویت آمریکا و تافتهای جدابافته! یا وصلهای ناهمخوان و ناجور با ساختار و ماهیت رژیم استکباری و خونریز این کشور تعریف کنند.
روزنامه کیهان:1- این روزها و مخصوصا بعد از امضای اولین سند ضدایرانی از سوی ترامپ که به یقین، آخرین آنها نیز نخواهد بود، برخی از مدعیان اصلاحات و داعیهداران اعتدال، اصرار دارند که شخصیت دونالد ترامپ را بیرون از هویت آمریکا و تافتهای جدابافته! یا وصلهای ناهمخوان و ناجور با ساختار و ماهیت رژیم استکباری و خونریز این کشور تعریف کنند. جماعت یاد شده، ترامپ را رئیسجمهوری «تندرو» و «افراطی» معرفی میکنند که با اوبامای میانهرو و مؤدب فاصلهای پُرناشدنی دارد! آنان تظاهرات خیابانی و اعتراض گسترده مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز آمریکا علیه ریاستجمهوری ترامپ را نیز از سنخ نگرانیهای خود تلقی میکنند و حال آن که این دو نگرانی جداگانهای دارند.
و اما، چرا نقد این دیدگاه را ضروری میدانیم؟ پاسخ آن را در ادامه یادداشت پیشروی و در فاجعهای که طرز تلقی یاد شده میتواند به دنبال داشته باشد پی میگیریم.
چندماه قبل که برخی از جماعت مدعی اصلاحات و داعیهدار اعتدال برای پیروزی کلینتون دست به دعا برداشته و شاید از آنجا که دعای خود را مستجاب تلقی میکردند، پیشاپیش پیروزی خانم کلینتون را جشن گرفته و تصویر بزرگ او را بر صفحه اول روزنامههای زنجیرهای نشانده بودند، رهبر معظم انقلاب در جمع مردم اصفهان با حکمتی هشداردهنده تأکید کردند؛ «برخلاف عدهای که در دنیا برای نتیجه انتخابات آمریکا عزا گرفتهاند یا عدهای دیگر که شادی میکنند، ما نه عزا میگیریم و نه شادی میکنیم، زیرا برای ما فرقی نمیکند و هیچ نگرانی هم نداریم».
ب: دیروز «شان اسپایسر»، سخنگوی کاخ سفید در مصاحبه با شبکه تلویزیونی A.B.C گفت؛ «فرمان اجرایی ترامپ برای ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور به آمریکا براساس فهرستی است که دولت اوباما تهیه کرده بود» به تعبیر «فرمان اجرایی» توجه کنید. ترامپ دستور اجرای سندی را صادر کرده است که پیش از آن در دولت اوباما تهیه شده بود. ج: «رینس پریباس»، رئیس کارکنان کاخ سفید نیز در گفتوگو با شبکه تلویزیونی N.B.C اعلام کرد «هفت کشوری که فعلاً در فهرست قرار گرفتهاند پیش از این از سوی کنگره و دولت باراک اوباما به عنوان کشورهایی که علیه آمریکا تهدیدآفرین هستند مشخص شده بودند». 4- دوستانی که شخصیت سیاسی ترامپ را بیرون از هویت آمریکا ارزیابی میکنند باید به این پرسش پاسخ بدهند که مگر اوباما و دولت او در کینهتوزی و دشمنی با ایران اسلامی و جنگافروزی و قتلعام مردم بیپناه و بیگناه منطقه و راهاندازی تروریستهای تکفیری که آشکارا ایران را هدف اصلی خود معرفی میکردند، با آنچه ترامپ ادعا میکند که در پی آن است کمترین تفاوتی داشتهاند؟! مگر دولت اوباما، سند ذلتآفرین برجام را به کشورمان تحمیل نکرده است؟ مگر در مقابل امتیازات نقد فراوانی که گرفته است فقط یک مشت وعده نسیه تحویل نداده است که این وعدههای نسیه را نیز یکی پس از دیگری نقض میکند؟ و دهها و صدها اقدام خصمانه دیگر که فهرست آن هم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود. آیا این واقعیتهای تلخ قابل انکار است؟! گفتنی است و فراموش کردنی نیست که دولت اوباما به آقای ابوطالبی که در جایگاه معاون رئیسجمهور کشورمان قرار داشت برای حضور در آمریکا به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل ویزای ورود نداد و حال آن که دولت آمریکا فقط میزبان مقر سازمان ملل متحد در نیویورک است و نه رئیس و سرکرده آن! و... 5- اشاره به این نکته نیز ضروری است که در تصمیم مشترک ترامپ و اوباما برای ممنوعیت ورود اتباع 7 کشور اسلامی به آمریکا، هدف اصلی ایران بوده است. در میان این 7 کشور، یعنی ایران، عراق، سوریه، یمن، لیبی، سودان و سومالی، به وضوح میتوان دید که کشورهای سودان و سومالی و تا اندازهای لیبی، فقط برای رد گم کردن در این فهرست آمدهاند و ایران و عراق و سوریه و یمن از آن جهت که زنجیره مقاومت در منطقه را تشکیل میدهند در لیست جای گرفتهاند و در این میان، ایران اسلامی به عنوان پرچمدار اصلی مقاومت مورد نظر بوده و هست. بهانه مبارزه با تروریست در حالی است که کشوری نظیر عربستان در فهرست نیامده است. کشوری که پایگاه آشکار تروریستهای تکفیری است و بیشترین تعداد تروریستهایی که دست به اقدامات وحشیانه تروریستی زدهاند تابعیت عربستانی داشتهاند و حتی سازمان ملل نیز این کشور را به علت قتلعام کودکان یمنی در فهرست جنایتکاران جنگی قرار داده بود که با اقدام و اعتراف رسوای بانکیمون دبیرکل سابق سازمان ملل از این لیست خارج شد! 6- اکنون به موضوع اصلی یادداشت پیشروی میرسیم و آن اشاره به دیدگاه فاجعهآفرینی است که ترامپ را تافتهای جدابافته از ماهیت آمریکا و متفاوت با سایر رؤسایجمهور این کشور، از جمله اوباما تلقی میکند. توضیح آن که این روزها برخی از مدعیان اصلاحات و داعیهداران دولت اعتدال با تاکید بر تفاوت ترامپ با اوباما و «افراطی» و «تندرو» دانستن او، این توهم را القاء میکنند که در مقابل ترامپ تندرو و افراطی نباید دست به اقدامات تندروانه و افراطی بزنیم! این گزاره در صورتی قابل قبول است که آقایان مانند سه سال و چند ماه گذشته، غیرت دینی و ملی و ضرورت مقابله با کینهتوزیهای آمریکا و متحدانش را مصداق «تندروی»! و «افراطیگری»! ندانند و بر این باور خطرآفرین و ذلتبار نباشند که برای در امان ماندن! از وحشیگریهای آمریکا باید با کدخدا کنار آمد! و یا دست از انقلابیگری کشید! نتیجه طبیعی این دیدگاه که متاسفانه در میان برخی از دولتمردان دیده میشود، بالا بردن دستها در مقابل حریف و تن دادن به زورگوییها و باجخواهیهای آمریکاست، یعنی همان رویهای که دولت یازدهم تاکنون دنبال کرده است و نتیجه فاجعهبار آن هماکنون روی شانه ملت سنگینی میکند و دولت محترم هنوز توضیح نداده است از نرمشهای چند ساله در مقابل آمریکا غیر از خسارت محض و فدا کردن منافع ملی چه به دست آورده است که هنوز هم در پی ادامه آن است؟! از حضرت امیر علیهالسلام است که سنگ پرتاب شده را باید به همان نقطه که از آنجا پرتاب شده پس فرستاد و نرمش در این میان، هزینه کردن از کیسه عزّت و اقتدار ملت است که صدالبته دولت چنین اجازهای ندارد. باید از قول صائب تبریزی به دولت محترم هشدار داد که؛ نرمی ز حد مَبَر که چو دندان مار ریخت هر طفل نیسوار کند تازیانهاش!
دیدگاه تان را بنویسید