اهدای جایزه وفاداری به ملکه خائن‌ دربار پهلوی!

کد خبر: 605299

جایزه نجیب‌ترین ملکه سال در فرانسه به فرح پهلوی همسر شاه مخلوع ایران بعلت عدم مصرف مشروب و مواد مخدر و نداشتن معشوقه بعد از مرگ شاه تعلق گرفت! این در حالیست که فرح در موضوع خیانت و بی‌بند‌ و باری و روابط افسارگسیخته به نوعی در رقابت تنگاتنگی با اشرف پهلوی خواهر شاه مخلوع قرار گرفته بود.

سرویس سیاسی فردا:

چندی پیش رسانه‌های سلطنت طلب که در کشورهایی چون فرانسه، انگلیس و آمریکا اداره می‌شوند خبری را منتشر ساختند که اوج سقوط اخلاقی گردانندگان این رسانه‌ها و نیز برخی گروه‌ها و جریانات ضدانقلاب اسلامی را نشان می‌داد. براساس خبری که این رسانه‌ها منتشر ساختند، «فرح پهلوی، جایزه صبورترین بانوی سال و وفادارترین ملکه جهان را در فرانسه، دریافت کرد.»

فارغ از اینکه این جایزه بی‌مصرف چه خاصیتی داشته و اصلاً این خبر چه اهمیتی دارد که بدان بپردازیم تنها به ذکر دو خاطره که اتفاقا یکی از آنها از مادر «محمدرضا شاه» نقل شده بسنده می‌کنیم تا بانوی به اصطلاح وفادار(!!!) دربار پهلوی را بهتر بشناسیم؛
«تاج الملوک پهلوی» در خاطرات خود می‌گوید: «فرح متأسفانه رعایت آبرو و پنهان کاری را نمی‌کرد و عمداً و عالماً کاری می‌کرد که به محمدرضا لطمه بخورد. یک روز آقای صاحب اختیار که از زمان پدر خدا بیامرزش در کاخ بزرگ شده و پدرش هم خادم ما بود و با من صمیمیت داشت، پیش من آمد و من دیدم خیلی این پا و آن پا می‌کند و مثل این است که می‌خواهد چیزی بگوید ولی نمی‌تواند!
بالاخره زیر زبانش را کشیدم و با ترس و لرز و خجالت و هزار اما و اگر و ببخشید و جایی نگوئید و اینگونه مقدمات گفت: «قربانت گردم. آیا این درست است که شهبانوی مملکت دوست پسر داشته باشد و او را با خود به داخل کاخ بیاورد؟» البته ما می‌دانستیم که فرح با فریدون جوادی قاطی شده است اما نه این که او را به کاخ بیاورد! خوب چه‌کار می‌توانستم بکنم؟ اگر می‌خواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت می‌شد [!] این بود که خودم فرح را خواستم و به او نهیب زدم که زنیکه گدازاده خجالت نمی‌کشی این قبیل کارها را در جلوی چشم کارکنان دربار انجام می‌دهی؟ فرح گفت درست گفته‌اند شاه می‌بخشد شیخ علیخان نمی‌بخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته ، آن وقت باید به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار [...] را دارم!
خلاصه خیلی بی‌حیایی کرد و من هم به کلی با او قطع رابطه کردم و تا امروز که به خارج از کشور آمده‌ام بیشتر از ٥ سال است، یک کلمه با او حرف نزده‌ام.» خاطره تاج‌الملوک پهلوی به‌خوبی مؤید این واقعیت است که فرح در زمان حیات شاه به او وفادار نبوده و در خانه‌ای که شوهر تاجدارش می‌زیسته دوستانش را می‌آورده و با آنان رابطه نامشروع داشته است ولی امروز که سالیان متمادی است که محمدرضا پهلوی مرده و به تاریخ پیوسته، عده‌ای او را به صفت بی‌مسمای وفاداری ستایش می‌کنند و جایزه می‌دهند! البته در این سن و سال و با این ریخت و قیافه و در جایگاه یک ملکه مخلوعِ بی‌اعتبار شاید دیگر راهی جز وفاداری نمانده باشد!
درجایی دیگر از علی محمد بشارتی نویسنده کتاب 12 جلدی 57 سال اسارت نقل است که فرح دیبا می‌نویسد: «...تا قبل از اینکه از ایران خارج شویم خیال می‌کردیم زندگی شاهانه‌ای داریم در حالی که زندگی شاهانه ما بعد از مرگ محمد‌رضا شروع شد. اکنون می‌فهمم که چرا محمدرضا به ایران و ایرانیان علاقه‌ای نداشت. من با دوست‌داشتن وطن مخالف بودم. البته بعضی کشورها‌دوست داشتنی هستند مثل کانادا، سوئیس و فرانسه که بین جنگل و دریا قرار گرفته است. اما کشورهای خشک و ‌بی‌آب و علف و شنزارهایی مانند کویر لوت‌ یا کویر نمک چه علاقه‌ای در انسان ایجاد می‌کند؟! انسان وقتی در پیاده رو‌‌های لس‌آنجلس ‌یا در شانزه لیزه یا‌ حاشیه دانوب قدم می‌زند و مردمان زیبارو‌ با چشمان آبی و با موهای طلایی و پوستی سفید را می‌بیند از اینکه در ایران متولد شده است از خودش بدش می‌‌آید و ‌بی‌اختیار از خداوند سوال می‌کند که چرا درباره او ‌بی‌عدالتی کرده است؟»
نوشته دوم نیز به خوبی نشان می‌دهد که ملکه دربار پهلوی نه تنها به کشور زادگاه خود وفادار نبوده بلکه حاضر است آن را با کوچه پس کوچه‌های پر از فساد غرب عوض کند حتی به قیمت صاحب صفت «وطن‌فروش» شدن.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها