دیپلماسی خواب یا خنده!
اگرچه آقای ظریف تلاشهای بسیاری به کار برد تا برجام را به تصویب و اجرا برساند اما آنچه ذائقه مردم ایران را تغییر داد، شیرینی موفقیت در مذاکرات نبود بلکه تلخی بتنریزی در قلب رأکتور اراک و پوزخند آمریکا به راهبرد دییلماسی خنده بود.
در چند ماه گذشته، تنها اینگونه اظهارات عجیب از سوی ظریف بیان نشده، بلکه اقدامات زیادی در فضای بینالمللی به وجود آمده که انتظار میرفت وزیر خارجه حضور فعالتری داشته باشد، اما وی در این اتفاقات و حوادث حضوری جدی ندارد و به نظر میرسد که وزیر خارجه تنها هدف خود را تصویب مشروط برجام میداند و لاغیر. FATF و سکوت وزیر خارجه تعهد ایران به گروه اقدام مالی (FATF) طی هفتههای گذشته به موضوع اصلی رسانهها تبدیل شده بود. کارشناسان معایب این معاهده را افشای اطلاعات حساس ایران، قرار دادن گروههای مثل حزبالله در لیست گروههای تروریستی و تحریم گروههای حقیقی و حقوقی که در قطعنامههای شورای امنیت اسم آنها آمده ذکر کردند و تأیید آن را خلاف امنیت و مصالح ملی دانستد، اما در همین زمان، وزیر خارجه هیچ واکنشی نسبت به تعهد نداشت و حتی بسان دیگر مقامات دولت یازدهم به تعریف و تمجید از این تعهدنامه نیز نپرداخت. بدعهدیهای آمریکا و واکنشهای مبهم ظریف طی هشت ماهی که از اجرای برجام میگذرد، گشایشهای پسابرجامی زیادی به وجود نیامده و اوضاع اقتصادی کشور بهبود چندانی پیدا نکرده است. بر همین اساس بود که ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی، در آمریکا به تلویزیون بلومبرگ گفت که «تقریباً هیچچیز» از این توافق که در روز 16 ژانویه اجرایی شد عاید ایران نشده است. مسئولین آمریکایی پس از برجام تهدیدها و تحریمهای زیادی علیه ایران اعمال کردهاند. این اقدامات نشان میدهد که دشمنی آمریکاییها با توافق برجام کم نشده است. برخی از این تهدیدها عبارت است از: قانون محدودیت ویزا تحریمهای موشکی علیه ایران شروط جدید کنگره آمریکا برای رفع تحریم پرداخت غرامت ۱۰.۵ میلیارد دلاری محدودیتهای مکرر مالی علیه ایران غارت دو میلیارد دلاری ممنوعیت خرید آب سنگین از ایران متمم پیشنهادی سناتور کلی آیوته مبنی بر تحریمهای بیشتر علیه ایران پیشنهاد تحریم جدید علیه به خاطر بازداشت تفنگداران آمریکایی افزودن نام افراد و شرکتهای جدید به فهرست تحریمها به بهانه برنامه موشکی عدم اجازه دسترسی به نظام مالی آمریکا و استفاده از چرخه دلار[2] در مقابل این اقدامات خصمانه، تقریباً هیچ عکسالعملی از سوی وزیر خارجه صورت نگرفته است و تنها به ارسال توئیتهای مبهم و تعارفات دیپلماتیک بسنده شده است. مثلاً در سالگرد تصویب برجام محمدجواد ظریف در توئیتر خود نوشته بود: «تا زمانی که رجزخوانیهای کوتهبینانه، اجرای کمرمق تعهدات و شعارهای نخنما ارجح باشند، امکان پیشرفت در ابهام خواهد بود. احترام متقابل و اجرای تعهدات برجامی برای اطمینان از رسیدن به مزایای معهود، افقهای جدید خواهد گشود.» به نظر میرسد اینگونه اقدامات هیچگاه نمیتواند جوابی برای نقض عهدهای مکرر آمریکاییها باشد. انفجار در بغداد و محکوم کردن در توئیتر! آقای ظریف کجایی؛ دقیقاً کجایی؟در عرف دیپلماتیک واکنشنشان دادن به یک حادثه سطوح و مراتب مختلفی دارد و بنا به سطح روابط دو کشور میتواند حالات مختلفی داشته باشد. مثلاً اگر در کشوری همسایه که دارای روابط راهبردی با شماست، انفجاری اتفاق بیفتد و در آن انفجار حدود 300 نفر کشته شده باشند و در یک دهه گذشته بزرگترین عملیات تروریستی در آن کشور باشد، قطعاً بایستی واکنش وزیر خارجه ما، واکنشی بسیار سریع، شدید و در سطح بالای روابط باشد، اما در بغداد انفجاری رخ میدهد و 300 نفر کشته میشوند و وزیر خارجه تنها به ارسال توئیتی بسنده میکنند که در آن توئیت تنها به حادثه عراق اکتفا نشده و در یک پیام دو خطی سه حادثه تروریستی محکوم شده است. ظریف در این توئیت نوشته است: «تا آنها که پشت تروریسم در استانبول، داکا و حالا بغداد هستند و ایدئولوژی آنها شکست نخورده است، نباید از پا بنشینیم و نخواهیم نشست.» به نظر میرسد وزیر خارجه تنها به ارسال توئیت حتی در موضوعات مهم اکتفا میکند و اعتقاد زیادی به روشهای دیگر و حضور فعال در رسانهها برای محکوم کردن اقدامات تروریستی در عراق و دیگر کشورها ندارد. سؤالات افکار عمومی درباره پیگیری فاجعه منا توسط وزارت خارجه در سال گذشته و در حرم امن الهی، سعودیها صدها تن از حجاج ایرانی را ذبح کردند و در یک سال گذشته نسبت به این اقدام خود هیچ پاسخی به مجامع جهانی ندادهاند و حتی از تشکیل کمیته حقیقتیاب نیز ابا کردهاند. از سوی دیگر، وزارت خارجه کشورمان نیز پیگیری زیادی برای اثبات جنایات سعودیها در مجامع جهانی نداشته است. هرچند وزیر خارجه در پیامی در سالگرد این حادثه نوشت: «پس از اتمام مرحله پیچیده، حساس و پرمخاطره نخست، پیگیری ابعاد انسانی، سیاسی، حقوقی و بینالمللی این فاجعه با «اولویت بسیار بالا» در دستور کار این وزارتخانه قرار گرفت و در این مدت، هیچگاه از پیگیری موضوع غفلت نشده و همچنان نیز در بالاترین سطح ممکن در دستور کار قرار داشته و در دست پیگیری میباشد.» اما در عمل هیچ موفقیتی از سوی وزارت خارجه مشاهده نمیشود و به نظر میرسد وزیر خارجه بایستی در اینگونه مسائل پاسخگویی بیشتری به افکار عمومی داشته باشد، زیرا سؤالات زیادی درباره اقدامات وزیر خارجه دراینباره وجود دارد. مثلاً در ماه گذشته 120 خانواده از شهدای فاجعه منا به ظریف نامه نوشته و ابهامات و سؤالات خود را اینگونه با وی در میان گذاشتهاند: «شما در پایان این مصائب سنگین که قلب هر انسانی را به درد میآورد، سردمداران حکومت سعودی و قاتلان حجاج شریف و بیگناه را برادر خواندید و فرمودید که با آنها هیچ مشکلی ندارید و متأسفانه تا زمانی که رفتارهای موهن حکام سعودی دامان خود شما را نگرفت، آنهمه کوتاهی و جنایت شما را به محدود کردن رابطه با عربستان وادار نکرد. گویی که زمان زیادی باقی است تا جانهای پاک انسانهای مبرا از سیاست، درمعادلات بینالمللی اعتبار پیدا کنند. سؤال ما این است: زمانی که شما و سایر مسئولین کشور از کنار این فاجعه بیتفاوت عبور میکنید دیگر چه توقعی از نهادها و سازمانهای بینالمللی میتوان داشت که با ما مانند شهروندان درجه دو و سه برخورد نکنند؟» آقای ظریف دقیقاً کجایید و کجا سیر میکنید؟ آقای ظریف آخرین باری که در رسانه ملی حاضر شدید و برای تمامی مردم ایران نسبت به شکست برجام و بدعهدیهای آمریکا توضیح دادید، چه تاریخی بوده است؟
دیدگاه تان را بنویسید