سرویس سیاسی فردا: حواشی مناظره شب گذشته ایرج ندیمی و یاسر جبرائیلی در خصوص FATF و حواشی حملات اخیر اصلاح طلبان به شهرداری مهم ترین موضوعاتی بود که کارشناسان و فعالان عرصه سیاست و رسانه به آن واکنش نشان دادند که در ادامه می خوانید:
عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان نوشت: یکی از اعضا ارشد کارگزاران گفته «باید پرچم مبارزه با فساد و عدالت خواهی را از اصولگرایان بگیریم. داستان شهرداری نشان داد که جواب می دهد. پیش....رفتم گفت نان داغی برایت دارم و نظرسنجی را نشان داد که حملاتمان به شهرداری موفق بوده است.» یکی دیگر از سران تجدید نظر گفته «سازمان شهرداری را ول کنید به اصولگرایان و مدیریت جهادی حمله کنید. فکر شهردار آینده باشید. برای روزی که احتمالا دستگاه قضا شهرداری را تبرئه کرد سناریو داشته باشید.» احصا اسامی 31 نفر از27600نفر و قیمتهای تخفیف8،9 سال پیش را امروزی محاسبه و جمع زدن حاکی از سناریویی است که واقعا سیاسی است.
رگبار از پشت سر در جنگ جهانی سوم
محمد ایمانی، عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان نوشت: روزنامه جروزالم پست 7اسفند 94 از قول ژنرال موشه یعلون وزیر دفاع اسرائیل نوشت: «مقطعی که در آن قرار داریم جنگ جهانی سوم است. جنگهای خاورمیانه عوامل جهانی را درگیر کرده و میلیونها تن راهی نقاط دیگر، از جمله اروپا شده و سراسر اروپا تحت تاثیر این بحرانها قرار گرفته و اینها، مشخصههای یک جنگ جهانی است. در گذشته ما شناخت دیگری از جنگهای جهانی داشتیم اما وضعیت منطقه نوع تازهای از جنگ جهانی است. هرج و مرج در سوریه و منطقه، رویارویی فرهنگها و تمدنها نیز هست». اما تنها یعلون نبود که جنگ منطقه را جنگ جهانی سوم نامید. پیش از وی هنری کیسینجر استراتژیست شهیر آمریکایی گفته بود. «جنگ سوریه جنگ جهانی سوم است». البته برخی آمریکایی ها بر آنند که جنگ سرد و فروپاشی بلوک شوروی کمونیستی جنگ سوم بود و با لشکرکشی آمریکا به عراف و افغانستان و جنگ های لبنان و سوریه و غزه، در واقع جنگ جهانی چهارم آغاز شده است.
در این میان چند نکته وجود دارد. اولا درجنگ سوم جهانی برخلاف دو جنگ قبلی ایران اشغال و تحقیر نشد و نقش تعیین کننده دارد؛ که اگر درست نقش ایفا نکرده بود قطعا وضعیتی شبیه عراق و افغانستان و سوریه داشت. دوم اینکه امنیت و ثبات و اقتدار و تعیین کنندگی فعلی در بحبوحه جنگ جهانی سوم، مرهون موقعیت شناسی فرزندان مجاهد ملت در سپاه و تبعیت از فرماندهی حکیمانه رهبر انقلاب است که به درستی تشخیص دادند اگر در سوریه نمی جنگیدیم، باید در همدان و کرمانشاه با پیاده نظام جنگ نیابتی جبهه استکبار (نظایر داعش) روبرو می شدیم. فقط می ماند یک نکته دقیق که زمانی یکی از رزمندگان سپاه قدس گفته بود. او در پاسخ این پرسش که «اوضاع جنگ سوریه چطور است؟» گفته بود«پیشروی و پیروزی ها روز به روز بیشتر می شود و در میدان جنگ مشکلی نیست. فقط یک دغدغه وجود دارد و آن اینکه از پشت و از داخل کشور خنجر نخوریم. اوایل جنگ سوریه، نفوذی ها گاه از پشت سر رگبار به خودی ها بستند و تلفات گرفتند.» امروز که نفوذ طلبی دشمن از روزن برجام و FATF و برخی قرادادهای نفتی و ارتباطاتی مشهود است سخن آن رزمنده بصیر در میدان جنگ جهانی سوم مفهوم تر است.
زنگ خطر؛ ناتوانی صداوسیما در برگزاری گفتگوهای سیاسی
محمد عبدالهی، سردبیر خردنامه همشهری نوشت: در حالیکه کمتر از 7 ماه تا موعد برگزاری آزمون خطیر مناظرات و برنامه های تلویزیونی انتخاباتی 96 توسط صداوسیما باقیست، دیکته پر از غلطِ مناظره تلویزیونی برگزار شده اخیر در شبکه خبرمابین منتقد FATF (سید یاسر جبرائیلی) و نماینده دولت (ندیمی - مشاور نوبخت)، زنگ خطری بر عدم آمادگی ایده آل رسانه ملی در برگزاری متوازن گفتگوهای حساس سیاسی را به صدا در می آورد. مشهودترین بُعد آزمون مناظره اخیر، مدیریت ناصحیح توزیع و تقسیم زمانی بین طرفین بحث و ناصواب تر از آن، نامتوازن کردن وزنه زمانی طرفین با افزودن نیروی کمکی سیاسی (ارتباط تلفنی) به یکی از طرفین مناظره و افت و خروج تعادل کارشناسی جلسه با ورود معاون وزیر اقتصاد (قضاوی) به حریم مناظره کارشناسی و عدم کنترل مناسب جلسه توسط مجری از جوانبی است که نقدهایی جدی بر آن وارد است.
مدیریت مناظرات سیاسی به شیوه جنجالی نود فردوسی پور، خطایی بعضا غیر قابل بازگشت در سطح جامعه را رقم خواهد زد که درمناظره دیشب قابل مشاهده بود، در مناظره مذکور حتی از منظر فنی نیز به دید خوشبینانه می توان عدم توازن و افت سهوی سطح صدای یکی از طرفین (جبرائیلی) از طرف مقابل (ندیمی) را بعنوان یک اشکال جدی صدابرداری در تولید و برنامه سازی مناظره مورد ارزیابی قرار داد. همچنین عدم احراز هویت سیاسی مدعوین به یک مناظره تلویزیونی به صرف مشاور بودن وی در فلان سازمان دولتی توجیه پذیر نیست و سخن آخر آنکه ریاست محترم صداوسیما قادر است در موعد خطیر انتخابات 96 با رفع اشکالات و تقویت ضعف های رسانه ای موجود در فرصت باقی مانده و مدیریت بصیرانه، شرایطی در این رسانه خطیر فراهم کند که در اردیبهشت 96،صداو سیما آحاد جامعه و نه یک طیف سیاسی را نمایندگی کند.
یک دروغ نجومی دیگر
سید یاسر جبرائیلی، معاون آموزش و پژوهش خبرگزاری فارس نوشت: دوستان دولت مدعی هستند که قبل از برجام نیز بانک ها و موسسات داخلی نمیتوانستند به افراد و نهادهای تحت تحریم آمریکا خدمات ارزی دهند. این یک دروغ نجومی دیگر است. منابع آگاه در بانکها و شرکتهایی که به دست دولت یازدهم در حال خودتحریمی هستند، به شدت این ادعا را تکذیب میکنند.
البته دم خروس نیز بیرون زده است! کافی است مدعیان، قبل از پردازش چنین سفسطههایی در ذهنشان، به این سوال پاسخ گویند که فی المثل اگر به شرکت تهران گسترش قبل از برجام نیز خدمات ارزی داده نمیشد، چطور شده است که "اردیبهشت ۹۵" بانک دولتی به این شرکت نامه زده و گفته است نمی تواند به آن خدمات ارزی ارائه کند؟ اردیبهشت ۹۵ قبل از برجام است یا پسابرجام و پساتحریم؟!
واقعیت این است که ریشه این خودتحریمی در برجام است. سخن وندی شرمن را یک بار دیگر مرور کنیم: روحانی قول داده است که پولهای آزاد شده به دست سیستم دفاعی و امنیتی ایران نرسد!
دیپلماسی قاجار، دیپلماسی برجام
رضا سراج، کارشناس مسائل سیاسی نوشت: تقابل قدرتهای جهانی در قرن 19 دریچهای از فرصتهای بینالمللی را به روی ایران گشود. اما دولت قاجار با اشتباه محاسباتی در اعتماد و اتکا صرف به انگلستان، خسارات جبران ناپذیری را به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران وارد ساخت.
ویژگی های دیپلماسی قاجار در قرن 19:
عدم هوشمندی در استفاده از فرصتها و معادلات
اشتباه محاسباتی دراعتماد و اتکا صرف به انگلیس
توافق فرساینده و عدم اخذ ضمانت برای اجرای آن
نگاه به مناسبات با انگلیس برای تثبیت دولت قاجار
ارجحیت دادن به منافع قجری در برابر منافع ملی
مشابهت دیپلماسی برجام با دیپلماسی قاجار:
در مقایسه دیپلماسی قاجار، با دیپلماسی برجام به وضوح میتوان عینیت ویژگیهای پنجگانه مذکور را مشاهده کرد. عدم هوشمندی در استفاده از فرصتهای منطقهای و فرامنطقهای، اشتباه محاسباتی در اعتماد به آمریکا و اتکا صرف به غرب، پذیرش توافق فرساینده و عدم اخذ ضمانت از آمریکا، نگاه به برجام برای ارتقاء و تثبیت دولت تدبیر و ترجیح منافع جناحی بر منافع ملی، باعث شد که دولت یازدهم به توافقی تعجیلی تن دهد که اکنون با FATF به قاجاریسم تبدیل شده است.
عمدی بودن حادثه منا
مجتبی امانی، رئیس دفتر سابق حافظ منافع ایران در قاهره نوشت: تا به حال چندین بار درباره عمدی بودن حادثه سقوط جرثقیل و حادثه منا مصاحبه و یا مقاله داشته ام. این طرح اتهام می تواند در یک مسیر حقوقی علیه حاکمان سعودی مطرح شود. شاهدان این حادثه هم می توانند در جمع آوری ادله جرم کمک کنند.
در بیان استدلال خویش در اینباره شواهد زیادی را ذکر کرده ام. یکی از مهم ترین دلایل طرح این اتهام، اختلاف معنادار تعداد شهدای ایرانی این دو حادثه است. در حالیکه نسبت حجاج ایرانی در بین کل حجاج بیت الله الحرام در سال گذشته، (نسبت 65 هزار حاجی ایرانی در بین دو میلیون حاجی از سراسر جهان) 3.3 درصد می باشد؛ تعداد شهدای ایران در حادثه منا با احتساب حداقل کشته ها (1700 نفر) معادل 25 درصد و در مقایسه با آمار غیر رسمی (8000 نفر) 6 درصد است.
همچنین نسبت شهدای ایرانی در حادثه سقوط جرثقیل ( 11 شهید ایرانی نسبت به 110 قربانی این حادثه) نیز بیشتر از حد متوسط یعنی 10 درصد است.
طبیعی است این اختلاف معنادار به عنوان یک فرضیه در عمدی بودن این حادثه علیه حجاج کشورمان، می تواند در مباحث حقوقی مورد استناد قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید