سرویس سیاسی فردا: تحریم سپاه توسط بانک های داخلی سپه و ملت و صحبت های هاشمی رفسنجانی درخصوص علت قدرت اقتصادی آلمان و ژاپن مهم ترین موضوعاتی بودند که کارشناسان و فعالان عرصه سیاست و رسانه به آن واکنش نشان دادند که بخشی از آن در ادامه می آید:
شکاف بی اعتمادی بین آمریکا و ترکیه
مجتبی امانی، رئیس سابق دفتر حافظ منافع ایران در قاهره نوشت: با گذشت پنجاه روز از کودتای نافرجام ترکیه و بعد از طی دوره ای از اتهامات مختلف که ترکیه متوجه آمریکا کرده است؛ اوباما و اردوغان امروز در حاشیه نشست اجلاس گروه بیست در هانگجوی چین با یکدیگر دیدار کردند. اوباما در این دیدار ضمن محکوم کردن کودتای ترکیه گفته است آمریکا ترکیه را در مسیر تحقیقات درباره عوامل کودتا کمک کرده است. اوباما به اردوغان این اطمینان را داد که آمریکا در راستای محاکمه مسئولان کودتای اخیر درترکیه تلاش خواهد کرد.
این ادعای اوباما درحالی است که مقامات ترکیه می دانند هرگونه تحرکات نظامی در ترکیه نمی تواند از دید تجهیزات پیشرفته آمریکایی ها در پایگاه نظامی اینجرلیک مخفی بماند. سوال مهم مقامات ترکیه ا این است که اگر واقعا آمریکایی ها با کودتاگران سر و سری نداشته اند؛ چرا مقامات ترکیه را از پرواز هواپیماها و بالگردهای کودتاچیان آگاه نساخته اند؟ خصوصا آنکه کودتاگران قصد جان اردوغان را داشته اند. با توجه به این سوال، به نظر نمی رسد اظهارات اوباما کمکی به پرکردن شکاف بی اعتمادی بین اردوغان و حزبش با اوباما بکند. حال می ماند تحویل دادن فتح الله گولن یعنی یکی از مهره های اصلی کودتا که در آمریکا زندگی می کند و ترک ها بارها استرداد وی را از آمریکا طلب کرده اند. اگر آمریکا این قدم را برای ترکیه برندارد؛ و یا آن را در بازی حقوق بشر و ... بیاندازد؛ آینده خوبی در انتظار روابط آمریکا و ترکیه نخواهد بود.
راه فراری که رهبری برای هاشمی گذاشت اما خودش بست
عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان نوشت: در اسفند ماه بود که توئیتر هاشمی نوشت: «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست نه موشک» رهبری در یک دیدار عمومی فرمودند: «اگر این حرف از روی آگاهی است خیانت است اما اگر از سر ناآگاهی وسهو است بحث دیگری است». هاشمی به بخش دوم سخن رهبری چسبید و اعلام کرد من خودم مسئول جنگ بودم و اصلا در جریان این پست نبوده ام و حتی بحث برخورد با فرد خاطی طرح شد.
اما دیروز که علت توسعه ژاپن و آلمان را محرومیت از نیروی نظامی دانستند دوباره دم خروس بیرون زد و همان توئیت با ادبیاتی دیگر عنوان شد و بخش اول حرف رهبری توسط خود هاشمی تایید شد. راز توهمی ادغام ارتش و سپاه بعد از جنگ نیز همین تراوشات بوده است که امام با تیزبینی مانع شدند. درباره توسعه این دو کشور بعد از جنگ جهانی دوم چند نکته مهم است که احتمالا هاشمی نمی داند.
1-محرومیت این دو کشور از نیروی نظامی ارادی نبود بلکه تحمیلی بود و به همین دلیل تجاوز به زنان ژاپنی در جزیره اکاوا توسط سربازان آمریکایی به مثالی جهانی تبدیل شده است. آلمان نیز انبار زباله های هسته ای امریکا به خاطر آن شکست تاریخی است
2- اگر منابع مالی عامل توسعه است که باید عربستان و قطر و کویت توسعه یافته ترین کشورهای جهان باشند.
3- رمز توسعه این کشورها نخوردن از زیر زمین و تکیه اجباری برخلاقیت است اکثر کشورهایی که ثروت آماده دارند از توسعه عقبند چون تهدید اقتصادی خلاقیت آنان را کلید نمی زند.
4-این کشورها تفکر توسعه را قبل جنگ نیز داشتند و اجرا کردند. تفکر با جنگ از بین نمی رود؛ لذا تحقیر نظامی را با اقتدار اقتصادی پاسخ دادند. آنان فرزند همت خویشند.
برنامه جدید آمریکا برای ایران
محمدمهدی اسلامی، روزنامه نگار اصولگرا نوشت: پایگاه اینترنتی فارن افرز در 23 آذر ماه 1394 (14 دسامبر2015) گزارشی را به قلم سه پژوهشگر برجسته خود «الیوت ای.کوهن»، «اریک اس. ادلمن» و «رای تکیه» و با عنوان «زمان سختگیری بر ایران» منتشر کرده بود که در آن به ضرورتهای دوره پسابرجام پرداخته شده است. اهمیت متن هم از رسانه منتشر کننده و هم از مولفان آن مشخص است.
اینک 9 ماه پس از این گزارش می توان با بازخوانی آن به ریشه برخی رفتارهای دشمن پی برد. در فرازی از این متن استراتژیک آمده است:«آمریکا علاوه بر بازنگری در توافقنامه هستهای باید ایران را به خاطر اقدامهای تعرضآمیز در منطقه، حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر مجازات کند. بدین منظور آمریکا باید از طریق احیای ساختار تحریمها تا حد ممکن، ایران را از اقتصاد جهان جدا سازد. این کار باید از طریق برگرداندن دوباره هر چقدر از تحریمهای لغو شده که ممکن است باید انجام شود همچنین باید تلاشی سیاسی برای افزایش ناامیدی مردم ایران از رژیم این کشور و تشدید اختلاف میان هیئت حاکمه آغاز شود...
آمریکا با سکوت در برابر اعتراضهای سال 2009 در ایران، مرتکب اشتباه بزرگی شد. با این حال، نظام جمهوری اسلامی ایران هنوز در برابر قیامهای مردمی آسیبپذیر است... در سال2009 نیز جنبش سبز ارکان نظام جمهوری اسلامی را به لرزه در آورد. تنها مسئله قطعی در باره آینده ایران این است که در نهایت یک جنبش اعتراضی دیگر ایجاد خواهد شد. در آن زمان، آمریکا باید آماده حمایت از آن جنبش باشد.»
بخش های مختلفی از این متن تا امروز عملیاتی شده است. از کاهش روابط اعراب با ایران تا مطالبه حقوق بشری درباره اعدام تروریستها در دهه 60؛ پس نمی توان خود را به غفلت زد که این صرفا یک مقاله راهبردی است. اما دو نکته از این متن بسیار قابل تأمل است. اول عدم اکتفا به تغییراتی که دکتر روحانی دنبال می کند و دوم، وعده به جنبش اعتراضی علیه نظام و دولت او. در بندهای پایانی تأکید شده است «واشنگتن نیازی به یک توافقنامه کنترل تسلیحاتی ناقص و غیررضایتبخش ندارد» و نگاه به تداوم برجام را نفی می کند و تأکید می کند نباید گذاشت نظام ایران به موفقیت دست یابد. «به یاد داشته باشیم که رژیم ایران همان دولت اسلامی انقلابی اصیل است. موفقیتهای این نظام الهام بخش موج افراطگرایی در منطقه غرب آسیا بوده است.»
صریح تر از این باید بگویند که برنامه هسته ای بهانه است؟ روز نگارش این یادداشت می گفتند که هر سه مولف جمهوری خواه هستند اما عملی شدن بند به بند این نسخه نشان می دهد در خصومت ورزی با ایران، دموکراتها و جمهوری خواهان چندان هم مسیرشان از هم جدا نیست.
چراگاه مدیریت اشرافی یا قتلگاه غواصان خط شکن؟!
محمد ایمانی، عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان در کانال تلگرامی خود نوشت: مردم تا چند هفته قبل فکر می کردند برخی بانک ها فقط محل چریدن و بدمستی مدیران اشرافی با حقوق های نجومی است. اما حالا کاشف به عمل آمده که همین مدیران، دستی هم در تحریم داخلی بهترین فرزندان مدافع عزت و تمامیت وطن (سپاه پاسداران) دارند. آیا سلیمانی ها هم باید در پیش رو با وحشی های تا لب مرز آمده داعش بجگند و هم از پشت سرنگران خنجر مدیران فرومایه ای باشند که شکم و مال، همه باورشان است؟ این بانک ها از کدام مقامات مافوق دستور می گیرند؟ آیا پای خیانت در میان است؟ یا دری اصفهانی ها همچنان آدرس و مشورت انحرافی می دهند تا امنیت و اقتدار کشور را به کمین دشمن ببرند؟ اگر در کربلای 4 نقشه عملیات لو رفته بود و صد ها غواص دلیر فدا شدند، اکنون گویا جماعتی می خواهند دستان اقتدار ملت را در برابردشمن به کمین نشسته ببندند. چنین بانک هایی هرچه هستند بانک ملت نیستند؛ بلکه دشمن ملتند. خائنین البته این بار گور خود را می کنند. به اسم ملت و سپه نمی شود فرزندان
مجاهد ملت در سپاه را بایکوت کرد.
احسان تقدسی، روزنامه نگار اصولگرا نوشت: اول- همواره معتقد بوده ام تلفيقي از همه ابزارها و نه صرف تكيه بر يك ابزار مي تواند در مذاكرات بين المللي، مذاكره كنندگان مارا موفق كند. نه صرف لبخند زدن و ابراز اميدواري و نه صرف اخم كردن و قهر و....
دوم- آقاي اوحدي رئيس سازمان حج و زيارت به خاطره اي از مذاكره با سعودي ها درباره اجساد شهداي منا اشاره كرده و گفته: 118 پیکر را شناسایی کرده بودیم، اما اجازه انتقال پیکرها را به ما نمیدادند و میگفتند که دستور حکومتی است و پیکرها باید همینجا دفن شوند و پنج هزار قبر را در مقبرةالشهدا آماده کرده بودند که شهدا را دفن کنند. ساعت 12 ظهر، هیئتی از ایران به ریاست هاشمی وزیر بهداشت، قشقاوی، معاون کنسولی، ضیائی رئیس هلال احمر، سفیر ایران در عربستان و اینجانب، اولین جلسه را با مسئولان عربستانی در جده برگزار کردیم. این دیدار همزمان با سخنرانی مقام معظم رهبری در نوشهر بود؛ ما مقدمات را به طرف سعودی گفتیم و طرف سعودی با یک بداخلاقی اعلام کرد که وزیر بهداشت عربستان که بر اساس پرتکل سیاسی، رئیس هیئت عربستان بود، جلسه مهمی در ریاض داشته و نتوانسته به جلسه بیاید. طرف سعودی در حال صحبت بود که پیامکی حاوی پیام مقام معظم رهبری به تلفن همراه آقای قشقاوی ارسال شد. تلفن آقای قشقاوی، دست به دست شد و همه ما پیام را خواندیم و هیچ واکنشی غیر از حیرت نداشتیم. پیام شامل فراز ماندگار مقام معظم رهبری بود که فرموده بودند «ما 64 هزار
زائر را داریم اگر کوچکترین توهین و اهانتی به زائران و پیکرهای شهدای ما صورت گیرد ما پاسخ خواهیم داد و پاسخ ما تند و شدید خواهد بود». حال تصور کنید ما نه زمان مشورت داشتیم و نه زمانی برای تعیین مواضعمان. در همان حین این سؤال در ذهن ما به وجود آمد که آیا طرف سعودی از بیانات مقام معظم رهبری اطلاع دارند یا خیر؟ در یک چنین درگیری ذهنی بودیم که در باز شد و فردی کاغذی را جلوی نماینده وزارت خارجه عربستان گذاشت؛ رفتار وی نشان داد که کاغذ حاوی پیام حضرت آقاست. یک دقیقهای طول کشید که نماینده عربستان خود را جمع و جور کرد. هیئت سعودی بیرون رفتند و وقتی بازگشتند فضای جلسه کاملاً تغییر پیدا کرد و زمانی که ما میخواستیم از جلسه خارج شویم، رئیس هیئت سعودی خود را به من رساند و گفت که از ریاض تماس گرفتهاند و گفتهاند که جلسه وزیر بهداشت ما تمام شده و تأکید دارند که با هواپیمای اختصاصی به جده بیایند و با شما دیدار کنند. ما شاهد اولین پیامدهای پیام رهبری بودیم. بعد از ظهر همان روز به وزارت بهداشت عربستان رفتیم و با رفتاری کاملاً متفاوت مواجه شدیم صبح به ما میگفتند که تابوت نداریم، اما بعد از ظهر میگفتند که همه امکانات
فراهم است و مشکلی برای انتقال پیکرهای شهدا نیست. یک نصف شب به همراه وزیر بهداشت و سفیر ایران در ورودی مکه بودیم که دستیار ارشد امیر مکه با من تماس گرفته و اعلام کرد که تشریفات قانونی برای انتقال پیکرهای شهدای ایرانی کاملاً لغو شده و پنج هواپیما برای انتقال پیکرها اختصاص داده شده است.
سوم- دهها نمونه از اين نمونه ها هست. در زماني كه همه راهها بسته شده و طرف سعودي حاضر به كوتاه آمدن نيست و در آن سوي ميدان طرف ايراني هم ره به جايي نمي برد صرفا يك «تشر» رهبري انقلاب سبب شده تا مسئولان سعودي دست و پاي خود را جمع كرده و به طرفة العيني ورق به سود ما برگردد.
چهارم- پشت لبخندهاي ديپلمات هاي غربي در برخورد با ايران صدها محاسبه وجود دارد. هرگام به جلوي آنها نشان از يك گام به عقب ما دارد. اينكه طرف مقابل گاهي وقاحت را از سر مي گذراند، تقصير او نيست. ذات او همين است و اگر غير از اين بود بايد تعجب مي كرديم. گله از ماست كه چرا چنين شرايطي را برخود تحميل كرده ايم. آمريكايي ها بر اساس برجام به ايران تعهداتي داده اند. تعهداتي قانوني و الزام آور. حال اگر آمريكايي ها حاضر به اجراي تعهدات خود نيستند، كجاي كار مي لنگد؟ آيا مقامات دولت ما جز ابراز اميدواري و لبخند و ... در برخورد با طرف خارجي بلد نيستند؟
دیدگاه تان را بنویسید