روزنامه شرق: انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا عمدتا رقابت میان دو جریان فکری و دو حزب برای کسب قدرت است. به عبارت دیگر، هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات با تأکید بر اصول و چارچوبهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر ایالات متحده، صرفا برنامههای متفاوتی را برای اداره جامعه ارائه میکنند.
گاه نیز دیده شده است برنامههای مد نظر دو حزب در اغلب موارد با یکدیگر تفاوت چشمگیری ندارند؛ ازاینرو چرخش قدرت میان جمهوریخواهان و دموکراتها در سال اخیر منشأ اثرات بنیادین در جهتگیریهای کلان این کشور نبوده است. یکی از دلایل کاهش مشارکت سیاسی در زمان برگزاری انتخابات در آمریکا نیز همین موضوع عنوان شده است.
البته انتخابات ریاستجمهوری سال جاری آمریکا میتواند از منظر نحوه چرخش قدرت در این کشور در مقایسه با دیگر انتخابات در ایالات متحده، متفاوت باشد. در این انتخابات، فقط جدال بر سر راهیابی رئیسجمهوری دموکرات یا جمهوریخواه به کاخ سفید نیست. حتی جنگ بر سر آن نیست که با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری تکلیف کرسی خالی دیوانعالی فدرال آمریکا روشن خواهد شد؛ روندی که جهتگیری ایدئولوژیکی آمریکا را برای حداقل دو نسل آینده مشخص میکند، بلکه در انتخابات سال ٢٠١٦ مشخص میشود رأیدهندگان آمریکایی تا چه اندازه به سیستم حاکم بر این کشور اعتقاد دارند.
از سال ٢٠٠٨ که باراک اوباما، با شعار «تغییر» در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد، خواستِ مقابله با سیستم مستقر هر روز در ایالات متحده رو به فزونی داشته است. ابتدا در جناح راست آمریکا، جنبش اعتراضی «تیپارتی» شکل گرفت که خواهان محدودسازی قدرت نهاد دولت با هدف مقابله با تفکرات اوبامائیستی بود. سپس در جناح چپ آمریکا، جنبش «تسخیر والاستریت» ظهور کرد؛ جنبشی که بر اُلیگارشی مالی شورید و خواستار حاکمیت ٩٩درصدیها بر کشور شد. این جنبش بعدا در جریان رقابتهای درونحزبی دموکراتها میان سناتور برنی سندرز و هیلاری کلینتون، سمتوسوی جدیدی به خود گرفت تا جایی که از وقوع انقلاب سیاسی و اجتماعی در آمریکا سخن به میان آمد.
البته پرچم تحولخواهی که از سوی سندرز چپگرا در جریان رقابتهای درونحزبی دموکراتها زمین گذاشته شد، از سوی دونالد ترامپ، نامزد جریان راست آمریکا در انتخابات سال جاری ریاستجمهوری آمریکا برداشته شد. ترامپ که خود برای سالیان طولانی در زمره اُلیگارشی مالی و از فعالان سرشناس در والاستریت شناخته میشد، ناگاه به دشمن سیستم در آمریکا بدل شد تا با سوارشدن بر نفرت عمومی از سیاستمداران حرفهای، کاخ سفید را فتح کند. مردی که به دلیل توانمندی مالی، هیچ احساس دِینی به گردانندگان پشت پرده سیاست آمریکا نمیکند، به قهرمان رأیدهندگان خشمگین در جناح راست آمریکا تبدیل شده است.
ترامپ پیش از این و در جریان رقابتهای درونحزبی جمهوریخواهان با درپیشگرفتن استراتژی ضدسیستمی توانست رقبای قدرتمندی مانند تد کروز، جب بوش، مارکو روبیو و کریس کریستی را از گردونه رقابت خارج کند. تمامی این افراد از حمایت نخبگان سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ محترم در میان جناح محافظهکاران برخوردار بودند.
بااینحال، ترامپ با استفاده از شم اقتصادی خود، همه این رقبا را بهعنوان حامیان سیستم فاسد واشنگتنی معرفی کرد و خشم عمومی را علیه آنان برانگیخت. بعد از برگزاری کنوانسیون ملی دموکراتها و پیشتازی مجدد هیلاری کلینتون در نظرسنجیها، ترامپ مجددا ضدیت با سیستم را در صدر فعالیتهای انتخاباتی خود قرار داد. وی اینبار تمامی رأیدهندگان خشمگین آمریکایی شامل جمهوریخواهان، دموکراتها و مرددها را خطاب قرار داده است تا انتخابات سال جاری را از انتقال قدرت از حزبی به حزبی دیگر، به روند تغییرات بنیادین تبدیل کند. در اینمیان، به نظر میرسد ائتلاف نانوشتهای میان حامیان چپگرا و راستگرای سیستم در آمریکا علیه ترامپ شکل گرفته است.
حتی برخی از مخالفان قسمخورده دموکراتها و شخص هیلاری کیلنتون نیز از تندرویهای ترامپ در نقد سیستم حاکم بر کشور وحشت کردهاند. هر روز تعداد بیشتری از جمهوریخواهان از ترامپ برائت میجویند. آنان خطر استمرار حکومت دموکراتهای مدافع وضع موجود را کمتر از خطر ظهور عوامفریبی ضدسیستمی مانند ترامپ میدانند که میتواند تغییرات کنترلناپذیری، با حمایت تودههای خشمگین به راه بیندازد. انتخابات ماه نوامبر نشان خواهد داد نظام نخبهگرای آمریکا در برابر تغییرات تودهگرای وعدهدادهشده از سوی ترامپ، تاب تحمل خواهد داشت یا اینکه در نهایت، نامزد سیستم، یعنی هیلاری کلینتون به سرنوشت رقبای همحزبی دونالد ترامپ دچار خواهد شد.
بااینحال تردیدی نیست که حتی در صورت شکست ترامپ در انتخابات ماه نوامبر، شورش تودههای ناراضی علیه طبقه کوچک، اما بسیار مرفه حاکم بر کشور، ادامه خواهد یافت. در آن صورت چهبسا در آینده افرادی ظهور کنند که در پوپولیستی عملکردن، از دونالد ترامپ هم سبقت بگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید