روزنامه آرمان؛ هرمیداس باوند*: تغییرات قهرآمیز سیاسی همچون انقلاب و کودتا از منظر حقوق داخلی و در ابتدا کاملا غیرقانونی هستند، اما نظم حقوقی جدیدی که این تغییرات میآفریند، باعث میشود، تا آنها در مرحله بعد به عنوان فرآیندهای قانونی معرفی شوند.
به هرحال باید توجه داشت که همیشه و حداقل در ابتدا به کودتاها به عنوان موضوعی منفی نگریسته میشود. در آثار ارسطو و افلاطون، تغییرات قهرآمیز سیاسی به این شکل، مورد نکوهش بود. اندیشمندان قدیمی ایرانی نیز این تغییرات سیاسی را به عنوان فتنه تعریف میکردند. در فرانسه نیز چنین تعابیری وجود دارد. اما این موارد باعث نشده است تا کودتا و دیگر روشهای تغییرات قهرآمیز سیاسی از بین بروند.
کودتاها در کشورهای مختلف و با بافتهای مختلف و در دورههای مختلف دیده میشود. اما در کشورهایی که از بند استعمار رها شده بودند، کودتا نمود بیشتری داشت چرا که عاملان کودتا تلاش میکردند تا با انجام کودتا شرایط جدیدی برای پیشرفت کشورهایشان پدید آورند.
در دوره جدید هم کودتاها ادامه دارند. به ویژه در کشورهای حاشیه خلیج فارس این موضوع خیلی راحت دیده میشود. این موضوع در این کشورها خیلی عادی تلقی میشود به گونهای که پسران در این کشورها آن هم با روایتی مترقی از این حرکت، پدران خود را از حکومت برکنار میکنند. برای از بین بردن هرگونه فرصتی برای تغییرات قهرآمیز سیاسی، حضور خیابانی مردم کفایت نمی کند و برخوردهای غیردقیق و گستردهای که امروز در ترکیه وجود دارد نیز مفید نیست و میتواند مولد جریانی معکوس باشد. کودتا محدود به کشورهای کمتر توسعه یافته نیست و میتوان نمونه هایی از آن را در کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، چکسلواکی سابق و بلژیک نیز مشاهده کرد. با وجود اینکه این کشورها ماهیتی لیبرال دارند و از حد قابل توجهی از توسعه صنعتی نیز برخوردار بودند، برخی مولفههای تاریخی و سیاسی داخلی و بین المللی باعث شد تا کودتا نیز در این کشورها پدید آید. بنابراین به صرف وجود ساختارهایی منعطف و باز نمی توان جلوی وقوع کودتاها را گرفت چون عوامل خارجی، قومیتی و... نیز در وقوع کودتاها نقش بازی میکنند. حتی در کشوری مثل ترکیه که در سالهای اخیر گفته میشد در تعمیق مبانی
دموکراسی گام هایی برداشته است، مجددا ارتش دست به کودتا زد. اشتباههای اردوغان و سیاستهای رادیکال داخلی و خارجی او در وقوع این کودتا بی تاثیر نیست. مواضع دولت اردوغان پس از کودتا در ادامه مواضع قبلی اوست.
بازداشت هایی که در ترکیه انجام گرفته و نوع برخوردها میتواند دوباره جامعه را سمت خشونت ببرد. برای از بین بردن هرگونه فرصتی برای تغییرات قهرآمیز سیاسی، حضور خیابانی مردم کفایت نمی کند و چنین برخوردهای غیردقیق و گستردهای نیز مفید نیست و میتواند مولد جریانی معکوس باشد. تغییرات قهر آمیز سیاسی در خود ساختار سیاسی و تلاش برای کسب قدرت وجود دارد و بنابراین اگرچه میتوان امکان وقوع آن را کاست، نمی توان انتظار داشت که هرگز به وقوع نپیوندد. اگر توجه داشته باشیم، تا قبل از انقلاب کبیر فرانسه دید مثبتی در مورد انقلاب نبود. اغلب به عنوان شورش از آن یاد میکردند.اما پس از آن دید مثبتی در جهان شکل گرفت اما در مورد کودتا هنوز به طور کلی دید منفی نسبت به آن حاکم است. فرایند کودتا در کشورهای آمریکایی و آسیایی آفریقایی اندکی تفاوت دارد. در کشورهای آمریکایی فرایند این گونه است که شرایط را سازگار با منطق و ارزشهای روز کنند.
در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم چند کودتا داشتیم. برای مثال کودتای چکسلواکی که از کشوری لیبرال به چپگرا تغییر رویه داد. پارلمان شوراهای اروپا و جامعه اقتصادی اروپا برای عضویت اعضا شروط اساسی دارند. یکی از آنها رعایت دموکراسی و حقوق بشر و حقوق قانونی است.گاهی کودتا برای استقرار یک نظام دموکراتیک است مثل پرتغال که کودتا کردند تا حکومتی با رعایت دموکراسی و حقوق بشر داشته باشند که در نهایت پیروز شده و دو سال بعد هم به جامعه اقتصادی اروپا وارد شدند. در خصوص ترکیه، با سیاستهای آتاتورک ترکیه از استعمار نجات پیدا کرد، بعد از او دو رسالت بر عهده ارتش بود:حفظ سکولاریسم و حفظ جمهوری ترکیه. بعد از جنگ جهانی دوم ارتش هر گاه حس میکرد از ین دو هدف عدول میشود، وارد میشد. ترکیه قبل از کودتا در جایگاه خوبی قرار داشت. کودتای آن شاید در دید کوتاه مدت، نشان دهنده استحکام و قدرت دولت موجود باشد اما در دید بلند مدت، متوجه میشوند که اشتباه بزرگی در ترکیه رخ داده است.
* استاد حقوق بین الملل دانشگاه
دیدگاه تان را بنویسید