نقش ایران در چانه‌زنی‌های از موضع قدرت روسیه

کد خبر: 557727

از نظر روس‌ها، سیاست خارجی ایران در موضوعات منطقه‌ای، رویکرد ترکیبی و برخوردار از هماهنگی و تعامل هم‌زمان با کشورهای غربی و همسایگان ایران همانند ترکیه و روسیه خواهد بود.

دیپلماسی ایرانی: روسیه، کشوری اورآسیائی و برخوردار از دو بال روابط با شرق و غرب است که بر حسب شرایط و اوضاع سیاسی و بین المللی، بر یکی از آنها تکیه زده و به پیشبرد اهداف و برنامه های خود می پردازد. این ویژگی در ادوار مختلف بخصوص در دوره معاصر خود را نمایان ساخته وروس ها بارها از این امکان و حرکت پاندولی استفاده کرده اند.
در سال های نخست پس از فروپاشی شوروی، با شتاب به سوی غرب رفتند و تصورشان این بود که اروپا و آمریکا با پایان عصر رویاروئی، به آنان خوشامد خواهند گفت اما حاصل چیزی جز سرخوردگی و تحقیر برای آنها نبود.
زمانی دیگر، گرایش به شرق و همکاری با کشورهای آسیائی و جنوب در دستور کار قرار گرفت اما آن دستاوردی نداشت چرا که کشورهای آسیائی در جایگاهی نبودند که به چالش های اساسی از جمله نیازهای مالی و اقتصادی روسیه پاسخ دهند.
آغاز دوره ریاست جمهوری پوتین در سال 2000، نقطه عطفی در تغییر این نگاهها و پیشبرد سیاست عملگرایانه برای استفاده همزمان از هر دو وجه سیاست خارجی روسیه بود. در دوره جدید، روسیه همه توان خود را برای استفاده از ظرفیت های همکاری با شرق برای چانه زنی در برابر غرب به کار گرفت.
در این راستا، روسیه هر آن چه در توان داشت به کار گرفت تا با مجموعه غرب به یک همکاری راهبردی دست یافته و تهدیدها را از روسیه دور کند و این کشور در سایه آرامش و دوری از تنش به توانمندسازی ابعاد قدرت خود بپردازد.
در چنین نگاهی، روسیه بسیاری از مواضع کلیدی خود در: بالکان، عراق، لیبی و منطقه خاورمیانه را از دست داد. چیزی نمانده بود که از سوریه نیز کنار گذاشته شود که راهبرد مسکو بر ایستادگی در برابر آمریکا و غرب قرار گرفت که موجب تنش و مواجهه شدید این کشور با شرکای غربی شد که آثار آن در تحریم های مالی و اقتصادی هویدا شد.
روسیه در راستای ایستادگی بر مواضع ژئوپلتیک، این فشارها را تحمل کرده و با صبر و خویشتنداری، چالش در روابط با آنکارا را به سود خود پشت سر گذاشت. وقوع حادثه کودتای نافرجام در ترکیه و حمایت کامل پوتین از اردوغان، صحنه را به نفع روسیه تغییر داده است. روسیه اکنون سیاست منطقه ای خود را بسیار فعال و با شرکای خود وارد فاز جدیدی از همکاری ها شده است. دیدار روسای جمهوری ایران و روسیه در باکو و ملاقات پوتین با رجب طیب اردوغان در سنت پطرز بورگ نشانه هایی از سیاست جدید مسکو است. به نظر می رسد اهداف مسکو، فراتر از نشانه گیری ارتقای همکاری ها با شرکای منطقه ای است و مسائل کلی تر از جمله پربار و وزین ساختن سیاست خارجی این کشور در برابر همتای آمریکائی را در بر می گیرد که در این گزارش به واکاوی ابعاد آن خواهیم پرداخت:
الف-ارزیابی مسکو از تحولات:
تحلیل مسکو از تحولات میدانی در حوزه پیرامونی، منطقه خاورمیانه و مناسبات با غرب و آمریکا این است که تغییر محسوسی در رفتار غرب به خصوص برداشتن تحریم ها از روسیه رخ نخواهد داد و اصرار و انتظار در این زمینه بی فایده است. در چنین وضعی، تنها هوشمندی و برنامه ریزی برای برخورداری بهتر از شرایط می تواند روسیه را با دستاوردهای ملموسی وارد عرصه مواجهه با رئیس جمهوری آینده ایالات متحده آمریکا کند.
هر چند روس ها همانند دیگران، انتظارات خود از رئیس جمهور آتی آمریکا از منظر سیاست و منافع ملی خود را دارند اما یک واقعیت وجود دارد و آن این که پس از روی کار آمدن هر یک از نامزدها در واشنگتن سیاست خارجی پرفشاری در برابر کشورهای مختلف از جمله روسیه در پیش گرفته خواهد شد و لذا با این فرض، تلاش روس ها برای غنی سازی سیاست خارجی خود و در اختیار گرفتن اهرم های بیشتر برای چانه زنی در دستور کار است. در چنین وضعی سیاست خارجی روسیه روی دو ستون: وضعیت کشورهای اروپائی و یارگیری ها و چرخش ها در منطقه خاورمیانه به خصوص در مسائل بحرانی از جمله سوریه استوار است که می توان این دو بخش را به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
ب- وضعیت کشورهای اروپائی:
برداشت روسیه از کشورهای اروپائی این است که بازیگران مهم این حوزه در بدترین شرایط سیاسی، اقتصادی و تصمیم گیری قرار دارند. تشتت آراء و تفاوت نگاه ها بین کشورهای مهم این قاره یعنی : آلمان، انگلیس و فرانسه بسیار زیاد است . اروپا در اثر سیاست های یک جانبه ایالات متحده آمریکا و فشارهای سنگین روسیه در موضوع مهاجرت ها و اقدامات مقابله به مثل در برابر تحریم های تجاری و مالی به شدت آسیب پذیر شده و نمی تواند این بازی را برای زمان طولانی ادامه دهد.
روسیه تلاش می کند با مسائلی مانند: تصمیم انگلیس به خروج از اتحادیه و اختلافات جاری بین ترکیه و کشورهای اروپائی که پس از کودتای نافرجام در این کشور شدت گرفته است، اروپا را از نظر سیاسی و روحی و روانی به این نتیجه برساند که رویاروئی طولانی مدت با روسیه بی فایده است و زمان آن فرارسیده است که دیدگاه مسکو در موضوعات مورد علاقه به رسمیت شناخته شود.
پ-سیاست خاورمیانه ای روسیه:
منطقه خاورمیانه از دیرباز مورد توجه و علاقه روسها بوده و پیوندهای سنتی بین دو طرف با وجود مشکلات بسیار برقرار بوده است. در دوره پس از فروپاشی، به دلیل سیاست های تهاجمی غرب و سیاست مماشات و محافظه کاری روسیه، مسکو از بسیاری از سنگرها و مواضع سنتی خود عقب نشست. در دوره جدید بازیابی و احیای قدرت روسیه، این رویکرد کنار گذاشته شده و مسکو در نظر دارد به هر طریق ممکن، نقش و جایگاه خود را ارتقاء بخشد.
راهکار روسیه برای دستیابی به این هدف چند وجهی و ترکیبی است. اعمال قدرت و استفاده از نیروی نظامی در موضوع سوریه و تعامل و رایزنی دیپلماتیک با همه طرف های بحران و چالش در منطقه. این ویژگی از نظر روس ها یک مزیت است که با همه طرف ها، تعامل و ارتباط دارند اما به نوعی تناقض و پارادوکسی نیز در این رفتار وجود دارد اما به هر حال روس ها با این رویکرد، سیاست خارجی خاورمیانه ای خود را به پیش می برند و البته هر بخش از بازیگران این منطقه نیز برای روس ها جاذبه و ظرفیت های خاص خود را دارند:
روابط روسیه با اسرائیل، ریشه دار و مبتنی بر ایجاد و هم زیستی دو کشور یهودی و فلسطینی است ضمن این که توجه ویژه ای به ظرفیت و قدرت بالای لابی یهودی ها در اروپا و آمریکا دارند که علیه روسیه، نقش آفرینی و اثرگذاری نکند.
عربستان سعودی و کشورهای عربی به دلیل ملاحظه جمعیت مسلمانان روسیه و مطالبات و خواسته های آنان برای تعامل با کشورهای اسلامی، دارای اهمیت هستند و ملاحظه جدی مسکو این است که این بخش را در وضعیتی نگه دارد که انگیزه حمایت از نیروهای تندروی جدائی طلب از روسیه پیدا نکرده و علاوه بر آن آرای کشورهای مذکور در تصمیمات بین المللی مرتبط با منافع ملی روسیه را داشته باشد.
در خصوص ایران، عراق ، سوریه و حزب الله لبنان که عناصر و ستون محور مقاومت را تشکیل می دهند، ویژگی ها و مولفه هایی مطرح است که برای روس ها موضوعات جدیدی است اما به حکم ابعاد ژئوپلیتیکی و استراتژیکی دارای اهمیت هستند و روس ها ارزیابی و برداشت بسیار مهم از قدرت و نقش آفرینی آنها دارند. نگاه روسیه بر این است که با این بخش در زمینه های مشترک و مورد علاقه همکاری نزدیکی صورت دهد اما طبیعی است که همه تخم مرغهای خود را در این سبد نخواهد گذاشت چرا که همانند ابعاد دیگر قدرت در خاورمیانه برای این بخش نیز تعریف و تفسیر مورد نظر خود را دارد.
نکته مهمی که در بخش مجموعه محور مقاومت وجود دارد پایه ها و بنیان های قدرت و واقعی بودن عناصر آن است که علی رغم همه دشواری ها و سنگ اندازی ها به جایگاه بالائی دست یافته و گذر زمان نشان می دهد که ظرفیتی آینده دار و در عین حال به دور از ماجراجوئی ها و رویاپردازی های جبهه عربی برخوردار از دلارهای نفتی است. اما کشور مهم دیگری که در بین این یارگیری ها و جبهه بندی ها قرار دارد ترکیه است که وضعیت آن را به صورت متفاوت از منظر روس ها مورد بررسی قرار می دهیم.
ت-نگاه روسی به تحولات ترکیه:
ترکیه یکی از کشورهای مهم و اثرگذار در تحولات خاورمیانه است که ضمن برخورداری از مواضع آرمانی و ایدئولوژیک، بصورت ناخواسته و تصنعی همگرائی هایی با جریان های افراطی بوِیژه عربستان سعودی و برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس پیدا کرده و در یک سناریوی بزرگتر به نقش آفرینی تابع در سناریوهای قدرت های غربی و ضد روسی تبدیل شده است.
ظرفیت ها و توانمندی های ترکیه آن قدر مهم است که تقابل و رویاروئی آنکارا با مسکو با توجه به تعلق آن به خانواده ناتو بهترین گزینه است و می تواند موجب خلق فرصت های بسیار برای غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا شود. دقت در حوادث و رخدادهای سال های اخیر، خوشحالی و رضایت غرب از وضعیت حاکم بر مناسبات ترکی روسی را فراهم ساخته و بعید نیست که مهمترین حادثه منجر به تنش گسترده دو کشور یعنی سقوط جنگنده روسی از سوی ترکیه نیز محصول چنین هدف گیری باشد.
سخن در این زمینه بسیار است اما باید مهمترین ماموریت روسیه در شرایط کنونی را دور ساختن ترکیه از فضای احساس و متوجه ساختن آن به عمق ذهنیت غربی و آمریکائی در خصوص آنکارا دانست. در چنین شرایطی، شرایط فراهم شده در جهت گیری سیاست خارجی ترکیه، یک فرصت برای روسیه است که امکان تعاملی برای دو طرف در مسائل مهم منطقه از جمله تحکیم همکاری های اقتصادی و تجاری و نیز تشریک مساعی در خصوص مهمترین بحران مبتلابه سیاست خارجی دو کشور یعنی بحران سوریه فراهم شود و لذا باید شاهد مجموعه ای از رفتارها و اقدامات بین نهادهای ذیربط دو کشور در آینده در خصوص تحولات خاورمیانه از جمله بحران مذکور باشیم.
ث-نگاه روسی به تحولات ایران:
ایران کشوری مهم در تحولات خاورمیانه و محیط امنیتی مرتبط با منافع ملی روسیه است. سیاست مستقل ایران در سال های گذشته و اشتراک مواضع تهران و مسکو در بسیاری از موضوعات منطقه ای و بین المللی، از نگاه روسیه یک فرصت مغتنم است که بر عکس کشور ترکیه از اصول و چارچوب های مطمئنی پیروی کرده و دستخوش تغییرات و نوسانات زودگذر نشده است.
تاملی در بحران سوریه می تواند تفاوت رفتار و مواضع ترکیه و ایران را از منظر تصمیم سازان روسیه مشخص کند همان نکته ای که در ملاقات مهم رئیس جمهوری روسیه در تهران با مقام معظم رهبری ویژگی های آن مورد توجه قرار گرفت. رئیس جمهوری روسیه از ثبات و استمرار در سیاست خارجی ایران و قابل اتکا بودن آن سخن گفت و این که می توان با این رویکرد همکاری کرد و موارد اختلافی و غیرهمسو را از طریق مذاکره و گفتگو حل کرد.
در مورد ویژگی های سیاست خارجی ایران نباید اغراق کرد اما وجه الهام بخشی آن برای روس ها این است که می توان در برابر سیاست های تهاجمی غرب ایستاده و با بهره گیری از ابزارها و توانمندی ها آن را مدیریت و منافع ملی خود را ارتقاء داد.
از نگاه روسیه، چالش هسته ای ایران بر اساس برجام به نحو مطلوبی پیش رفته و با رفع شدن شدن دغدغه های مسکو از احتمال پیدایش یک قدرت هسته ای نظامی در جوار مرزهای این کشور، این موضوع به صورت مسالمت آمیز و بدون توسل به زور حل شده و ایران بر روندها و چالشهای امنیتی محیط پیرامونی، اشراف و کنترل دارد.
از نظر روس ها، سیاست خارجی ایران در موضوعات منطقه ای، رویکرد ترکیبی و برخوردار از هماهنگی و تعامل همزمان با کشورهای غربی و همسایگان ایران همانند ترکیه و روسیه خواهد بود. به همین خاطر روسیه تلاش می کند با افزایش همگرائی های منطقه ای و مشارکت دادن کشورهای بیشتر، پتانسیل ها و ظرفیت های منطقه ای خارج از کریدورها و گزینه های وابسته به غرب را فعال کرده و از این طریق، غرب را متوجه آلترناتیوهای دیگر ساخته و در برابر سیاست های یک جانبه و تحمیلی آنها ابزارسازی کند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها