روزنامه شرق: تحولات سوریه بعد از شکست سیاستهای متناقض ائتلاف غربی و محور محافظهکار عربی- ترکی درباره حمایت از اپوزیسیون مسلح این کشور که ملغمهای از تروریستهای جهادی و گروههای اسلامگرای ستیزهجو بود و هماینک که ترکشهای این مدل از تروریسم به اروپا و آمریکا رسیده است، تا حدود زیادی دستخوش تغییر و دگرگونی شده است.
به نظر میرسد خطر تروریسم اسلامی که در سالهای اخیر ریشههای آن در بحران سوریه، عراق، لیبی و یمن درهمتنیده و آبیاری شده، به آنچنان هیولایی تبدیل شده است که از نیش آن حتی پدرخواندههای این گروههای جنایتکار هم در امان نبودهاند. سریال حوادث تروریستی از بوستون تا پاریس، از اورلاندو تا نیس، از بروکسل تا آنکارا و از حلب تا موصل یک خط موازی است که حاملان آن رقص جنایت در باتلاق خون را در چارچوب ایدههای آخرالزمانی «خیر و شر»، بدون تبعیض دنبال میکنند. برای رسیدن به این «درک واقعیت»، در کنار شکست ایده اجرائیکردن «خاورمیانه نوین» و زایش پدیده هیولای «داعش» از درون آن، بسیاری از محاسبات و مناسبات ازپیشتدوینشده دچار تغییر و به مرور محکوم به شکست شد. هیولایی که از درون این بازی ژئوپلیتیک بیرون جهید، بسیار فراتر از آن چیزی بود که بازیگران بزرگ بینالمللی و منطقهای میخواستند به عنوان سرباز صفحه شطرنج از آن استفاده کنند و زمانی به خود آمدند که این مهرههای پیاده مانند لشکری از فیل و اسب سرکش با پیشروی، وزیر را هم از دور بازی خارج و با حرکات خویش در تعقیب شاه (اگر شاهِ دشمن نشد، شاه خودی) جولانگری میکردند.
از آخرین نشست اپوزیسیون سوریه در پاریس حدود یکماه میگذرد و ارمغان ایدئولوژیک آن برای فرانسه، حوادث تروریستی «نیس» بود که پنجشنبه ١٣ جولای با برجای گذاشتن ٨٤ کشته و حدود ٢٠٠ زخمی به وسیله «محمد لحوایج بوهلال» تونسیتبار، جشن ملی فرانسه را به عزا تبدیل کرد.
از روزی که روسیه بهصورت فعال وارد عرصه بحران سوریه شد و بسیاری از معادلات موجود را بر هم زد و زوایای پنهان بازی را در معرض نگاه آشکار رهبران سیاسی و افکارعمومی بینالمللی قرار داد، حدود هشت ماه میگذرد و دراینمدت برخلاف استراتژی شفاف روسها در این باره که تمام گروههای جهادی و اسلامگرا در جنگ سوریه را بدون هیچ تفکیکی بخشی از انواع تروریسم بینالمللی و بنیادگرای اسلامی طبقهبندی کرد، تا به امروز، هنوز محور غربی در چنبره توهمی گرفتار بوده است که بهصورت تصاعدی پرداخت هزینه را بر منطقه و حتی متروپلهای غربی تحمیل کرده است.
ظاهرا بخشی از حلقه اطرافیان «باراک اوباما»، رئيسجمهوري آمريكا، بهویژه در وزارت خارجه این کشور، زودتر از بقیه همتایان غربی خود به وضعیت فاجعهبار موجود واقف شده و با ایجاد یک پل ارتباطی با روسها که ازسوی «سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه و «جان کری»، همتای آمریکایی او، ایجاد شده است؛ سعی در هماهنگی سیاسی، اطلاعاتی و نظامی برای سرکوب گروههای تروریست از جمله داعش و جبهه النصره داشتهاند. با کشیدهشدن پای داعش به عربستان، بهعنوان خاستگاه اصلی تروریسم بنیادگرای اسلامی و ترکیه در قامت شاهراه ترانزیتی و تدارکاتی این تروریستها، در کنار فشارهای بینالمللی بر این کشورها برای قطع ارتباط و مهار این «پدیده مشارکتی» در چند ماه اخیر، تا حدود زیادی شکم این «اسب تروا» سوراخ شده است.
توافق مسکو - واشنگتن برای احیای آتشبس در سوریه که در جریان دیدار جان کری با همتای روس خود در این کشور در تاریخ ١٥ جولای بهدست آمد، در کنار پیشرویهای ارتش سوريه برای محاصره کامل حلب و بهدستگرفتن جاده بسیار مهم و استراتژیک «کاستیلو» را که اینبار با هیچ عکسالعمل بازدارندهای از جانب غرب مواجه نشد، شاید بتوان به عنوان اولین گام در تغییر آرایش سیاسی - نظامی بازی به حساب آورد.
چنانچه در پایان نشستهای مشترک لاوروف - کری در مسکو، وزیر خارجه آمریکا به صراحت گفت «بر سر قدمهای مشخصی برای احیای آتشبس توافق شده، اما جزئیات آن منتشر نمیشود تا رسیدن به صلح بیسروصدا پیش برود». تغییر در سیاست منطقهای ترکیه که از قبل از کودتای شکستخورده در بخشی از بدنه ارتش شروع شده بود و «رجب طیب اردوغان»، رئيسجمهوري تركيه، با عذرخواهی از روسیه فتیله «اسد باید برود» را پایین کشید و هماکنون نیز بهدلیل درهمپاشیدگی نسبی ساختار فرماندهی نظامی این کشور، توان کارشکنی در روندهای سیاسی صلح را نخواهد داشت؛ معادلات جدیدی را رقم زده است که نفوذ مخرب خارجی در بحران سوریه را بهشدت کاهش میدهد.
همزمان با این تحولات انتشار ویدئوی سربریدن پسرک ١٢ساله فلسطینی ساکن در اردوگاه پناهندگان در «هندرات» ازسوی جنگجویان عضو گروه «نورالدین زنکی» به جرم جاسوسی برای دولت دمشق، انزجار عمومی و خشم جهانی را آنچنان برانگیخت که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بهصراحت گفت چنانچه این گزارش تأیید شود روابط با این گروه اپوزیسیون سوری کاملا تغییر خواهد کرد.
این در حالی است که گروه نورالدین زنکی یکی از گروههای حمایتشده محور غربی- عربی است که مشمول کمکهای واشنگتن- بروکسل هم میشود و جالب اینکه بیانیه رسمی این گروه ضمن تأیید این موضوع، فقط به محاکمه و تنبیه خاطیان اشاره میکند.
وقتی تمام قطعات پازل درهمریخته کنونی بحران سوریه در کنار هم قرار داده شوند، میتوان به روشنی یک الگوی جدید را در موقعیت ذاتی بحران مشاهده کرد که به صراحت از کانال تغییر رفتار قدرتهای بینالمللی و منطقهای در حمایت از گروههای مسلح اپوزیسیون سوری میگذرد. اپوزیسیون مسلح سوری در ماههای اخیر به لحاظ میدانی دچار شکستهای سختی شده است و همچنین بهدلیل تغییر نگاه افکارعمومی جهانی به درک بهتر ماهیت بنیادگرایی اسلامی که تقریبا اکثریت مطلق جنگجویان سوری به این طیفها وابسته هستند، اعتبار سیاسی و اخلاقی خود را نیز از دست داده است.
از طرف دیگر، هماکنون امنیت بینالمللی و ثبات ملی- منطقهای بهصورت روشن و واضح، با بحث تروریسم و «آنارشی» جهانی پیوند خورده است و ریشه این پیوند نیز در مناطق بحرانخیز خاورمیانه از جمله سوریه و عراق دیده میشود. زمان فریب خود و دیگران، خواسته یا ناخواسته با توجه به شرایط جدید، به آخر خود نزدیک میشود و به نظر میرسد که بسیاری از دوندگان ماراتن جنگ و خون یکبهیک به خط پایان مسابقه نزدیک میشوند. بدون تردید این خط پایان از رؤیای تسخیر دمشق نخواهد گذشت و تاریخ مصرف گروههای تروریستی حاضر در بحران سوریه، بیش از آنچه تصور شود، در حال اتمام بوده یا حداقل مارکتها از هم اکنون شروع به جمعآوری این کالای مسموم از قفسههای خود کردهاند.
دیدگاه تان را بنویسید