تأثیر برجام بر قانون‌گذاری کنگره

کد خبر: 547740

یکی از اصطلاحاتی که اخیرا به ادبیات سیاسی آمریکا اضافه شده، اصطلاح «Nuclear snapback» یا «بازگشت‌پذیری هسته‌ای» است. این اصطلاح اشاره به قابلیت جدیدی دارد که - به گمان برخی استراتژیست‌ها و اتاق‌فکر‌های آمریکا - ایرانِ پس از برجام به آن مجهز شده است.

روزنامه شرق: یکی از اصطلاحاتی که اخیرا به ادبیات سیاسی آمریکا اضافه شده، اصطلاح «Nuclear snapback» یا «بازگشت‌پذیری هسته‌ای» است. این اصطلاح اشاره به قابلیت جدیدی دارد که - به گمان برخی استراتژیست‌ها و اتاق‌فکر‌های آمریکا - ایرانِ پس از برجام به آن مجهز شده است.
درواقع، جریان ایران‌ستیز در واشنگتن گلایه‌مند است که به برکت «برجام»، ایران توانسته در ازای امتیازهای «فنی» اندکی که به طرفِ مقابل واگذار کرده است، به این قابلیت دست پیدا کند که با تهدید ایالات متحده به «Nuclear snapback» (یا تهدید به بازسازی تمام توان هسته‌ای خود) عملا قابلیت قانون‌گذاری کنگره درباره خود را (ولو در موارد غیرهسته‌ای) خنثی سازد. به عبارت دیگر، جریان ایران‌ستیز از این امر شکایت دارد که پس از برجام - به‌دلیل فضای روانی و سیاسی‌ای که خطر «بازگشت‌پذیری هسته‌ای» به وجود آورده است و همچنین به دلیل محدودیت‌های حقوقی‌ پدید آمده در سطح بین‌المللی - قوه مقننه آمریکا دیگر قادر نیست مانند گذشته از اختیار قانون‌گذاری خود به‌طور تمام و کمال علیه ایران استفاده كند. به بیان ساده‌تر، همان‌طورکه «مارک دوبوویتز»، رئیس‌ سازمان FDD و یکی از شاخص‌ترین چهره‌های ضدایرانی در واشنگتن، در آخرین جلسه استماع کنگره به آن اشاره كرد، تهدید به تصویبِ قانون جدید کماکان پا برجاست؛ اما از زمان تصویب برجام تا کنون‌-‌در عمل - هیچ قانونی علیه ایران به سرانجام نرسیده است. درواقع، اگر بخواهیم به مناسبت سالگرد برجام، تنها یک دستاورد مهمِ آن را نام ببریم، شاید آن دستاورد حقیقتا همین ضربه‌ ساختاری و سنگینی است که برجام به سازوکار تصویب قانون‌گذاری علیه ایران در نظام حقوقی آمریکا وارد کرده است.
سابقا، در ایالات متحده، هر سناتور یا نماینده مجلسی که اراده می‌کرد می‌توانست - در کوتاه‌ترین زمان - تمام سازوکارهای حقوقی و سیاسی این کشور را (در سطح دولت فدرال، کنگره و دولت‌های ایالتی) بسیج كند و - بدون کوچک‌ترین مقاومتی - طرح‌های امنیتی و اقتصادی خود را در قالب مصوبات الزام‌آور علیه ایران - با همراهی و هماهنگی تمام بازیگران - به اجرا بگذارد. اما امروز هم دولت ایران، هم دولت‌های اتحادیه اروپا و هم جریانی که در درون آمریکا خواهان تنش‌زدایی با ایران است، یک سند سیاسی-حقوقی به اسم «برجام» - با ظرفیت‌های درونی‌اش از قبیل «Nuclear snapback» - و یک قطعنامه الزام‌آور شورای امنیت به اسم قطعنامه ۲۲۳۱ در دست دارد که می‌تواند به وسیله آن از تصویب طرح‌های ضد ایرانی در کنگره یا از اتخاذ اقدامات تحریک‌آمیز جریان متخاصم، جلوگیری كند.

نمونه‌های طرح‌های خصومت‌آمیز معطل‌مانده پسابرجام نیز کم نیستند. در این راستا، طرح‌های قانونی که به بهانه کمک ایران به دولت سوریه در کنگره مطرح شد، طرح‌هایی که با مستمسک قرار دادن حمایت ایران از تروریسم تدوین شد؛ طرح‌‌هایی که برای ممانعت از همکاری بانک‌ها و بنگاه‌های مالی با ایران تنظیم شد، طرح‌هایی که برای محدودسازی بیشتر سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به آن نوشته شد، طرح‌هایی که برای مقابله با برنامه‌ موشکی ایران پیشنهاد شد، طرح‌هایی که به بهانه اِعمال نظارت بر اجرای برجام آماده شد، طرح‌های «حقوق‌بشری»، و حتی طرح‌هایی که برای تمدید قانون Iran Sanctions Act (که ماه دسامبر ۲۰۱۶ منقضی می‌شود) در دستورکار قرار گرفت، همگی از جمله طرح‌هایی هستند که...

... یا با تهدید رئیس‌جمهور به اِعمال «وتو» یا با کارشکنی طرفداران برجام در درون کنگره یا با فشارهای آشکار و پنهان دیپلماتیک با استفاده از اهرم برجام ناکام ماندند. در همین راستا، هفته گذشته، جن‌ شاکوسکی، نماینده دموکرات کنگره از ایالت ایلنوی، اطمینان داد طرح «قانون ممانعت از فروش بوئینگ به ایران» نیز، مانند هر طرح دیگری که مغایر با برجام باشد، به سرانجام نخواهد رسید. به واقع، جریان ضدایرانی و لابی‌های صهیونیستی در واشنگتن که پس از دو دهه تلاش و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری در کاپیتول هیل، توانسته بودند امر قانون‌گذاری در رابطه با ایران را عملا در دست بگیرند، امروزه قدرت‌شان را - به اعتراف خودشان - در حد «نمایش قانون‌گذاری» - یا ادای قانون‌گذاری برای ایجاد جنگ روانی - تقللیل یافته می‌بینند. اذعان به این واقعیت جدید می‌تواند برای سرمایه‌گذاران خارجی که مایلند وارد بازار ایران شوند به‌شدت اطمینان‌بخش باشد. در نتیجه، لازم است مسئولین کشور، برای بهره‌برداری حداکثری از ظرفیت به‌وجودآمده، دست‌کم سه اقدام را مدنظر داشته باشند: اول اینکه لازم است وزارت امور خارجه و سایر نهادهای مسئول جذب سرمایه‌ خارجی، این وضعیت جدید یا این «توان تقلیل‌یافته» کنگره را به سرمایه‌گذاران خارجی، در جلسات بسته و علنی، به وضوح نشان دهند و مکررا یادآوری کنند. حقیقت این است هر طرح قانونی که با جنجال در کنگره مطرح می‌شود و متعاقبا در برابر «برجام» فرو می‌نشیند، به مثابه امتیاز مثبتی است که باید به نفع ایران در جدول محاسبات سرمایه‌گذاران خارجی ثبت گردد تا به‌تدریج ناتوانی کنگره برای سرمایه‌گذاران مشتاق، محرز شود. اثبات این وضعیت جدید در آمریکا نیز کار مشکلی نیست. کافی است الگوی رفتاری و شیوه قانون‌گذاری کنگره را در دوران پیش از برجام با آنچه امروز شاهدش هستیم مقایسه کنند. دوم اینکه، همان‌طور که ذکر شد، بعد از برجام، کنگره آمریکا از یک قابلیت حقیقی و یک ظرفیت آسیب‌رسانی واقعی که با قانون‌گذاری محقق می‌شد - به اذعان شاخص‌ترین چهره‌های خود - به یک قابلیت مجازی و یک ظرفیت آسیب‌رسانی «روانی» تنزل پیدا کرده است. به عبارت دیگر، قانون‌گذاران ضدایرانی آمریکا، بیش از اینکه بتوانند مانند گذشته از سلاح «قوانین الزام‌آور» و قوانین فرامرزی Extraterritorial laws علیه ایران استفاده کنند، برای آسیب‌رسانی به اجرای کامل برجام و کارشکنی در امر سرمایه‌گذاری خارجی در ایران، به ناچار به ابزار «فضاسازی» روی آورده‌اند.
طبیعتا، برای مقابله با آن‌ها و نیز خنثی‌سازی برنامه‌هایشان، مقامات رسمی ایران باید با همان ابزار «فضاسازی» راه را برای سرمایه‌گذاران خارجی هموار كنند. در این راستا، هرگونه اقدام یا اظهار موضعی از سوی مقامات مسئول که تداعی‌گر «بی‌ثباتی فضای داخلی»، «موقت‌بودن برجام» یا «شکست برجام» باشد، تنها به تقویت قابلیت‌های باقی‌مانده قانون‌گذاران متخاصم آمریکایی کمک خواهد کرد. سوم اینکه لازم است رسانه‌های داخلی - به ویژه رسانه‌ ملی - به افکار عمومی داخل کشور این حقیقت را یادآوری کنند که خنثی‌سازی تحریم‌های پیچیده و چندلایه‌ گذشته، مستلزم اقدامات پیچیده و چند لایه‌ای است که خوشبختانه «برجام» زمینه آن را فراهم كرده است. افکارعمومی باید بداند امروز به برکت برجام، جریان‌ها و کشورهای متخاصم از بسیاری از اهرم‌های گذشته خود - مانند اهرم قانون‌گذاری در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی- محروم شده‌اند و دیگر به هیچ عنوان قابلیت آسیب‌رسانی گذشته را ندارند. اما اجرای کامل برجام و بهره‌برداری از مزایای اقتصادی آن، مستلزم شکستن لایه‌های ثانویه تحریم‌ها - یا همان لایه «فضای روانی» - است که حفظ و تشدید آن امروزه در اولویت برنامه‌های جریان متخاصم در واشنگتن قرار گرفته است. در نتیجه، اطلاع‌رسانی داخلی نیز باید پیرو این اصل باشد که هر آن‌قدر به حاصل‌خیزبودن «برجام‌» ایمان داشته باشیم، همان‌قدر از آن بهره خواهیم بُرد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها