سرویس سیاسی فردا: شخصیت های سیاسی و رسانه ای جناح های مختلف به موضوعات روز واکنش نشان می دهند؛ سقوط رتبه گذرنامه ایرانی، تاثیر انتخابات ریاست جمهوری ایران بر قراردادهای خارجی، عمل جراحی چشم شهرام جزایری توسط وزیر بهداشت و درز کردن اسناد محرمانه ایران توسط آژانس انرژی اتمی موضوعات مهمی بود که کارشناسان دراین باره اظهار نظر کردند. بخشی از این نظرات در ادامه می آید.
رضا سراج ، کارشناس سیاسی نوشت: علیرغم شعار دولت یازدهم مبنی بر تعامل و آشتی با جهان، درسال اول دولت تدبیر و امید، در ارزش گذاری به پاسپورت کشورها، رتبه گذرنامه ایرانی با 1 پله سقوط به رتبه 87 جهان تنزل پیدا کرد. در سال دوم دولت آقای روحانی، برجام و همراهی با کدخدا هم نتوانست از سقوط ارزش پاسپورت ایرانی جلوگیری کند و گذرنامه ایرانی در جایگاه 98 قرار گرفت. در سال سوم دولت به اصطلاح تدبیر و امید، جایگاه گذرنامه ایرانی با چند پله سقوط بعد از جیبوتی، آنگولا و میانمار، در رده 98 جهان قرار دارد. این درجه از اعتبار، پایین ترین رتبه برای پاسپورت ایرانی در 10 سال گذشته است. در جدول ارزش گذاری پاسپورت های جهان، گذرنامه ایرانی با 37 امتیاز به صورت مشترک با کشورهای اریتره، اتیوپی، نپال و سودان در یک جایگاه قرار گرفته است. در سال چهارم...
روحانی دقیقا کجایی!؟
روحانی در سال 1392 : «قول می دهم احترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم.»
احسان تقدسی، روزنامه نگار اصولگرا نوشت: برخورد جدي با مفسدان اقتصادي نقشي جدي در افزايش اعتماد مردم به نظام دارد. عدم برخورد جدي با مفسدان اقتصادي سبب بازگشت اين مفسدان به صحنه خودنمايي و مظلوم نمايي با ابزار رسانه مي شود.
نمونه اين مورد را در خودنمايي هاي بيمار گونه يكي از مفسدان اقتصادي كه چندي است از زندان آزاد شده شاهد هستيم.
وي در چندماه گذشته بيش از ده مصاحبه با رسانه ها (عمدتا اصلا طلب) انجام داده و تلاش كرده خود را از اتهام فساد مبرا كند.
طلب كار شدن مفسدان خطر بزرگي است كه در كمين مردم است. سال ها پايمال كردن حقوق مردم، رشوه دادن، تلاش براي كسب قدرت سياسي از طريق كمك به نمايندگان، چهره هاي سياسي و... خرده فعاليت هاي اين مفسدان است.
واي به روزگاري كه رسانه اي كه بايد صداي مردم باشد به جايي براي تبرئه مفسد اقتصادي تبديل مي شود.
مسعود یارضوی؛ دبیر سیاسی سابق جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان نوشت: سعید خان جلیلی، اخیراً در سخنرانی خود در دانشگاه شهید بهشتی گفته است:
«باید توجه داشت عدم اصرار بر اشتباه خود نمونهای از صدق است... برخی در گذشته با مواضع نادرست خود یک جامعه را دچار اشتباه و تردید کردند...شفافیت سیاسی به اندازه شفافیت اقتصادی مهم است زیرا با "دو رویی سیاسی" منافع ملی در ابهام قرار میگیرد.»
از متن و روح این جملات مستفاد میشود که گوینده خودش را خطاشناس میداند.
سلّمنا... من یکی اصلاً هیچ مشکلی ندارم که آقای جلیلی و صد تا کاندیدای انتخاباتی دیگر، خطاشناس و حتی تالیتِلو معصوم باشند و هیچ خُلل و فُرجی در کارشان نباشد.
اما خب وقتی اینطوری نیست آیا راهی جز اعتراض و انتقاد باقی میماند؟!
حرف «اشتباه» به میان آمد...
از میان ذنوب لایغفر سعیدخان جلیلی، دو تا اشتباه آشکار و البته اولتراخطرناک در صدر قرار دارند که به زعم من، جلیلی طبق گفتههای خودش باید از آنها دست بشوید. (که البته خواب دیدهایم، خیر است!)
اول اینکه اثباتاً خودش را نزدیکترین نامزد انتخاباتی به خط امام(ره) میداند.
و دوم هم آنکه در مقابل انحرافات جبهه پایداری که احمدینژادساز است (که بعضاً حتی گفتند جلیلی مثل امیرالمؤمنین است و حکومت را نمیخواهد اما باید به او تعارف کنیم!) سکوت دارد.
کاش ظرفیت عذرخواهی آقای جلیلی در این زمینه آزاد بشود که البته همانطور که عرض کردم، خواب دیدهایم، خیر است...
پ.ن: با تحلیل من احمدی_نژاد یا ردّ صلاحیت میشود و یا کنار میکشد و دست آخر جامعه آرای احمدینژاد میماند و این سعیدخان جلیلی...
عبدالله گنجی ، مدیر مسئول روزنامه جوان نوشت: تا کنون عناويني همچون زينبيون،فاطميون،نجبا،تيپ ابوالفضل و حيدريون را در دفاع از حرم شنيده ايم که هرکدام داراي هويتي مانند ايراني ، پاکستاني،افغاني، عراقي و لبناني دارند اما نام نبيون کمتر مصطلح شده است.مي دانيد نبيون چه کساني هستند؟گردان برادران اهل سنت بلوچستان ايران که در دفاع از حرم اهل بيت در سوريه مي جنگند. گمنام ترين رزمندگان ميدان نبرد با تکفيري ها را بشناسيد.
حسین قاسمی در کانال تلگرامی خود نوشت: ۱- نقل است که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی ره در درسشان می فرمودند:
«مردم عقایدشان را از راه استدلال یاد نگرفته اند، مردم عقایدشان را از ما گرفته اند، من را دیده اند، معتقد شده اند. فقط زبان ما نبوده، عملکرد ما نیز برای مردم دلیل بوده است»
می گویند آقای بروجردی، این قصه را زیاد نقل می کردند که دزدان به قافله ای حمله کرده و آن را غارت کردند. وقتی اموال دزدی را جمع کردند، یک بقچه ای را باز کردند. دیدند کاغذی داخل آن است. رئیسشان کاغذ را برداشت دید بسم الله نوشته.
خدم و حشم را صدا کرد که صاحب بقچه را بیاورید. پیرزنی آمد. گفت: چرا این را نوشتی؟ گفت: نوشتم تا بسم الله اموالم را حفظ کند. رئیس دزد ها گفت: «خوب حفظ کرد، ببندید و به او پس بدهید تا برود». راهزنان اعتراض کردند که ما جان مان را به خطر می اندازیم که یک پولی گیرمان بیاید، تو حالا پس می دهی؟
رئیس رو به آنها کرده و می گوید: «ما دزد مال هستیم، دزد عقیده که نیستیم. اگر این بقچه را می گرفتم، عقیده اش از بسم الله سلب می شد»
۲-برخی افراد به نام انقلاب و جمهوری اسلامی و ذیل عناوین مقدس چون گرگ در سالهای اخیر به جان بیت المال افتاده اند. برخی از این سیری ناپذیران مدعی انچنان یقه خودرا تا اخر می بندند که اکسیژن برای ورود مشکل دارد و لی اززیر همین یقه های انچنانی که اکسیژن به زحمت عبور می کند،میلیاردهاتومان اموال ملت را به راحتی می بلعند.اینها ایمان و اعتقادات مردم را دارند نابود می کنند،
البته اینها نه چپ هستند و نه راست،هم در راست هستند وهم درچپ.
و بدون شک کارنامه این دوجناح درمبارزه بامفاسد اقتصادی مشمئز کننده و غیرقابل قبول است.
۳- مرتب میگوییم ماهواره ها وبرخی برنامه های ماهواره ها اخلاق و دین مردم را تباه کرده یا بی حجابی را ترویج داده اند،این حرف را نمی خواهم رد کنم وحرف درستی است ولی در وهله اول ایمان و اعتقاد مردم را مدعیان واشراف ریش دار برباد داده اند،اینها با رفتارشان و عملکردشان جوانان را دین گریز می کنند.
آنچه می گویند خودشان عمل نمی کنند،عملشان بارفتارشان یکی نیست. مردم نگاهشان به رفتار انهاست وبراساس رفتار انها قضاوت می کنند نه حرفهای شیک انها.انچه می گویند خود عمل نمی کنند.
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی / هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که می نمایی هستی؟
۴-درمبارزه بافساد نباید ونمی توان فلان اقازاده وحاج اقازاده وحاج اقا و برادر و داماد و...مصونیت داشته باشند.
مابابرخی تعارف داریم،برخی ازمفسدین را گویا زیرسبیلی رد می کنیم،این با مبارزه با فساد و ویژه خواری جور درنمی اید.اگر دزدهای صاحب دار و گردن کلفت را مستثنی کردیم ، قصه لوث می شود.
انقلاب اسلامی را فدای چهارتا اقازاده و اقایان بی خاصیت و زیاده خواهشان نکنید.برخورد کنید،محکم وانقلابی برخورد کنید البته قبل از انکه دیرشود.
عبدالله شهبازی ، مورخ و پژوهشگر در کانال شخصی خود نوشت: برخلاف آنچه گاه اعلام میشد، اقدامات سال ۲۰۱۳ دولت اردوغان علیه شبکه ارگنهکن فقط مورد حمایت هواداران حزب حاکم عدالت و توسعه (ع. ک. پ.) نبود. حزب جمهوریخواه خلق، بزرگترین حزب مخالف دولت اردوغان، که هوادار لائیسیته است، بویژه در پی کودتای ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ مصر، دریافته بود که با وجود اقتدار شبکهای پنهان و مقتدر معروف به «ارگنهکن» آینده دمکراسی در ترکیه در معرض انواع تهدیدها و مخاطرات جدی خواهد بود. از اینرو، فراکسیون قدرتمند این حزب در پارلمان ترکیه، مرکب از ۱۳۵ نماینده، مدافع اقدامات اردوغان در خنثی کردن شبکه مخفی توطئه گری بودند که طی دهههای متمادی قدرت واقعی را در جمهوری ترکیه به دست داشت.
اقدام مهم مجلس ترکیه در تغییر قانون وظایف ارتش (۲۱ تیر ۱۳۹۲/ ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۳)، که دستاویز حقوقی دخالت نظامیان در سیاست را از میان برد، بدون حمایت حزب جمهوری خواه خلق ممکن نبود. به دلیل این اشتراک منافع دو حزب اسلامگرا و لائیک در مبارزه با ارگنهکن است که مصطفی سرگین تنراوغلو، نماینده مجلس از حزب جمهوریخواه خلق، قانون پیشین را عذری «کثیف و خونین» برای دخالت نظامی خواند و افزود: «از این لحظه امیدوارم دیگر در ترکیه صحبتی از کودتاها نباشد و دمکراسی پیشرفت کند.»
حمید رسایی ، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی نوشت: مطابق آنچه در رسانه های مجازی منتشر کننده مواضع آقای احمدی نژاد آمده است، وی در سخنرانی اخیر خود گفته است:
«1. خدایی که مالک همه چیز است، حق انتخاب سرنوشت را به مردم داده است.»
«2. اصل مردم هستند، حاکمان باید مردم را لحاظ کنند. بدون رضایت و خواست مردم و اراده ملت ها هر حکومتی فاقد مشروعیت است.»
اما چند نکته در باره این سخنان:
1. قطعا قاعده الهی از باب «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم» بر این است که مردم «حق انتخاب» سرنوشت خود را داشته باشند اما بر اساس دلایل عقلی و شرعی دیگر، خداوندی که چنین حقی به آنها داده، در قبال آن، تکالیفی را هم از آنها خواسته است. در حقیقت مردم از یک طرف حق انتخاب دارند و از طرف دیگر برای انتخاب خود تکالیفی دارند و نمی توانند هر سرنوشتی را برای خود رقم بزنند. مثل اینکه خداوند تکلیف نموده که «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» پس یک مسلمان هر چند حق انتخاب دارد ولي تکلیف دارد که ریاست کفار بر خود را انتخاب نکند. نیاز به توضیح نیست که اساسا قاعده آزادی و حق انتخاب و قاعده تکلیف، برای محقق شده قاعده اختیار است در انسان هاست.
2. در اینکه مردم اصل هستند و حاکمان بدون رضایت مردم نمی توانند حکومت کنند، تردیدی نیست. اما اینکه قبول و پذیرش مردم، لازمه مشروعيت «هر حکومتی» است، قطعا اینطور نیست. اساسا اگر مشروعیت حکومت را به رأی مردم بدانیم، باید بپذیریم که اگر مردم از حکومت امام معصوم روبرگرداندند پس امام معصوم مشروعيتی برای حکومت ندارد. در حالی که مشروعیت حکومت بر مردم برگرفته از «حقی» که در بند اول گفتیم، نیست بلکه برگرفته از «تکلیفی» است که اشاره شد. همینطور در دوره غيبت امام معصوم، وقتی فقیه جامع الشرایط حاضر باشد، اگر مردم که تکلیفشان بیعت و پذیرش حاکمیت اوست، بروند سراغ فقیه غیر جامع الشرایط یا بروند سراغ حکومت غیر فقیه که طبعا شرایط را ندارد، اینطور نیست که با رجوع مردم مشروعيت حاصل و با رویگردانی آنها مشروعيت زائل شود.
ظاهرا در اینجا با بی توجه به معانی لغات، از آنها استفاده شده و منظور از واژه مشروعیت، همان مقبولیت است. در این تردیدی نیست که اسلام حتی از امام معصوم نیز حکومت بدون مقبولیت را نخواسته است. در مواقعی که مردم از حکومت معصوم اقبال نمی کنند، هر چند این انتخاب، مطابق قاعده حق انتخاب است ولی چون از این حق، مطابق تکلیف شان استفاده نكرده اند، گناه کارند. در این مواقع هر چند حکومت کردن حق امام معصوم است اما تکلیف او نیست.
به عبارت دقیقتر، در باب حکومت بر مردم، حاکم نیاز به دو بال «مشروعيت و مقبولیت» دارد. هر یک از این بال ها به اندازه خود و از جهتی مهم و در نسبت با هر طرف ارزش گذاری می شود. مشروعيت و حق حکومت بر مردم و محدود کردن مردم، فقط از آن خداست و اوست که می تواند این را به افرادی مطلقا و یا با داشتن شرایطی اعطا کند. اما برای اجرایی و عملیاتی شدن این مشروعيت، قاعده الهی این است که مردم باید بپذیرند و تا مردم نپذیرند، حاکم عادل نمی تواند این حکومت مشروع را اجرایی کند. مثل خیاطی که ماهرترین خياط است اما تا نخ، سوزن و پارچه در اختیارش نباشد، چگونه خیاطی کند! پس تا مقبولیت نباشد، مشروعيت عملیاتی نمی شود.
3. به نظرم این اظهار نظرها از طرف آقای احمدی نژاد بیشتر ناظر به انتخابات سال بعد و با توجه به طرح این موضوعات از سوی جریانات سیاسی، با هدف خارج کردن انحصار طرح این مطالب از دست انهاست. اگر چنین باشد، ایشان نباید تفاله های فکری جریانات مدعی اصلاح طلبی در این باره را مطرح کند چون در حال حاضر طرح این مباحث برای مردم جذابیتی ندارد. مضافا اینکه طرح این مباحث از سوی احمدی نژاد برای جماعتی که اهتمامی به آن دارد، کپی برداری تلقی میشود نه اصل. احمدی نژاد اگر خودش باشد، با همان ورژن و نسخه دولت نهمی اش، بیشتر رأی آوری خواهد داشت تا احمدی نژادی که از مشروعیت رأي مردم سخن می گوید.
محمد ایمانی ، روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان نوشت: به یاوه گفتند وضع ما وضعیت شعب ابیطالب است( موقعیتی که یک خرما در دهان 10 مسلمان می چرخید و غذایی نبود) و رهبر معظم انقلاب پاسخشان را دادند و فرمودند «وضع ما وضعیت شعب نیست بلکه وضعیت پیروز بدر و خیبر است». اما همان زمان (مثل امروز) به خاطر سوء مدیریت بزرگترین وارد کننده خودروهای لوکس بودیم . و تحت نظر همان مدیریت بانکی و ستاد اقتصادی نیمه تعطیل -در شرایط هجمه سنگین دشمن_ بود که فساد هایی مانند 3 هزار میلیارد و تامین اجتماعی (یرخی شرکت های شستا) و بابک زنجانی پدید آمد. آن وضعیت وضعیت شعب بود یا وضعیت غنیمت طلبی سیاسی (انتخاباتی) و یا اقتصادی برخی دیدبانان تنگه در جنگ پیروز احد که موجب شد جنگ مغلوبه شود و فتنه گران اقتصادی و سیاسی در سال های 91 و 92 شبیخون بزنند!؟ چرا کارهایی کردن که زبان مفسدان اصلی روی نظام و متدینین و حزب الله دراز شد ؟جریانی چنین بی کفایت و نوک دماغ بین و باند محور و لجباز -حتی با رهبری - و تشجیع کننده دشمن می خواهد بر شانه های حزب الله سوار شود و برگردد که چه؟ که همان خیانت ها را احیا کند؟ یا در وضعیت فعلی جنگ احزاب
جبهه ای جدید و ایذایی وانحراف آفرین و غفلت ساز بگشاید؟ برای عبور از بنی امیه نباید به منحرفینی دیگر پناه برد با همه سختی شرایط. این را سیره ائمه معصومین (ع) به ما می آموزد. مشکل بزرگ حلقه انحرافی این است که به برآورد ولی امر مسلمین و لوازم آن تن نمی دهد .اهل اجتهاد مقابل نص از آب درآمده و عمل زدگی چاشنی کار او شده است مانند همه انحراف هایی که با توبه جبران نشد و عمق یافت. نمونه کوچک تر فتنه و فتنه گران.
داریوش سجادی ، روزنامه نگار خارج نشین در خصوص اعتبار پاسپورت ایرانیان نوشت: طی ۳۸ سال گذشته بیت الغزل سلطنت طلب ها و بقایای بجا مانده از پهلوی پرستان در توصیف عملکرد قابل افتخار محمد رضا پهلوی، برخورداری گذرنامه ایرانی از ارزش و اعتبار نزد دول راقیه بوده و بارها به استناد امکان اخذ سهل الوصولانه روادید جهت سفر به کشورهای اروپائی و آمریکائی در دورن پهلوی، نامبردگان فخر پادشاه شان را به زمین و زمان فروخته و می فروشند.
کار حتی تا آنجا بالا گرفت که آقای هاشمی رفسنجانی نیز که خود زمانی از پیشگامان مبارزه با سلطنت پهلوی بود در خرداد ۹۲ به صرافت پهلوی ستائی افتاده و اظهار داشتند:
افتخاراتی که ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب داشت کتمان شدنی نیست و ایران کشوری عزیز بود. من خودم (پیش از انقلاب) با ماشین همه کشورهای اروپایی را گشتم و رانندگی کردم. از این کشور به آن کشور می خواستم بروم فقط پاسپورت را نشان می دادم.
هر چند ستایشگران پهلوی هیچ وقت نخواستند و نتوانستند پاسخگوی یک پرسش ساده باشند و آن این که با فرض پذیرش اعتبار پاسپورت ایرانی در دوره «محمدرضا شاه» آیا ایشان می توانند بفرمایند اعتبار مورد ادعای ایشان از احترام جهانیان به ایرانی و پاسپورت ایرانی محصول کدام منزلت ایرانی بود؟
ایرانیان در آن ایام قلل افتخار کدام دانش و ارزش و صنعت یا تکنولوژی را فتح کرده و یا طلایه دار کدام کشفیات و اختراعات و ابداعات پزشکی یا مهندسی و فضانوردی و اخترشناسی و زمین شناسی و زیست شناسی و علوم عقلی و نقلی و فلسفی بودند که جهانیان به اعتبار آن تا کمر نزد ایشان خم می شده و صدرشان می نشاندند و پاسپورت شان را به تبرک بر پیشانی می سائید!؟
کدام فتح الفتوحی را در حوزه های اندیشه و علم و دانش و ارزش و معرفت و منزلت مرتکب شده بودیم که دنیا در مقام سپاس پاسپورت مان را احترام می کرد!؟
جز آنکه از ناحیه خود باختگی سلطان و آغوش گشائی و نشاندن گشاده دستانه غربی ها بر سر سفره نعمت نفت و اقتصاد و صنعت و کشاورزی مملکت و سر ریز گسترده کالاهای مصرفی و خرید تصاعدی و بیرون از قاعده تسلیحات نظامی از ایشان ، آن به زعم دربار «از ما بهتران» را به صرافت «عجب هالوهائی گیر آوردیم» انداخته و به ایشان فهماندند رمز ورود سهل الوصولانه به بازار ایران، عزت تپان کردن تصنعی این خودباختگان است تا از آن طریق با زدن یک مهر ویزای ورود در پاسپورت شان و خر کردن شان با این فورمت که «چقدر شما خوبید» مجوز چپوی مملکت شان را به کفایت اخذ فرمایند!؟
علی ایحال طنز ماجرا اینجاست که اینک و بعد از انتشار اسناد از طبقه بندی محرمانه خارج شده دولت بریتانیا مشخص شد اعلی حضرت قدر قدرت ایران در سال ۵۷ که از بیم امواج انقلاب اسلامی مجبور به ترک ایران شدند ابتدا عزم رفتن به انگلستان را داشته و با ارسال پیغام به «جیمز کالاهان» نخست وزیر وقت بریتانیا متقاضی ورود و اقامت در خانه شخصی اش در لندن شده اما نه کالاهان و نه جانشین بعدی او «مارگارت تاچر» با صدور ویزا برای اعلی حضرت موافقت نکرده و در کمال بی چشم و روئی فراموش کرده اند ایشان همان پادشاهی است که پیش از این خودش و ملتش فخر عالم بشریت بودند!
و بدین ترتیب اعلی حضرت بمثابه «یهودی سرگردان» مجبور شدند تا دوران نقاهت خود را پاسپورت در دست در حد فاصل پاناما تا بیمارستانی ارتشی در نیویورک و نهایتا بیمارستانی در قاهره خانه به دوشی فرمایند! و دنیا نیز به همین سرعت فراموش فرمودند که ایرانیان و پاسپورت شان خیلی محترم است!
مهدی محمدی ، کارشناس مسائل سیاسی شرکت ها و دولت های غربی محاسبه در این باره را که چه کسی رئیس جمهور آینده ایران خواهد بود آغاز کرده اند. اطلاعات موجود نشان می دهد، به عنوان نمونه، بوئینگ و ایرباس به این دلیل قراردادهای خود با ایران را نهایی نمی کنند که تردید دارند روحانی دوباره در ایران رییس جمهور شود. جزئیات این موضوع را دیروز ریک گلادستون در نیویورک تایمز نوشته است. گره زدن امنیت ملی به سیاست داخلی و شخصی سازی مسائل سیاست خارجی، بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ پس از انقلاب، منافع کشور را گروگان گرفته است. همه اینها نشان می دهد تصور گشایش اقتصادی فوری در پسابرجام تا چه حد ساده دلانه بوده و برجام، از همان ابتدا، شاید، جز آنکه جیب عده ای دلال را پر کند، قرار نبوده برای ملت گشایشی به ارمغان بیاورد.
وحید اشتری نوشت: دارم فکر می کنم عمل جراحی چشم مردی متعلق به عصر اصلاحات، که البته فراجناحی عمل می کرد و زد و بند و ارتباطاتش تا خرید و فروش سران قوا هم پیش رفته بود و به زندان افتاد در یک شوی تبلیغاتی توسط وزیر بهداشت هزار میلیاردی دولت کنونی، آقای هاشمی چیست؟
دقیق تر اینکه وزیر بهداشت دولتی که از لحاظ رویکرد جناحی جایگاهی متفاوت با موضع جناحی تمام دولت های گذشته دارد با این کارش چه پیامی می خواهد به ما بدهد؟
حس انتهای رمان قلعه حیوانات خیلی حس غریبی است. وقتی که همه حیوانات پشت دیوار ساختمان جمع می شوند را جرج اورول خیلی خوب به تصویر کشیده است. آنجایی که حیوانات از پنجره به داخل سرک می کشند و پس همه دعواهای ظاهری را می بینند. خوکها و آدمها با خوشحالی و شور و شعف نشسته اند دور هم دارند باهم پاستور بازی می کنند و گیلاس سر می کشند و حیوانات مات و مبهوت دارند خیره خیره نگاه می کنند.
برداشت من اینست وزیر بهداشت محترم آقای هاشمی میخواهد بگوید دزد و مافیای اختلاس گر و مای وزیر و وکیل و حقوق بگیر نجومی و نماینده مجلس و آن دولت و این دولت و آن یکی دولت همه یکی هستیم. بعضا همدیگر را معاینه و جراحی هم می کنیم. لذا بیخود فیش منتشر نکنید و اختلاس گر نگیرید و کمپین نزنید و از ما انتظار برخورد با یکی را از دیگری نداشته باشید.
آخرین عبارت که رمان با آن تمام می شود اینست:
«حیوانات خارج، از خوک به آدم و از آدم به خوک و باز از خوک به آدم نگاه کردند ولی دیگر امکان نداشت که یکی را از دیگری تمییز دهند.»
سید یاسر جبرائیلی ، معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس نوشت: جناب آقای بهروز کمالوندی، صاحب نظریه «حساب اوباما از نظام آمریکا جداست» و سخنگوی سازمان انرژی اتمی، فرموده اند اسناد محرمانه ای که ایران در اختیار آژانس گذاشته بود، به بیرون درز کرده و به این مناسبت یادداشت اعتراضی ارائه خواهند کرد.
اشتباه نخست ایشان و دوستانشان این است که بدون توجه به سابقه رفتار آژانس، انتظار داشته اند اسنادی که پیرو برجام تقدیم این نهاد کرده اند، محرمانه بماند. ایشان ظاهرا التفات ندارند که شناسایی و ترور دانشمندان هسته ای کشور، به واسطه اسنادی بوده که دولت آقای خاتمی با قید محرمانه تقدیم آژانس کرده بود.
اشتباه دوم جناب کمالوندی نیز این است که فکر می کنند اگر یادداشت اعتراضی به آژانس ارائه کنند، آب رفته به جوی بازمی گردد یا این یادداشت چنان فشاری به آژانس وارد می کند که دیگر از این کارها نکند!
این اتفاقات پسابرجام فرصت مناسبی است که عزیزان ما در دولت یازدهم، درباره نظام بین الملل، بازیگران، نهادها، رژیم ها و ساز و کارهای آن خرافات را کنار گذاشته و واقعیت را مبنای تعامل و رفتار در این محیط قرار دهند.
یک نکته مهم اما درباره این اسناد محرمانه که در واقع برنامه بلند مدت هستهای کشور است اینکه اولا ایران طبق برجام به هیچ عنوان نخواهد توانست تغییری در این برنامه ایجاد کند یا خارج از آن رفتار نماید، ثانیا دشمنان ایران هم اکنون به این برنامه اشراف دارند و خواهند توانست برای مقابله با آن طراحی و برنامه ریزی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید