حمله به شهرداران برای جبران ناکارآمدی دولت/ روحانی فراموش کرده رئیس جمهور است نه کاندیدای ریاست جمهوری
سخنان روحانی در کرمانشاه در برخورد با مردم معترضی که علیه سیاست های دولت شعار میدادند، نشان داد که این دولت نخستین دولتی است که در فرآیند ابقای در قدرت حتی در برابر ملت نیز خواهد ایستاد، دولت روحانی، نخستین دولتی است که به شکل علنی رو در روی مردم می ایستد و مطالبات آنان را با «عصبانیت» پاسخ میدهد. دولت حسن روحاني به زبان محمد رضا تاجیک «به صورت جدي با فقدان قوه عاقله مواجه است» و همین، سبب واکنش-های شتاب زده از سوی دولت شده است.
سرویس سیاسی فردا؛ امین بختیاری: حسن روحانی در اجلاس شوراها و شهرداران هر چند به پندار خودش، که گفت «نقد ما به شهرداری و شورای شهر نیست» کاری به شهرداری تهران نداشت، اما محتوای کلامش حکایت از حملهای سنگین و مستقیم به شهرداری تهران و شاید صریح تر از آن به شخص دکتر قالیباف داشت. حملهای که تبلور یک عصبانیت کنترل نشده از سوی دولت است.
روحانی، به نحوی شتابزده خود را وارد دوگانهی کارآمدی-ناکارآمدی کرد. شتابی که قطعا به شکست راهبرد تخریبی رییس جمهور در قبال مدیریت شهری خواهد انجامید، چرا که محیط اجتماعی و افکار عمومی، قاضی صالحتر و عادلیتر است که میتواند بر کارآمدی نسبی و عملی مدیریت شهری تهران در بیش از یک دهه گذشته صحه بگذارد. در این شرایط چند نکته را باید یادآور شد:
۱. سخنان روحانی در کرمانشاه در برخورد با مردم معترضی که علیه سیاست های دولت شعار میدادند، نشان داد که این دولت نخستین دولتی است که در فرآیند ابقای در قدرت حتی در برابر ملت نیز خواهد ایستاد، دولت روحانی، نخستین دولتی است که به شکل علنی رو در روی مردم می ایستد و مطالبات آنان را با «عصبانیت» پاسخ میدهد. دولت حسن روحاني به زبان محمد رضا تاجیک «به صورت جدي با فقدان قوه عاقله مواجه است» و همین، سبب واکنش-های شتاب زده از سوی دولت شده است. این راهبرد، به طریق اولی در برخورد دولت با سایر نهادهای خارج از دولت نیز جاری است. همین است که سبب می شود حسن روحانی در برابر اقدامات غیر قابل انکار، مستند و عینی شهرداری تهران در بیش از یک دههی اخیر، به جای آنکه از اقدامات دولت سخن بگوید، رو به کلی گویی بیاورد و سخنانی بی پایه بر زبان جاری سازد. این، حقیقتی غیر قابل انکار است که دولت در مناسبات خود با مردم و نهادهای مرتبط با خود در خارج از دولت، دچار استیصال شده است، چرا که اساسا چیزی برای دفاع از خود و اثبات کارآمدی در چنته ندارد.
۲. سخنان روحانی در اجلاس شهرداران را باید خلاصهای از تخریبهای ژورنالیستی سه سالهی اخیر نسبت به شهرداری تهران دانست. تخریب-هایی که هدف مشترک همه آنها نه دلسوزی برای مدیریت شهری و مبتنی بر رویکرد نقد سازنده، که ناکارآمد جلوه دادن مصنوعی مدیریت شهر تهران و شخص دکتر قالیباف است؛ با این حال، اما طُرفه اینجاست که روحانی در اجلاس دیروز، بر نقاط و محورهایی دست میگذارد که اتفاقا خود و دولتیان در آنها مورد اتهام هستند. عملکرد ضعیف دولت در حوزه محیط زیست، ناکارآمدی دولت در چاره کردن مشکلات گرد و غبار استانهای جنوبی، آلودگی هوا، مساله بنزینهای آلوده در دولت، بدهی دولت در حمل و نقل شهری به شهرداری تهران و... موضوعاتی است که دولت تدبیر و امید با وجود مسولیت قانونی که در مورد آنها دارد، هیچ تدبیری موثری تاکنون برایشان نیاندیشیده است و اکنون به نحوی شگفت انگیز و طنزآلود از موضعی حق به جانب، خود را در برابر شهرداری، مطالبه-گر نشان میدهد. روحانی در حالی از ضرورت برخورد با فساد سخن می-گوید و دولت خود را آماده همکاری در رفع این این مساله می داند که خود و دولتش، اکنون اصلی ترین و بزرگترین متهم فسادهای این روزها در مسائلی چون فیش های حقوقی هستند.
۳.راهبرد روحانی نشان می دهد که وی فعالیت انتخاباتی برای ریاست جمهوری 96 را بر حل مسائل کشور ترجیح داده است. دولت روحانی با وجود فتح الفتوح برجامش! هنوز نتوانسته است تحولی جدی و ملموس در کشور و در زندگی عمومی مردم ایجاد نماید و کارآمدی خود را در افکار عمومی تثبیت کند. این موضوعی است که تئوریسین های چپ و راست بر آن صحه میگذارند. از همین روست که محمد رضا تاجیک اظهار میکند که «اگر دولت آقای روحاني تمايل دارد دولت چهار ساله اش به هشت سال ارتقا پيدا كند بايد در طول يك سال آينده نمايش كارآمدي و توانمندي از خود بروز بدهد و به نيازهاي فوري و ملموس مردم پاسخ مناسب بدهد.» همزمان با این فقدان کارآمدی، اما اکنون دولت با حواشی دیگری از جمله رسانه ای شدن فسادهای کلان و سازمان یافته در درون خود مواجه شده است. راهکار دولت برای حل این معضل، البته نه صداقت با مردم، مواجهه منطقی با موضوع و انجام اقدام قانع کننده برای افکار عمومی، بلکه حاشیه سازی و فرافکنی برای به فراموشی سپردن و کمرنگ کردن مساله است. این موضوع، مشخصا نمایانگر بیم دولت از کاهش سرمایه اجتماعی و سرمایه رای برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در سال 96 است. حمله رییس جمهور به شهرداری در همین چارچوب می گنجد. روحانی با هدف قرار دادن شهرداری تهران به عنوان نهادی که کارآمدی- هر چند نسبی آن- در بین افکار عمومی تثبیت شده است، سعی دارد تا یک نمونه موفق مدیریت کارآمد را در اذهان عمومی تخریب کند و از این طریق با ایجاد «حواس پرتی جمعی»، جهت افکار عمومی را از مشاهده ضعفهای دولت منحرف سازد.
۴.رییس دولت یازدهم در شرایطی، مدیریت شهری را تحت هجمه سنگین خود قرار میدهد که طی روزهای گذشته خبر دستگیری مدیرعامل معزول بانک ملت(رستگار سرخهای) از سوی فرمانده سپاه، تیتر رسانهها شده بود؛ بازداشتی که البته به گفته سرلشکر جعفری نه فقط به خاطر فیش-های حقوقی که به سبب حضور این فرد در یک باند بزرگ فساد اقتصادی انجام گرفته است. پیش از این نیز رییس سازمان بازرسی کل کشور از وجود پروندههای اقتصادی، مشخصا در مورد برخی نزدیکان رییس جمهور خبرداده بود. اکنون آیا دولت میتواند فسادهای کلان درون سیستمی خود را که نهادهای امنیتی و قضایی کشور بر آن صحه میگذارند انکار کند؟ آیا دولت محترم تاکنون اقدام عملی ویژه و اقناع کنندهای برای مقابله با این فسادها انجام داده است که اکنون خود را در برابر سایر نهادها مطابه گر جلوه میدهد؟ آیا سخنان رییس جمهور تلاشی برای کتمان ضعفهای کارکردی دولت نیست؟ آیا ترس از کاهش مقبولیت اجتماعی، دولت را به اقداماتی شتابزده و گرفتن وجهه اپوزیسیون در قبال سایر نهادها وادار نکرده است؟
۵. جریان ارزشی و دغدغه مند انقلابی که هر از چند گاهی ممکن است شهرداری تهران را مورد نقدهای دلسوزانه خود قرار دهند، اکنون که وجه مشترک همه آنها، نگرانی از استحاله ارکان انقلاب اسلامی و نفوذ جریان میان رو در ساختارهای جمهوری اسلامی است، باید وارد میدان شوند و اجازه فعالیت عصیانگرانه و مطالبه گرانه را به دولت ندهند. تحرکات دولت در تخریب نهاد شهرداری و پیش از این در زیر سوال بردن برخی دیگر از نهادهای جمهوری اسلامی همچون شورای نگهبان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حکایت از آن دارد که سطح نزاع دولت و مدیریت شهری را نباید به یک نزاع سیاسی تقلیل داد. اقدام رییس جمهور را باید در راستای زیر سوال بردن نمونههای موفق کارآمدیِ انقلابی در جمهوری اسلامی ارزیابی کرد، اقدامی که قطعا به شهرداری تهران متوقف نخواهد شد و در صورت احساس خطر دولت، دامن نهادهای دیگر را نیز خواهد گرفت. در این شرایط، سکوت و غیبت جریان ارزشی و انقلابی در برابر این قبیل سخنان و اقدامات دولت، سبب خواهد شد تا دولت با گرفتن دست پیش، طی یک پروسه آرام، خود را از جایگاه متهم و مورد نقد، در جایگاه شاکی و منتقد نسبت به سایر نهادهای جمهوری اسلامی، جریانهای سیاسی و حتی مردم قرار دهد.
دیدگاه تان را بنویسید