سرویس سیاسی فردا: فعالان عرصه سیاست و رسانه در کانال های تلگرام خود به تحلیل و بررسی برخی مسائل روز می پردازند. گزیده ای از این تحلیل ها را در ادامه می خوانید.
مسعود یارضوی نوشت: _صحبتهای امروز صبح دکتر علی لاریجانی در مجلس پیرامون برجام و اعلام اینکه «راهی جز مقابله برای ایران باقی نمانده»، آغازی است بر پروسه «شکست رسمی برجام» که طی ۳ سال گذشته بارها عرض کرده بودیم.
البته این نکته هم ناگفته نماند که از نظر من، آقای لاریجانی با هوشمندی سیاسی خود، سکوتِ قبل از طوفان شکست برجام را احساس کرده و برای همین هم ترجیح داد فیوز شکست رسمی توافقات بیدستاوردِ روحانی را خودش بعنوان نفر اول فعال کند.
تاریخ اما هرگز فراموش نمیکند تصویب برجام در ۱۵ دقیقه را و اینکه همین آقایان میگفتند: «برجام نه پروندهی ما که پروندهی رهبری و تصمیم نظام است»!
احسان تقدسي ، فعال رسانه ای نوشت: واقعيت بزرگ درباره كودتاي نافرجام تركيه اين است كه كودتاگران عليرغم اقدام غيرقانوني خود خشونت چنداني از خود بروز ندادند و در حالي كه مي توانستند مقامات نظامي تركيه يا دولتمردان اين كشور را در همان ساعت اول كودتا به قتل رسانده و راه حكومت خود را هموار كنند، اين كار را نكردند.
در آن سوي ميدان، دولت تركيه بعد از شكست كودتا سياست خشونت آميز و مشت آهنين در پيش گرفت و نارضايتي هاي گسترده اي را پديد آورده است كه اگر عقلاي تركيه تدبيري براي آن نينديشند روزگار روشني را نمي شود براي سياست ورزي در اين كشور متصور بود.
با ادامه اين روند ترکیه باید به فکر پیوستن به شبه جزیره عربستان باشه نه اتحادیه اروپا.
علی اکبر عباسی نوشت: هرچند اخبار غیررسمی و پشت پردهای، که از سوی برخی رسانهها درباره اختلافهای دولت و اصلاحطلبان منتشر میشود را نمیتوان الزاما به معنای عبور اصلاحطلبان از روحانی دانست؛ اما دو مصاحبه امروز محمدرضا تاجیک - مشاور رئیس دولت اصلاحات و تئورسین اصلاحطلبان- با روزنامههای آرمان و به ویژه شرق، را باید جدیتر از اخبار یاد شده دید.
البته هم روحانی و هم اصلاحطلبان به خوبی آگاهند که در شرایط فعلی نیاز اصلاحطلبان به روحانی بیشتر از نیاز او به اصلاحطلبان است. در واقع، شرایط «حقارتآمیز» اصلاحطلبان در یک دهه اخیر، موجب شده تا آنها را یارای این نباشد که بخواهند در مناسبات سیاسی به طور مستقل نقشآفرینی کنند. گلایههای محمدرضا تاجیک در دو مصاحبه یاد شده نیز، بیشتر ناظر به همین «حقارت»هایی است که اصلاحطلبان به آن دچار شدهاند و اینکه چطور جریان اصلاحات که زمانی به دنبال تغییر نظام بود؛ حالا در چنین شرایط فلاکتباری قرار گرفته و تا این حد «تحقیر» شده است.
تاجیک نیز، میداند که شرایط اصلاحطلبان به گونهای نیست که بخواهند به طور مستقل وارد انتخابات آینده شوند، اما مصاحبههای یاد شده نشان میدهد که او در عین حال، از تداوم این «حقارت» سخت اندوهگین است.
مهدی اسلامی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در کانال تلگرامی خود نوشت: مدتی در یکی از نهادهای انقلابی خدمت می کردم. رییس آن مجوعه در آن مقطع، بیش از 70 سال سن داشت اما همچنان روحیه انقلابی و پرتلاطمی داشت که نشاط را در مجوعه زنده نگاه می داشت. یکی از روزهای همکاری، از در اتاق که وارد شدم صحنه عجیبی دیدم. او مشغول تایپ مطلبی در لب تاپ شخصیش بود! آن هم حدود 12 سال قبل که جوانترها هم کمتر نامه هایشان را خود تایپ می کردند.
تعجبم از آن جهت بود که مطلع بودم تا چندی پیش او هیچ شناختی از رایانه نداشت. قیافه ام آنقدر گویا بود که بلافاصله توضیح دهد مدتی کوتاهی است که یادگیری کار با رایانه مشغول شده و اینک کار با نرم افزارهای مجموعه آفیس را تجربه می کند.
***
زمستان 1389 بود که با هیات حزب موتلفه اسلامی سفری به کشور چین داشتم. یادم هست انتظار ما این بود که یکی از برنامه های این سفر، دیدار با فردی که سمت "وزارت بین الملل" حزب را بر عهده داشت، باشد. اما از پیشتر هیات را مطلع ساخته بودند که ملاقات با وی به دلیل حضورش در دوره آموزشی حزب میسر نیست و راهکارهای جایگزین ارائه نموده بودند. از این رو رغبت زاید الوصفی داشتم تا از چگونگی چنین آموزشی که مانع از برنامه های رسمی یک مقام گشته است با خبر شوم.
لازم است اشاره کنم که این سمت یکی از ارکان بلند مرتبه آن حزب محسوب می شود و با توجه به ساختار قدرت در چین، حتی می توان گفت نسبت به وزیرخارجه دولت چین ارشدیت دارد. با این وصف، مقام مذکور نه تنها از آموزش معاف نگردیده بود؛ که کلیه برنامه های رسمی وی نیز در طول مدت آموزش تعطیل گردیده بود. آن طور که در مذاکراتم با اعضای آن حزب دریافتم، بر اساس مقررات آموزشی، هر یک از اعضای حزب پس از 5 سال موظف به آموزش دیدن دوره های تکمیلی طی 2 ماه است و در این مدت هرگونه فعالیت دیگری برای وی ممنوع می باشد. این کادرسازی مستمر، البته دارای مدرسه ای اختصاصی برای حزب با تشکیلاتی منحصر بفرد می باشد که لازمه یک حزب با ویژگی های حزب حاکم چین با یک میلیارد و چهارصد میلیون جمعیت است.
ممکن است این سوال پدید بیاید که آموزش یک عضو ارشد حزب، نیاز به عضوی ارشدتر از او خواهد داشت که اطلاعات کامل تری داشته باشد و چنین امری برای اعضای ارشد، فاقد موضوعیت است. قطعا چنین نیست. آن شخصیتی که در صدر یادداشت از او یاد کردم، یکی از یاران قدیم امام است که در رشته خویش مطالعات و تحصیلات لازم را داشته است. اما پیشرفت علم با سرعت امروز، به نظر می رسد به روز رسانی آموزش های غیر از رشته تخصصی را ضروری می سازد. ذکر خاطره نخست از آن جهت بود که تاکید کنم چنین مرام و رویه ای، خارج از سیره بزرگان انقلاب اسلامی نیز نیست؛ اما به گمان من امر چندان رایجی نیز نیست و مصادیقی از آن قبیل اغلب با تعجب مواجه خواهد شد.
حسین دهباشی ، سازنده فیلم انتخاباتی حسن روحانی نوشت: درآمدی بر پذیرفتن واقعیتِ ظالمانه دنیا و ضرورت بازدارندگیِ هستهای: / حسین دهباشی
یک:
اول انقلاب، چه فحشها بود به زرّادخانه و ارتش! چه مسابقهها برای پسدادن سلاحها! از روشنفکر تا آخوند از کمونیست تا دانشگاهی. گرچه از همان روزِ نخستِ زمان جنگ به غلط کردن افتادند و حالا هم همه تکذیباش میکنند امّا با لغوِ خریدِ تانکهای چیفتن از انگلیس خواستیم تا تراکتور عوضاش بدهند! دولتِ موقت هم اف۱۶ها و آواکسها را پس داد! و حزب توده خواهان انحلالِ همهء ارتش! اما مهرآباد که بمباران شد،خیلی ازخلبانها از همان زندان رفتند پایگاهِ شکاری. تازه ایران فهمید با سانتیمانتلایسم و سوسولبازی نمیشود امنیتِ این گربهء تنهایِ جغرافیا را تامین کرد.
دو:
توانِ بالفعلِ مجموعهء نیرویِ هوایی و پدافندیِ ایران (اعم از هواپیماهایِ جنگنده و شکاری و پشتیبان و چرخبالها و امکاناتِ موشکیِ تهاجمی و تاسیساتِ راداری و ضدهوایی) کمتر از یکهشتمِ همین توان در عربستانِ سعودی است! بقیه دشمنانِ ما از جمله ترکیه و اسرائیل و دیگران را اگر در منطقه اضافه کنیم، این نسبت خیلیکمتر میشود و اگر پایِ ناتو در میان باشد که دیگر واویلا! خُب؟ بایستیم به تماشایِ این نابرابری راهبردی در سلاحهایِ نامتعارف؟
سه:
عکسِ تکیِ ساختمان ملل متحد، با دهها پرچمِ روبرویش، از راه دور و در تلوزیون یا روزنامه، خیلی بلند و خفن مینماید.در نمایی بازتر و در جنگل آسمانخراشهای نیویورک اما، کوتولهای بیش نیست! به مُچ پای ساختمانِ کرایسلر هم نمیرسد! کارکنان و روسایش در مقابلِ کارمندان شرکتهایِ تجاری هم! و تازه، سالها قبل، جناب دکترظریف (سفیرمان در آنجا) در مستندی ساختهء نگارنده گفت: «به جز دیوانِ بینالمللی دادگستری در شهرِ لاهه که «حقوقی» است، بقیه ارکان سازمان ملل، از شورایِ امنیت گرفته تا مجمعِ عمومی و از یونسکو و یونیسف گرفته تا یواناچسیآر و صندوق بینالمللی پول، همگی«سیاسی»اند. تابع زد و بند قدرتها، نه مثلا حق وعدالت.»
چهار:
باور میکنید؟! کشورِچین (پرجمعیتترین و یکی از بزرگترین کشورهای دنیا)، تا سالها از سازمان ملل اخراج شد! بعد امّا چگونه عضوِ دائم شورایِ امنیت و صاحب حق وتوشد؟ بله؟ بامذاکره؟ نخیر! با ساختن بمب اتم! واضح تر آنکه، اگر توان نظامی قدرتمندی نداشته باشی، صرف چانهزنی دیپلماتیک، عظمت و اهمیّتِ جغرافیایِ سیاسی، ظرفیتِ اقتصادی و... اگرچه در هریک در جای خود مکمّلِ امنیت و بسیار مهماند، اما حتی تضمینی برای حقوقِ کوچکی چون عضویتِ ساده در سازمان ملل نیز نمیشوند. و یک واقعیتِ تلخِ دیگر هم هست. اینکه دنیا با بازدارنگی اتمی،جای امن تری شده! چرا ۷۱سال است دراروپای غربی جنگ نشده؟ و چرابین آمریکاوشورویِ سابق و روسیهء فعلی؟ وچرا میان هند و پاکستان اتمی؟ بله؟
پنج:
کُرهء شمالی به خاطرِ اصرار بر داشتنِ سلاحِ هستهای دُچار هزار بدبختی شده. قبول! امّا یادمان باشد که نخست، همهء بدبختیهایِ آن کشور ناشی از کلکلِ اتمی با دنیا نیست و سهمِ مشاورانِ دوگانهسوز و نادان و متملّق و نیز نخوتِ دوستگُریز و عقلِستیزِ روسایِجمهورِ آنجا و باز فسادِ اقتصادی و اداری و بدتر از همه اثرِ نقدناپذیریِ دولت و امثالِ آن بیشتر است در این بدبختی. و دو دیگر، دستِکم امنیتِ کُره را مقایسه کنیم با سایرِ کشورهایِ لِهیده در جهان، از سوریه و عراق گرفته تا افغانستان و لیبی. کدام امنترند و کدام ناامنتر؟ و چرا؟
شش:
اصلا فرض شود، دنیا بدون سلاحِ اتمی، مقدمهای شاید بشود برای جهانی فاقدِ جنگافزارهایِ متعارف! قبول! ماده۱ ان پی تی، دو هدف را همزاد و در کنارِ هم مقرر کرده: «خلع سلاح و عدم تولید سلاحهای اتمی». اما فقط چسبیدهاند به عدم تولیدِ آن درجاهایی که ندارند! امّا دارندگانِ این بُمبها، هر روز، همهکسکُشتر و بدترتر و بیشترترش میسازند. و خلعِ سلاحی هم اگر تاکنون بوده نه با خواهشِ و التماس و شعر و نقّاشی و گفتگویِ تمدنها و شُعارِجهانِ عاری از خشونت، که در رویارویی و مذاکرهء مستقیم و بیتعارفِ دو قدرتِ هستهای حاصل شده.
هفت:
حرام است؟ ای آقا! اوّلا مخالفت با نظرِ بزرگان، جُرم که نیست. هست؟ ثانیا، در فقرهء عهدنامهء ننگین و ذلیلانهء برجام، بارها خطِ قرمزهایی تعیین شد صدبرابر حرامتر و سفت و سختتر از اینها. عاقبت کوتاه آمدند همگی در برابرِ آن حُرمتهایِ ظاهرا غیرِ قابلِ بخشش و سازشناپذیر. حالا که تشتِ رسوایی برجام از بام اُفتاده، گزینهء بازدارندگی هستهای هم رویِ میزِ احتمالاتمان باشد، هوینجوری و شوخیشوخی!
محمد پرهود نوشت: تذکرات منتقدان حقوق های نجومی و... دوستانه بیان شود و مدیران دولتی دوستانه بشنوند و کینه توزانه برخورد نکنند که این به مصلحت نظام_اسلامی نیست بخاطر تحقق عدالت و محقق شدن مطالبات مردم، مسئولان با صاحبان_حقوق_های_نجومی برخورد کنند همه میدانیم رکود، بیکاری و اقتصاد مشکل کشور است. مسئولان در مسائل اقتصادی طبق دستور مقام معظم رهبری «اقتصاد_مقاومتی، اقدام و عمل» عمل کنند تا مشکلات اقتصادی ریشه کن شود و در برخورد با صاحبان حقوق ای نامتعارف، هم همان که مقام معظم رهبری فرمودند و اجرای رهنمودهای ایشان در این عرصه تحقق خواست مردم است.
دیدگاه تان را بنویسید