ایران، بازیگر اصلی انتخابات آمریکا

کد خبر: 545038

مؤسسه «بروكينگز» هم مقاله‌اي دراین‌باره دارد. در این مقاله تأکید شده در صورت رياست‌جمهوري كلينتون تعداد زيادي از سياست‌هاي اوباما با تأكيد بيشتر بر منافع آمریکا در خاورميانه تداوم مي‌يابد.

روزنامه شرق: دستگاه سياست خارجي ايالات متحده آمریکا، شامل قوه مجريه و مقننه است كه در رأس آن رئيس‌جمهور و كنگره قرار دارند. از آنجايي‌كه نظام سياسي آمریکا يك نظام رياستي است و رئيس‌جمهور هم در آن اختيارات فراوان دارد، از لحاظ قانوني همه مسئوليت‌ها بر عهده شخص رئيس‌جمهور است.
همه وزیران نيز صرفا عامل اجرائي افكار سياسي رئيس‌جمهور هستند. در بخش سياست‌هاي خارجي، نقش اول را وزارت خارجه دارد. دو نهاد ديگر هم به شكلي جزء كابينه رئيس‌جمهور محسوب مي‌شوند و در سياست‌هاي خارجي قوه مجريه دخالت دارند. اين دو نهاد، شوراي امنيت ملي و سازمان سيا هستند. مأموريت‌ آنها حفظ امنیت آمریکاست و به‌همین‌دلیل تعيين‌كننده بخشي از سياست خارجي آمریکا هستند.
يك منبع اصلي و بسيار مهم در سياست خارجي ايالات متحده، قوه مقننه يا همان كنگره است. اين سيستم درحقيقت يك سيستم كنترل و تعادل در سیاست خارجی آمریکاست و به‌نوعی دست بالاي رئيس‌جمهور را دارد. از طرفی از آنجاکه نظارت بر مصرف صحیح بودجه و منابع مالی قوه مجریه ازسوی کنگره انجام می‌گیرد، این نهاد به‌راحتی می‌تواند در سياست خارجي آمریکا اعمال نظر كند و جايي كه لازم بداند را تأييد کرده يا تغيير دهد. احزاب دموكرات و جمهوري‌خواه هم در روند تصميم‌گيري در سياست خارجي آمریکا تأثيرگذارند.
اگر به گفتمان‌هايي كه بين دو كانديداي رياست‌جمهوري از دو حزب جمهوري‌خواه و دموكرات وجود دارد بپردازيم، شاهد خواهیم بود آنها همواره به هم اتهام مي‌زنند. درواقع مسائل رقابتي در انتخابات آمریکا، ماهيت اتهام‌گرايي دارد. اما حقيقت آن است حوزه بوروكراتيك و سيستم سازماني آمریکا براي سياست‌هاي راهبردي كشور فراتر از شعارهاي انتخاباتي است. درباره ايران و خاورميانه هم نهادهاي سياست‌گذار رسمي (قوه مجريه و كنگره) اثربخشي دارند، اما منابع غيررسمي هم در سياست‌هاي خارجي اثرگذار هستند. نهادهايي مانند شوراي روابط خارجي، كميسيون سه‌جانبه، گروه‌هاي فشار و ذي‌نفوذ به‌ويژه لابي يهوديان، بازرگانان و حتي مهاجران، افكار عمومي، دانشمندان و مؤسسات پژوهشي همه در سياست خارجي آمریکا مهم‌ هستند. در صورت پيروزي هيلاري كلينتون در انتخابات آمریکا، او ممکن است تاكتيك‌هاي متفاوتی از آقای اوباما را درباره ايران به كار گيرد، اما دركل استراتژي‌ها تغييرات عمده‌اي ايجاد نمي‌كند، زيرا متعلق به حزبي است كه عملکردی مشابه رويه‌ فعلي آقاي اوباما از او انتظار می‌رود. او گرايش بسيار شديدي به لابي صهيونيستي دارد و به دنبال جلب‌توجه آنهاست. بنابراين درست عكس آقاي اوباما، سعي مي‌كند توجه اسرائيل را جلب كند. بنابراين اصراري بر تنش‌زدايي بين ايران و آمریکا نخواهد داشت.
بنابراین مطمئنا بعد از انتخابات به تعهدات برجام متعهد مي‌ماند، اما اقدامي در راستاي بهبود روابط نمي‌كند. کلینتون در برخی از نمايش‌هاي انتخاباتي خود گفته در مقابل توافق‌نامه هسته‌اي ايران خود را مكلف می‌داند، اما اين با بي‌اعتمادي نسبت به ايران همراه است.
مؤسسه «بروكينگز» هم مقاله‌اي دراین‌باره دارد. در این مقاله تأکید شده در صورت رياست‌جمهوري كلينتون تعداد زيادي از سياست‌هاي اوباما با تأكيد بيشتر بر منافع آمریکا در خاورميانه تداوم مي‌يابد.
در جمع‌بندي موضع كلينتون بايد گفت موضع اين نامزد انتخابات آمریکا بسيار نزديك به موضع مقامات ايراني است كه معتقدند توافق اخير با ١+٥، فقط در موضع مشخص هسته‌اي است و به ساير دامنه‌هاي اختلافي كشور ربطي ندارد. دراين‌صورت اتفاق خاصي در روابط اقتصادي با ايران نمي‌افتد. اگر امروز آقاي اوباما اعلام مي‌كند در صورت اخلال در روند فروش هواپيما به ايران، آن را وتو خواهد كرد، كلينتون چنين حرفي نخواهد زد. بنابراين مواضع اقتصادي او قطعا از دوره اوباما، بسته‌تر خواهد بود. دونالد ترامپ شخصیتی متفاوت از هیلاری کلینتون دارد.
شخصيت آقاي ترامپ شخصيتي كاسبانه است و بيشتر نگاه تجاري دارد، بنابراین مي‌انديشد حتي اگر قرار است هواپيمايي به ايران به فروش برسد، بهتر است آن بویينگ باشد نه ايرباس. درواقع با وجود دشمني،‌ وقتي پاي مسائل اقتصادي به ميان مي‌آيد، نگاه اقتصادي غالب خواهد بود. ترامپ در سخنرانی‌های انتخاباتی خود در بین لابی صهیونیست‌ها، به يهوديان آمریکا تضمين داد اولويت شماره يك او بعد از رياست‌جمهوري، ازبين بردن توافق با ايران خواهد بود، اما درعین‌حال در سخنرانی‌های دیگر خود با وجود انتقادات تندي كه به دستگاه ديپلماسي اوباما داشته، ادعاي پاره‌كردن توافق‌نامه هسته‌اي را در صورت پيروزي رد كرده است و آمریکا را ملزم به اجراي توافق‌نامه مي‌داند. بنابراين حرف‌هاي متناقضي مي‌زند. یکی از کارشناسان «سی‌ان‌ان» تحليلي ارائه داده كه اگر ايران از توافق هسته‌اي تخطي نداشته باشد، هم ترامپ و هم كلينتون مانند اوباما بر توافق هسته‌اي متعهد خواهند ماند، چون اصولا به‌هم‌زدن اين توافق نوعي دهن‌كجي به ساير شركای آمریکا خواهد بود. بنابراین نه ترامپ و نه كلينتون نمي‌توانند اين توافق هسته‌اي را به هم بزنند. مؤسسه بروكينگز، پنج نكته از سخنراني ترامپ را درباره سياست خارجي بررسي مي‌كند كه جالب است.
نخست می‌نویسد ترامپ احتمالا به اتحادهاي آمریکا در اروپا و آسيا پايان خواهد داد، زیرا معتقد است آمریکا نباید هزینه‌های سایر کشورها را بپردازد. دوم، ترامپ نظريه منزوي‌كردن ايالات متحده را مطرح كرده است. معتقد است ايالات متحده منافع خود را بسيار گسترده تعريف كرده و بيشتر منافع خود را در حمايت از دوستان و كشورهايي هزينه مي‌كند كه نفعي براي آمریکا ندارند. سومين مورد، ترامپ به دنبال بهبود روابط آمریکا با چين و روسيه است. هرچند دو، سه بار عليه چين و محصولات چيني سخن گفته است. چهارم، گروه هدف ترامپ نظريه‌پردازان روابط بين‌الملل جمهوري‌خواه نيستند، بلكه به دنبال نظريه‌پردازان داخلي واقع‌گراست. بنابراین نفع تجاري، مدنظر اصلي ترامپ است. پنجم، ترامپ به سياست خارجي بسيار شخصي نگاه خواهد كرد. درصورتي كه بقیه چنين اجازه‌اي را به او نخواهند داد. اين مؤسسه در مقاله ديگري گفته سياست خارجي ترامپ فقط حدس و گمان است، زیرا او در نطق‌های انتخاباتی خود حرف‌هاي ضدونقيض زيادي زده است. محورهاي سياست خارجي ترامپ بازگشت قدرت ايالات متحده براي نقش مؤثر در سياست‌هاي همه كشورهاي جهان است. هر وقت رؤساي‌جمهور آمریکا چنين مي‌گويند، به آن مفهوم است كه كشورهاي مشابه ايران را تهديد مي‌كنند، اما درعين‌حال نبايد فراموش كرد رويكرد ترامپ بنيادگرايي است و اين گروه‌ها در اروپا مخالف مجموعه‌اي مانند داعش هستند و از آنجا‌ كه كشورهايي مانند عربستان و تركيه از داعش دفاع كرده‌اند، مزيت نسبي ايران در مقايسه با رقباي منطقه‌اي بهتر خواهد بود. درعین‌حال باید گفت ما مشكل بزرگ‌تري در بخش اقتصادي داريم. مشكل، خودمان هستیم. ما سياست يكساني در قبال آمریکایی‌ها و اروپايي‌ها نداريم. بنابراین تا وحدت ملي در سياست‌هاي خارجي و اقتصادي خارجي ايجاد نكنيم، خود ماييم كه به خودمان ضرر مي‌زنيم نه ديگران. بنابراین هر كدام از اين دو كانديدا روي كار بيايند، سياست‌هاي دولت ايران است كه مي‌تواند به سمت توسعه اقتصادي يا عكس آن حرکت کند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها