سنگینی اشتباهات سیاسی اردوغان
در شرایطی که رئیس جمهور ترکیه با یک دست چند هندوانه سنگین برداشته و در مقابل روسیه نیز رویارویی دو طرف در حال هرچه داغ تر شدن است، این سوال مطرح است که آیا وی در برابر فشارهای روسیه تسلیم شده و عذرخواهی کرده و راه خود را از تل آویو به مسکو کج میکند؟
بر اساس یک ضرب المثل ترکی انسان نمی تواند دو هندوانه را با یک دست بردارد، اما اردوغان که این ضرب المثل را به خوبی می داند، متوجه شد که با یک دست چهار هندوانه و یا شاید بیشتر برداشته است که همه آنها نیز بسیار سنگین هستند.
ترکیه اکنون علیه کُردها به رهبری حزب کارگران کردستان و متحدانش در شمال غرب سوریه وارد جنگ شدیدی شده است و به شکل سریع به سمت جنگ سرد با روسیه پیش می رود که کم کم در حال هرچه داغ تر شدن است و از طرف دیگر غرق پرونده سوریه شده است بدون اینکه هیچ راه نجاتی داشته باشد.
وخامت بحران ترکیه در عراق
در عراق نیز اردوغان به دلیل اعتراض مسئولان عراقی به حضور نیروهای ترک در نزدیکی موصل با بحران وخیمی دست به گریبان است در حالی که واشنگتن نیز جانب «حیدر العبادی» نخست وزیر عراق را گرفته و باراک اوباما خروج فوری نیروهای ترکیه از این منطقه را خواستار شده است.
این در حالی است که اردوغان از مخالفان سوریه برای سرنگونی نظام حاکم این کشور و «بشار اسد» رئیس جمهور آن به شدت حمایت کرده و انقلاب های عربی به ویژه در مصر، تونس و لیبی را تحت حمایت قرار داد و پس از سرنگونی جنگنده روس متوجه شد که خود در همان وضعیت قرار گرفته و از همان جام می نوشد و به عبارت بهتر خود را در چند جبهه نبرد تنها دید.
حضور روسیه در خاک سوریه و بد اقبالی اردوغان
از بدشانسی اردوغان، روسیه در شمال و شرق آن را به محاصره درآورده است و در پی حضور در سوریه به یک کشور خاورمیانه ای تبدیل شده است و روند تلاش برای سرنگونی او و دولتش را شدت بخشیده است و این مسیر را با تحریم های اقتصادی آغاز کرده و تا دخالت در امور داخلی ترکیه و حمایت از کُردها ادامه داده است.
در این میان باید گفت تاریخ بار دیگر تکرار می شود، با این تفاوت که روسیه در دهه هشتاد از حزب کارگران کردستان حمایت کرده و از متحد خود حافظ اسد خواست که برای عبدالله اوجالان رهبر این حزب در خاک سوریه پناهگاه امنی فراهم کند با این هدف که ثبات ترکیه به عنوان خط مقدم ناتو برای مقابله با امپراتوری شوروی در جنگ سرد را متزلزل کند اما فروپاشی این امپراتوری و نیز بلوک سوسیالیسم و پیمان ورشو مجال را کاملا برای نیروی پیروز غرب به رهبری آمریکا باز گذاشت.
در آن شرایط ترکیه برگه های فشار متعددی را علیه سوریه به کار گرفت از جمله اینکه با راه اندازی سد آتاتورک سهم آن از آب فرات را به کمتر از نصف کاهش داد و با بسیج نیروها در مرزهای سوریه از متوسل شدن به زور سخن گفت تا جایی که حافظ اسد اوجالان را به کینیا فرستاد و در آنجا او دستگیر و به آنکارا تحویل داده شد.
انتقامجویی پوتین از اردوغان
اکنون ولادیمیر پوتین پس از سرنگونی جنگنده سوخو ومخالفت اردوغان با شروط او برای عذرخواهی و پرداخت غرامت، به دنبال انتقام است و نکته قابل توجه اینکه «صلاح الدین دمیرتاش» رهبر حزب دموکراتیک خلق را که اکثریت کُردی دارد،به مسکو دعوت کرد.
سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز در استقبال از دمیرتاش تاکید کرد که کشورش برای حمایت از گروههای کُرد مسلح در سوریه و چه بسا در ترکیه نیز آمادگی دارد.
اما احمد داوود اوغلو نخست وزیر ترکیه انتقادهای دمیرتاش از سرنگونی جنگنده روس را محکوم کرده و آن را «ننگ» و «خیانت» برشمرد، اما سیاست و مقتضیات و کاستی ها و عیب های آن به گونه ای است که اگر کسی در مسائل دیگران دخالت می کند باید انتظار داشته باشد که دیگران نیز همین کار را با همان شیوه انجام دهند، زیرا هیچ کس در این خصوص مصونیت ندارد.
به هر حال زیاده خواهی های ترکیه در سوریه در حال فرسایش است و سیاست خارجه آن نیز تحت تاثیر تحولات سریع دستخوش تغییر است.
قطعنامه سازمان ملل بدون اشاره به حال و آینده بشار اسد
نکته قابل ملاحظه اینکه درخواست های ترکیه مبنی بر ایجاد منطقه حائل در مرزهای مشترک شمال غربی ترکیه و سوریه به مسافت یکصد کیلومتر و تا عمق 40 متری به منظور پناه دادن به پناهندگان سوری و نیز نقطه آغاز عملیات مخالفان مسلح سوریه نه تنها در حال از بین رفتن است بلکه این درخواست ها از زمان حضور نظامی روسیه در خاک سوریه و نیز قطعنامه اخیر 2254 شورای امنیت در خصوص سوریه، به طور کلی نقش باخته است.
این قطعنامه مبتنی بر گفت وگو و مرحله انتقالی در سوریه است بدون اینکه هیچ اشاره ای به زمان حاضر و یا آینده بشار اسد کرده باشد.
اردوغان از جنگ علیه حزب کارگران کردستان استفاده و اعلام کرد که تا پایان آن را به هر قیمتی ادامه خواهد داد و با استفاده از آن در انتخابات پیروزی را از آن خود کرد و فرصتی برای بازگشت به قدرت با دولت اکثریت فراهم شد و چه بسا بازی با برگه ملی موجب شود به ریاستی که آرزویش را دارد، برسد اما چه بسا این هدف بهای سنگینی داشته باشد و به عبارت بهتر موجب خروش اقلیت ها در ترکیه شده و کشور را غرق جنگ داخلی کند و برعکس انتظار و نقشه اردوغان برای سوریه اکثریت بیشتر با دلایل طایفه ای علیه اقلیت انقلاب کنند.
معلوم نیست که اروغان با برداشتن این چهار هنداونه سنگین با یک دست چگونه تعادل خود را حفظ خواهد کرد و چنانچه در این چالش طلبی موفق شود این موفقیت تا کی و چقدر دوام دارد چند ماه یا چند سال؟
سوال دیگر اینکه کدام هندوانه قبل از همه از دست او سقوط کرده و متلاشی می شود؟ آیا جنگ سرد با روسیه به سمت درگیری های مسلح در حرکت است؟ آیا سیاست های اردوغان در سوریه نقش برآب می شود؟
همچنین باید پرسید آیا پافشاری او بر خودداری از بیرون بردن نیروهای خود از عراق بی نتیجه می ماند؟ یا اینکه جنگ با کُردها در صدر چالش های اردوغان قرار می گیرد؟
برای پی بردن به آینده ترکیه و تحولات آن عصای سحرآمیز نداریم اما چیزی که در اختیار داریم اجتهاد به این نکته است که در زمانی که نظام حاکم سوریه اردوغان را به عنوان دشمن اصلی خود و با کمک ایران و روسیه بیش از پیش رسوا می کند، اردوغان با گردنی کج تر از همیشه در برابر غرب وارد تنگنای دیگری می شود که این بار شدیدتر از قبل است.
گاز گرمابخش ظاهری روابط تل آویو و آنکارا
در این میان چه بسا گاز اسرائیل روابط آنکارا و تل آویو را اندکی گرم کند اما عادی سازی روابط با آن راه حل نیست، بلکه چه بسا تنگنای ترکیه را بیشتر کند به ویژه اینکه بنیامین نتانیاهو شروط ترکیه برای عادی سازی روابط را قبول ندارد.
یکی از مهم ترین شروط ترکیه در این خصوص پایان تحریم غزه است اما نتانیاهو از نیاز ترکیه به گاز و نیز پیدا کردن دوستان برای باجگیری هرچه بیشتر بهره برداری می کند.
بی شک سیاست ترکیه نیازمند بازنگری فراگیر است تا این کشور از مین های متعدد و با قابلیت انفجار بالا که در مسیر آن کار گذاشته شده است، در امان بماند و چه بسا مهم ترین مین ها و بزرگترین آن، مین رو به انفجار جبهه داخلی و از دست رفتن ثباتی باشد که در طول 15 سال اخیر و به برکت دوراندیشی اردوغان و مهارت و تجربه او در سیاست خارجی و داخلی و مهم تر از همه سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان دستاوردهای زیادی را برای ترکیه به ارمغان آورد.
به هر حال اردوغان به عنوان فردی عملگرا و سیاستمدار کارکشته اگر به دنبال این است که کشورش را به ساحل امن برساند و ثبات آن را حفظ کرده و شکوفایی بیش از پیش را برای آن به ثمر برساند، باید به مسکو برود نه تل آویو.
دیدگاه تان را بنویسید