اعتماد: با اعلام مواضعي كه از سوي رهبران تركيه و روسيه به دنبال اقدام آنكارا در ساقط كردن جنگنده هوايي روسيه عليه يكديگر اقامه شده است، به نظر ميرسد كه روابط دو كشور فصل جديدي از تنش و منازعه را در وقت حاضر آغاز كرده باشد. البته چنين تنشي در روابط دو كشور از مدتها پيش و با اقدامات تقابلي و تحركاتي كه دو كشور عليه يكديگر انجام دادهاند، رقم خورده بود. در اين راستا نخستين اقدامي كه سبب شد روابط دو كشور از حالت همكاري به وضعيت آنارشيك تغيير وضعيت دهد، مربوط به اقدام تحرك آميز ولاديمير پوتين در آوريل ٢٠١٥ بوده است. پوتين در اين ماه با سفر به ايروان، پايتخت ارمنستان و با سخنراني خود در مراسم يادبود واقعه معروف به كشتار ارامنه در دوران امپراتوري عثماني، واكنش رهبران آنكارا را برانگيخت به گونهاي كه رجب طيب اردوغان رييسجمهوري تركيه با انتقاد از مواضع روسيه در مورد ارامنه دوران عثماني، خواستار توضيح مسكو درباره مساله اوكراين به ويژه مالكيت بر شبه جزيره كريمه شد. دومين اقدامي كه زمينه را براي تيرگي روابط دو كشور فراهم كرد مربوط به كنشها و الگوهاي رفتاري رهبران حزب عدالت و توسعه در عدول از مفاهمه نشست
استانبول باز ميگردد كه در آن نشست دو كشور در مفاهمهنامهاي قرار بود كه خود را به طيف وسيعي از مسائل و موضوعات مهم دو جانبه، منطقهاي و بينالمللي متعهد ببينند. در پي آن تركيه در راستاي سياستهاي تلافي جويانه خود در قبال مسكو، اوايل ماه آگوست ٢٠١٥ كنگره جهاني تاتارهاي كريمه را در آنكارا برگزار كرد كه شركتكنندگان در آن از وضعيت تاتارهاي ساكن اين شبه جزيره در دوره جديد حاكميت روسيه ابراز نگراني كرده و خواستار اعطاي حقوق بيشتر شدند. اما به وقت حاضرمجموعه دلايلي وجود دارد كه دلالت بر تداوم تيرگي در روابط روسيه و تركيه ميكند. اين دلايل ريشه در بحران سوريه دارد. با وجود تلاشهاي دو كشور در جلوگيري از كاهش همكاريهاي دوجانبه، مساله سوريه به عنوان علت العلل بروز تنش، شكاف عميقي را در روابط دو كشور به وجود آورد و نتوانست تصاعد بحران موجود و تيرگي تدريجي جلوگيري كند. به واقع بحران سوريه دو كشور را وارد جنگ نيابتي كرد به اين معني كه اين بحران روسيه را در جبهه سوريه قرار داد و تركيه را در جبهه ائتلاف ضد سوري و غرب. روسيه كه با هدف حمايت از سوريه و بقاي اسد بر كرسي قدرت به جغرافياي پر التهاب خاورميانه ورود پيدا
كرد، درصدد تعقيب اهداف راهبردي ديگري نيز بود. اما ساقط كردن جنگنده روسيه از سوي تركيه تيرگي روابط اين كشور را وارد فاز جديدي ساخته است. بدون شك اين اقدام تركيه مانعي براي تحقق منافع روسيه در خاورميانه به حساب ميآيد و خيلي زود زنگ خطر را در واقعيتهاي ميداني براي روسيه به صدا در آورده است. اين اقدام تركيه موجب تحركات جديدي از سوي روسيه و متعاقب آن متضمن راهبرد مقابله به مثل از سوي تركيه عليه روسيه شده است كه برايند منطقي آن چيزي جز تداوم تنش و بحران در روابط دو كشور نيست. اول آنكه تنش در روابط دو كشور از زمان سقوط جنگنده روسيه از سوي تركيه از حالت جنگ لفظي و نيابتي به جنگ مستقيم و رودر رو آن هم با بازيگران جديدي از سر گرفته خواهد شد. مسكو احتمالا با حمله به نيروهاي تحت نفوذ آنكارا و سپس حمله به كاروان امداد رساني اين كشور، اقدامات تلافي جويانه خود را آغاز خواهد كرد. همچنين روسيه تلاش خواهد كرد كه گروههاي مخالف آنكارا را تقويت كند. در بعد ديگر اقدامات روسيه در برگيرنده اعمال محدوديتهاي شديد درباره گردشگري، بازرگاني ومالي و بانكي عليه تركيه خواهد بود. در اين راستا، آنكارا با افزايش تقويت نيروهايي كه با
دخالت روسيه در سوريه مخالف هستند موانعي را بر سر اهداف راهبردي روسيه ايجاد خواهد كرد. ضمن آنكه تركيه به عنوان عقبه ناتو و با مستظهر بودن به حمايتهاي امريكا و ائتلافهاي ضد روسي و سوري تمامي پتانسيلهاي تقابلجويانه خود را با توجه به اقدامات فرصتطلبي رهبران حزب عدالت و توسعه عليه روسيه و نو تزارها در كرملين در خنثيسازي اهداف راهبرديشان به كار خواهدگرفت. شكي نيست كه اين اقدام تركيه در ماههاي آتي نه تنها مانند رقابت عثماني و روسيه تزار به تاريخ نخواهد پيوست، بلكه ابعاد جديدتري به خود خواهد گرفت. كوتاه سخن آنكه تداوم منازعه مسكو و آنكارا چند نتيجه را به دنبال خواهد داشت: اول مستظهر شدن تركيه به غرب و ناتو در سرنگوني اسد، دوم نزديكي راهبردي روسيه و ايران با هدف حمايت از بشار اسد و بقاي او در كرسي قدرت و سوم ورود روسيه به ائتلاف ضد تروريسم عليه داعش با مساعي جمليه غرب اما بيحضور تركيه.
دیدگاه تان را بنویسید