دیپلماسی ایرانی: مرزهای قراردادی، اختلافات سیاسی و اجتماعی گسترده در سطح جامعه و اختلافات قومی. اینها ویژگی هایی است که سوریه امروز را به یاد می آورد، اما مرور تاریخ نشان می دهد که این شرایط مسبوق به سابقه است. بالکان در دهه 1990 نیز شرایط مشابهی را تجربه کرد.
شباهت های تاریخی بحران بالکان با سوریه می تواند سرنخ هایی را برای حل بحران به دست دهد. زمانی که یوگوسلاوی فروپاشید، گروه های نژادی و مذهبی گوناگون هر یک با طرح دعاوی سرزمینی تلاش کردند تا سهمی از قدرت را به چنگ آورند. این گروه ها همگی در صدد پاکسازی نژادی سرزمین هایی که در دست داشتند برآمدند. این شرایط نهایتا منجر به بروز جنگی تمام عیار در دهه 1990 شد.
اگرچه تفاوت های زیادی بین وضعیت بالکان در دهه آخر قرن بیستم و بحران فعلی سوریه وجود دارد، اما در بیستمین سالگرد پیمان دیتون و حل بحران بالکان، راهی که جامعه بین المللی در حل بحران بالکان طی کرد می تواند راهنمای حل بحران سوریه باشد.
حضور بین المللی کلید اصلی حل بحران سوریه است. هیچ کشوری- صرفنظر از حدود و ثغور منافع خود در سوریه- نمی تواند به تنهایی این بحران را مدیریت کند. تعیین خطوط قرمز، بدون التزام به عملی کردن آنها نتیجه معکوس خواهد داشت.
پذیرش واقعیت؛ حل بحران سوریه زمان بر است
در گام اول باید پذیرفت که حل این بحران دشوار و زمان بر خواهد بود. فروپاشی دیوار برلین و از میان رفتن صلح شکننده ای که پس از انحلال یوگوسلاوی شکل گرفته بود، آغاز بحران بالکان بود. پس از این دوره بالکان حدود بیست سال جنگ و درگیری را هم در بوسنی و هرزگوین و هم در کوزوو تجربه کرد. حدود 15 سال طول کشید تا سرانجام منازعات در عرصه زمینی پایان یافت. حتی در عصر حاضر نیز همچنان تعارضاتی در سطح پراکنده بین کوزوو، صربستان و بوسنی وجود دارد. بحران سوریه نیز به همین ترتیب مدت زمان زیادی را نیاز دارد. لحاظ کردن اختلافات سنی و شیعه در سوریه می تواند حتی بر این مدت زمان بیافزاید.
خلاقیت و ارائه راهکارهای جدید برای حل بحران
خلاقیت در ارائه راه حل های پایان بحران نیز می تواند کارآمد باشد. در مورد یوگوسلاوی کاملا مشخص بود که این کشور دیگر مرزهای پیشین خود را حفظ نخواهد کرد و کشورهایی کوچکتری از خاکستر این جنگ سر بر خواهند آورد. در سوریه نیز وضعیتی مشابه متصور است. به احتمال زیاد دولت علوی کوچکی از بقایای دولت بشار در بخش هایی از سوریه از جمله در دمشق مستقر خواهد شد. بخش هایی مرکزی نیز که هم اکنون در دست داعش است، به احتمال زیاد به دست نیروهای سنی خواهد افتاد. استفاده از گزینه دولت فدرالی، مشابه آنچه که در عراق وجود دارد نیز می تواند گزینه راهگشای دیگری باشد.
استفاده از تجارب پیشین و برگزیدن مذاکره کنندگان مناسب
پیمان دیتون می تواند نمونه قابل قبولی از ویژگی های مذاکره کنندگان مناسب برای حل بحرانی با این حد از وسعت را نشان بدهد. کتاب جنگ مدرن، نوشته «وسلی کلارک» به خوبی نشان می دهد که شخصیت مذاکره کنندگان در روند موفقیت مذاکرات تا چه اندازه تعیین کننده است. مورد اخیر مذاکرات هسته ای 1+5 با ایران نیز به خوبی نشان می دهد که انتخاب صحیح مذاکره کنندگان تا چه اندازه در نتیجه بخشی مذاکرات و حصول توافقات بین المللی موثر است.
در مورد سوریه نیز استفاده از مذاکره کنندگان با تجربه واجد اهمیت بسیاری است. برای آمریکا، افرادی همچون «رایان کورکر» سفیر سابق آمریکا در سوریه، «روبرت فورد» و برخی از چهره ای نظامی همچون ژنرال «جان ابی زید» می تواند گزینه های مناسبی باشند. به همین ترتیب نمایندگان سایر کشورها در مذاکرات و شخصیت ها آنها نیز اهمیت دارد. هم اکنون فضا به گونه ای است که جایی برای شخصیت های تندرو بر سر میز مذاکره وجود ندارد.
در حال حاضر در سوریه هر کشوری هدف یا هدف های خاص خود را دنبال می کند؛ روسیه خواستار حفظ بشار اسد در قدرت و بازگشت به وضعیت قبلی است. آمریکا و متحدان اروپایی آن خواستار برکناری اسد و محاکمه بین المللی آن در دیوان لاهه هستند و عربستان و ایران هر یک به دنبال حفظ و تقویت سلطه نمایندگان خود در سوریه هستند.
هیچ از این اهداف به تنهایی محقق نخواهد شد. این مهم بدین معنا است که مصالحه تنها گزینه ای است که همه طرف ها باید به آن روی آورند. بنابراین در این فضا اگر بشار اسد به عنوان بخشی از یک توافق برای تقسیم قدرت در نظر گرفته شود، طرف های غربی باید این گام را در راستای ضرورتی برای حل بحران و پایان دادن به این فاجعه بین المللی ببینند.
دستیابی به راه حل صحیح با لحاظ کردن همه موارد بالا بسیار دشوار است، اما تجربه بالکان نشان می دهد که امکان آن وجود دارد. اگر جامعه بین المللی هم اکنون متوجه وخامت اوضاع نشود و برای حل آن اقدام جدی نکند، در یک دهه اینده نسبت به عدم استفاده از این توان جمعی پشیمان خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید