زنانی که مردانه پای انقلاب خود ایستاده‌اند+ تصاویر

کد خبر: 461653

«به عنوان یک فلسطینی لازم است، سلاح در دست بگیریم. حضور زنان در میدان به این معناست که فلسطین برای همه است و مقاومت و مبارزه به مردان محدود نمی شود، باید زنان کنار مردان در میدان حضور داشته باشند و آغاز انتفاضه سوم را با هم فریاد زنند».

مشرق :«به عنوان یک فلسطینی لازم است، سلاح در دست بگیریم. حضور زنان در میدان به این معناست که فلسطین برای همه است و مقاومت و مبارزه به مردان محدود نمی شود، باید زنان کنار مردان در میدان حضور داشته باشند و آغاز انتفاضه سوم را با هم فریاد زنند».
جملات فوق بخشی از اظهارات یک زن فلسطینی است که در رویارویی با اشغالگران صهیونیست در سرزمین های اشغالی مشارکت دارد و تاکید می کند که باید با هم آغاز انتفاضه سوم فلسطینیان را فریاد بزنند.
این روزها حضور زنان فلسطینی در عرصه رویارویی با اشغالگران صهیونیست به یکی از مهمترین اخبار انتشار یافته در رسانه های ارتباطی نوشتاری و دیداری و شنیداری تبدیل شده و نگاه بسیاری را در جامعه بین المللی به خود جلب کرده و خبر از بازگشت دیگر باره زنان فلسطینی به میدان مبارزه می دهد، همانند آنچه که پیش از طی انتفاضه اول فلسطینیان شاهد آن بودیم.
سوالی که در اینجا مطرح می شود، این است که آیا مبارزه زن فلسطینی به انتفاضه اول باز می گردد یا آنان پیش از آن نیز در عرصه رویارویی با اشغالگران صهیونیست نقش ایفا کردند؟
گزارش زیر تلاش دارد، به این سوال پاسخ دهد و ابعاد مختلف حضور زن فلسطینی در عرصه و میدان مبارزه و مقاومت در برابر اشغالگران را تبیین و تشریح کند، حضوری که بنابر تاکید تاریخ آغاز آن به سال 1893 میلادی و مشارکت زنان فلسطینی در تظاهراتی که در این تاریخ برگزار شد، باز می گرد.
زن فلسطینی و قیام دیوار ندبه یا بُرّاق
ورود زن فلسطینی به عرصه سیاسی به سال 1893 میلادی باز می گردد و برای اولین بار در تظاهراتی شرکت کردند که فلسطینی ها در اعتراض به شهرک سازی صهیونیستی و ساخت اولین شهرک صهیونیستی به جای روستای فلسطینی «العفوله» برگزار کرده بودند.
از این تاریخ بود که به خاطر شرایط خاص حاکم بر کشور فلسطین، زنان این کشور در کنار مردان فلسطینی پای به عرصه و میدان سیاست گذاشتند.
سال 1929 میلادی شاهد دومین حضور پر رنگ زنان فلسطینی در عرصه سیاسی و میدان مبارزه بود. در این سال کشور فلسطین شاهد قیامی به نام «قیام دیوار ندبه» یا همان «دیوار براق» بود که در تاریخ فلسطین به «انقلاب براق» معروف شده است.
تاسیس «سندیکای زنان عرب در قدس» دومین اقدام زنان فلسطینی در عرصه سیاسی و اجتماعی این کشور بود و هدف از تاسیس این سندیکا مبارزه با قیمومیت انگلیس در فلسطین و متوقف کردن شهرک سازی صهیونیستی بود.
افزون بر آن، این سندیکا در فعالیت های دیگری مانند ارائه کمک های اولیه به انقلابیون فلسطینی علیه صهیونیست ها و احداث درمانگاه ها و اورژانس هایی برای ارائه خدمات درمانی به نیازمندان و افزایش آگاهی و بیداری در قبال قضیه فلسطینی چه داخل فلسطین و چه خارج آن و افشای حقیقت و ماهیت طرح صهیونیستی در این کشور نیز مشارکت داشت.
اگرچه در نقش زنان فلسطینی در این دور از مبارزات ملت فلسطین و این انقلاب کمک به رزمندگان و مبارزان فلسطینی تعریف شده بود، با این حال شاهد به شهادت رسیدن 9 زن فلسطینی از جمله عائشة أبو حسن و عزیّة سلامة و جمیلة الأزعر و تشاویق حسین هستیم.
همچنین زن فلسطینی نقش مهمی در انقلاب 1936 میلادی از طریق انتقال اخبار و پیام های انقلاب و تشویق و ترغیب فلسطینیان جهت پیوستن به آن و مخفی کردن و پناه دادن به انقلابیون و رزمندگان داشت و در جریان این انقلاب نیز شاهد شهادت یک زن فلسطینی به نام فاطمة غزال بودیم.
سازمان سری زنان فلسطینی «زهرة الأقحوان» و نکبت سال 1948
طی سال های 1939 تا 1947 میلادی زنان فلسطینی نقش مهمی در عرصه سیاسی و نظامی فلسطین ایفا کردند و در حوادث و رخ دادهای جاری بین اعراب و یهودیان صهیونیست به ویژه پس از صدور قطعنامه تقسیم از سوی سازمان ملل متحد و اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی بر خاک فلسطین حضور مستمر و پر رنگ داشتند.
زنان فلسطینی در این برهه زمانی بسیار حساس نقش حلقه ارتباط بین رزمندگان فلسطینی را ایفا می کردند و در این دوره بود که شاهد شکل گیری برخی جمعیت ها و اتحادیه ها و سندیکاهای زنانه و ظهور رهبرانی در میان آنها بودیم که رهبری و هدایت فعالیت های زنان فلسطینی برای آزادی فلسطین را برعهده گرفتند و از میان آنها می توان به سمیحة خلیل و یسرا البربری اشاره کرد.
سال 1948 میلادی یعنی سال نکبت و تاسیس رژیم صهیونیستی در فلسطین به دست دو خواهر فلسطینی به نام های «مهیبة و ناریمان خورشید» تشکیل شد.
فعالیت های این سازمان در ابتدا فعالیت ها و کارهای خیریه را دربرمی گرفت، اما پس از مدتی و در اثر شهادت یک کودک فلسطینی به دست یک نظامی انگلیسی بُعد نظامی به خود گرفت.
فعالیت این سازمان سری در منطقه «یافا» بیش از هر منطقه دیگری از فلسطین نمود داشت، چون این منطقه شاهد درگیری های مستمر و دائم بین فلسطینان و یهودیان ساکن تل آویو بود.
در این دوره همچنین شاهد ظهور جمعیت دیگری به نام «همبستگی زنان فلسطینی» نیز بودیم که عمده فعالیت آن بر ارائه خدمات پزشکی و درمانی و کمک های اولیه به رزمندگان و انقلابیون و پرستاری از آنها متمرکز بود.
در واقع پس از سال 1948 میلادی و نکبت فلسطینی ها شاهد حضور و مشارکت بیش از پیش زن فلسطینی در عرصه مبارزه و مقاومت برای آزادسازی کشورش از اشغالگران یهودیان صهیونیست بود و در این دوره تعداد قابل توجهی از آنها به شهادت رسیدند که معروف ترین و بارزترین آنها «حیاة البلبیسی» بود.
زنان فلسطینی و شکست سال 1967
شکست سال 1967 میلادی اعراب و فلسطینی ها و اشغال کرانه باختری و بیت المقدس به دست یهودیان صهیونیست تحول بزرگی در مبارزه زن فلسطینی ایجاد کرد.
در این برهه زمانی زنان فلسطینی از دایره فعالیت در موسسات و جمعیت های خیریه خارج شده و آشکارا وارد عرصه فعالیت نظامی و مقاومت در برابر اشغالگران شدند، به گونه ای که این دوره را می توان اوج شکوفایی فعالیت های مسلحانه زن فلسطینی به شمار آورد.
زنان فلسطینی در این دوره زمانی به گروه های مقاومت و شهادت طلب فلسطینی ملحق شدند، «عایده سعد» از جمله این زنان بود که در سال 1967 میلادی در عملیاتی شهادت طلبانه اقدام به پرتاب بمب به سمت مرکز «الشجاعیه» کرد.
همچنین می توان از «فاطمه برناوی» نام برد که در عملیاتی شهادت طلبانه پس از بمبگذاری در سینما «صهیون» توسط نظامیان صهیونیست به اسارت گرفته شد و «لیلی خالد» که برای آزادی اسرای فلسطینی در بند رژیم صهیونیستی و جلب توجه افکار جامعه بین المللی به قضیه فلسطینی اقدام به ربودن یک فروند هواپیمای شرکت صهیونیستی «العال» کرد و «شادیه ابو غزاله» که شهید جنگ روزهای شش روزه به شمار می آید و طی بمبگذاری یک دستگاه اتوبوس نظامی صهیونیستی به شهادت رسید، در این عملیات نظامیان صهیونیست داخل اتوبوس و اطراف آن کشته شدند و «فتحیه عوض الحورانی» که در سال 1974 میلادی تانک های صهیونیستی از پیکرش عبور کردند و «تغرید البطمه» که در سال 1980 میلادی به شهادت رسید و بسیاری دیگر از زنان شهید فلسطینی که اسوه و الگوی بسیاری از زنان فلسطینی در عرصه مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی و آزادی کشورشان بودند.
نقش زنان فلسطینی در انتفاضه اول فلسطینی موسوم به «انتفاضه سنگ»
زنان فلسطینی در انتفاضه اول که به انتفاضه سنگ معروف شد، نقش بارزی را ایفا کردند و این نقش تنها به یک بُعد محدود نمی شد:
1- نقش اجتماعی
در این عرصه اجتماعی زنان فلسطینی طرح رژیم صهیونیستی برای محاصره اقتصادی روستاها و ارودگاه های آوارگان فلسطینی را با ارسال مقادیر زیادی شیر و نان و ادامه کمک به رزمندگان و مبارزان فلسطینی ناکام گذاشتند و هنگامی که رژیم صهیونیستی گاز مناطق فلسطینی نشین را قطع کرد، زنان فلسطینی در مقابل این اقدام، تنورهای سنتی و قدیمی خود را بار دیگر روشن کرده و نان رزمندگان و مبارزان فلسطینی را تامین می کردند و با دایر کردن کلاس های درس در منازل خود وظیفه آموزش و تحصیل کودکان فلسطینی را فراهم کردند.
2- نقش سیاسی
زنان فلسطینی نقش بسیاری در آزادی بسیاری از جوانان و قهرمانان انتفاضه و رزمندگان و انقلابیون فلسطینی و همچنین فراهم کردن زمینه فرار و یا پناه دادن آنها در خانه هایشان داشتند.
همچنین شمار زیادی از این زنان همواره در راهپیمایی ها، اعتصاب ها، تحصن ها و تظاهرات ها و مقاومت در برابر نیروهای اشغالگران صهیونیست و همچنین افزایش آگاهی ها و بیدار سازی فلسطینان و تشویق و ترغیب آنها به مشارکت در انتفاضه ایفا کردند.
به همین دلیل است که طی انتفاضه اول و به طور خاص در سال 1987 میلادی شاهد بزرگترین موج بازداشت ها در میان زنان فلسطینی هستیم و تعداد این بازداشت ها به 3 هزار زن فلسطینی رسید.
3- نقش سازمانی و موسساتی
زنان فلسطینی طی انتفاضه اول اقدام به تشکیل موسسات و سازمان های بی شماری در سراسر مناطق فلسطین اشغالی کردند که هدف آنها جذب هرچه بیشتر زنان در عرصه و میدان مبارزه و مقاومت در برابر اشغالگران بود، یکی از مهمترین اهداف زنان فلسطینی در این برهه زمانی ناکام ساختن سیاست سانسور اطلاعاتی و رسانه ای رژیم صهیونیستی در خصوص افشای این نقش و حضور گسترده زنان در مبارزه بود. یکی از مهمترین فعالیت ها و اقدامات صورت گرفته در این مقطع زمانی تحریم کالاهای صهیونیستی از سوی زنان فلسطینی بود.
انتفاضه دوم فلسطینی ها موسوم به انتفاضه الاقصی
حضور و مشارکت زنان فلسطینی در انتفاضه دوم که به انتفاضه الاقصی معروف شد، کمتر از انتفاضه اول بود و دلیل آن عدم موافقت برخی جنبش ها و گروه های اسلامگرای فلسطینی با حضور زنان در عرصه مقاومت و مبارزه از جمله عملیات های شهادت طلبانه بود.
با این حال این انتفاضه نیز شاهد حضور زنان فلسطینی علی رغم تمام قید و بندهای وضع شده بود که بارزترین آن انجام اولین عملیات شهادت طلبانه به دست «ریم الریاشی» بود که توسط «گردان های القسام»، شاخه نظامی جنبش حماس برای انجام این عملیات در نظر گرفته و مهیا شده بود.
شهید شیخ «احمد یاسین»، بنیانگذار جنبش حماس در آن زمان در واکنش به این عملیات تصریح کرد که «زمان جهاد و مبارزه زن فلسطینی از هم اکنون آغاز شده است».
در این راستا باید از عملیات های شهادت طلبانه دیگری که توسط زنان فلسطینی مانند «وفاء ادریس» در سال 2000 میلادی و «آیات الاخرس» در سال 2002 میلادی که اقدام به منفجر کردن خود در فروشگاهی صهیونیستی در قدس غربی کرد و «دارین ابو عیشه» و غیره یاد کرد.
به این ترتیب طی انتفاضه الاقصی 460 زن فلسطینی شهید و 900 نفر دیگر نیز بازداست و به اسارت گرفته شدند.
زنان فلسطینی در انتفاضه سوم موسوم به انتفاضه قدس یا کاردها
انتفاضه سوم که به انتفاضه قدس و در مواردی کاردها نیز معروف شده است، شاهد بازگشت زنان فلسطینی به اوج مشارکت و حضور در میدان مبارزه و عرصه جهاد و ایستادن وی در کنار مردان فلسطینی در مبارزه و مقاومت علیه اشغالگران صهیونیست و تلاش برای آزادی فلسطین است.
رسانه ها و پایگاه ها و شبکه های اجتماعی اینترنتی هر روز تصاویر جدیدی از این زنان فلسطینی در رویارویی اشان با اشغالگران صهیونیست منتشر می کنند و معروف ترین آنها در این عرصه باید از «دالیا نصار»، دانش آموز فلسطینی نام برد که نظامیان صهیونیست اقدام به شلیک مستقیم به سینه وی کردند و پزشکان خارج کردن تیر از سینه اش را به خطر افتادن زندگی اش شمردند و هم اکنون او با تیری در سینه به زندگی خود ادامه می دهد.
در واقع آنچه بیش از هر چیز در انتفاضه کنونی فلسطینیان نگاه ها را به خود جلب کرده، مشارکت زنان فلسطینی در سراسر سرزمین های اشغالی از کرانه باختری گرفته تا قدس اشغالی و حتی نوار غزه که ساکنانش محافظه کارتر و بنیادگرا تر از فلسطینیان مناطق دیگر شمرده می شوند و خروج زنان را خوشایند نمی دانند، است.
«با دوستانم تنها برای تظاهرات بیرون نمی روم، بلکه به سمت نظامیان اشغالگر سنگ پرتاب می کنیم، بمب های مولوتوف درست می کنیم و شب نامه و اطلاعیه پخش می کنیم».
این بخشی از اظهارات «یاسمین» دختر 18 ساله فلسطینی ساکن منطقه «بیت ایل» در رام الله است که تاکید می کند، از این حضور در میدان نه ترس دارد و نه نگران است.
وی تاکید می کند که هیچ چیز نمی تواند، مانع خروجش و حضور در میدان شود، به ویژه آنکه هم اکنون به خوبی می داند که زنان فلسطینی در این مبارزه چه جایگاه مهمی دارند.
یاسمین می گوید که هر روز صبح از خانه بیرون می زند و وظیفه او در حال حاضر براساس تقسیم کار صورت گرفته، درست کردن بمب های مولوتوف و رساندن آنها به دست جوانان است.
او توضیح می دهد که دوستان دیگرش نیز بمب های دیگر یا ماسک های ضد گاز اشک آور درست می کنند تا دوستان دیگر این ماسک ها را بین تظاهر کنندگان فلسطینی پخش کنند.
یاسمین تاکید می کند که هم اکنون حضور در صحنه و میدان مبارزه وظیفه همه فلسطینی ها چه زن و چه مرد است، اگرچه به خوبی می دانم که این حضور ممکن است، موجبات آزار و اذیت بیشتری را برای زنان فلسطینی فراهم کند.
«سمر»، دانشجوی زن فلسطینی نیز هم در این باره تاکید می کند که جامعه فلسطینی ها هم اکنون بیش از هر زمان دیگری آگاه و بیدار است و به اهمیت مشارکت همه اقشار فلسطینی در پروسه مقاومت و مبارزه پی برده است.
این دانشجوی زن فلسطینی درباره نقشی که در مبارزات کنونی دارد و تاحدودی با دیگر نقش های ایفا شده تفاوت دارد، توضیح می دهد: «در درجه اول سعی می کنم، ایفاگر نقشی لجستیک باشم. به همین دلیل در میان جوانان شرکت کننده در صف اول مبارزه اقدام به توزیع آب، چفیه و کلاه و روبند می کنم و در صورت نیاز به آسیب دیدگان و مجروحان کمک های اولیه ارائه می دهم.
سمر تاکید می کند: حضور زنان فلسطینی در این عرصه با علم و آگاهی صورت می گیرد، آنها به خوبی می دانند، در صورت شناسایی و بازداشت و اسارت به شدت از سوی مقامات و دستگاه های ذیربط صهیونیستی مجازات می شوند. بسیاری از آنها به همین دلیل در معرض ضرب و شتم و بازداشت قرار گرفته اند و در صورت آزادی نیز به شدت تحت نظر هستند و یا در بازداشت خانگی به سر می برند و اجازه سفر و نقل و انتقال به هر شهر و منطقه ای را ندارند، با وجود تمام این مشکلات باز زنان فلسطینی ترجیح می دهند که در میدان مبارزه حضور داشته باشند.
این موضوعی است که «فاطمه»، یکی دیگر از زنان فلسطینی شرکت کننده در میدان مبارزه و عرصه مقاومت از اهالی شهر «الناصره» به اشاره و تاکید می کند که حضور زنان و دختران فلسطینی در این انتفاضه بسیار پر رنگ تر و گسترده تر از انتفاضه های پیشین بوده است.
فاطمه خاطرنشان می کند که برای جلوگیری از شناخته شدن صورت خود را با چفیه می پوشانیم، اما اگر زمانی هم شناسایی و دستگیر شدیم از اشغالگران صهیونیست باک نداریم و بزرگترین دلیل این مدعا لبخند ماست که دوربین ها هنگام به اسارت گرفته شدنمان توسط صهیونیست ها از لب محو نمی شود و معنای این لبخند و تبسم را جز شهرک نشینان صهیونیست که در میان زندگی می کنند، کس دیگری نمی تواند درک کند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها