ابتکار: هدف این نوشتار تبیین تاثیر جنبشهای مردمی اخیر جهان عرب در عرصه داخلی کشور عربستان است. بر این اساس، ابتدا برخی مشخصههای اصلی این جنبشها به ویژه مردمی بودن آنها مورد اشاره قرار میگیرد. سپس ضمن تشریح بسترهای تاثیرپذیری جامعه عربستان از این جنبشها و تحولات، با نگاهی به تاثیرات عینی و اعتراضات ملموس در این کشور، رویکرد دولت سعودی در قبال اعتراضات تبیین میگردد.
تاکید اصلی نویسنده آن است که جنبشهای مردمی جهان عرب به رغم منجر شدن به اعتراضاتی محدود (قشری و گروهی) در عربستان که به طور خاص در میان شیعیان برجستگی و تداوم داشته است، با توجه به شرایط داخلی و رویکرد مقابله ترکیبی (اقتصادی - امنیتی) دولت سعودی، در کوتاه مدت به ایجاد جنبش اعتراضی فراگیری و مدام منجر نخواهد شد. با این حال در دراز مدت به دلیل سرعت تغییرات میتوان این کشور را به همراه سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس کاندیدای موج بعدی جنبشهای مردمی در جهان عرب محسوب کرد.
جنبشهای مردمی در جهان عرب که با قیام مردم تونس در اواخر سال 2010 آغاز شد و در سال 2011 به تعداد قابل توجهی از کشورهای عربی سرایت نمود، آغازگر مرحله نوینی در حیات سیاسی و اجتماعی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین دگرگونیهایی در نظم منطقهای شده است. این جنبشها به لحاظ گستردگی و عمق، پدیدهای کاملاً نوین در جهان عرب محسوب میشوند که در تاریخ منطقه سابقه نداشته است. در حالی که اغلب تغییر و تحولات در نظامهای سیاسی منطقه در طول دههها و حتی قرون گذشته در قالبهایی مانند مداخله خارجی ، کودتای نظامی و یا فعالیت گروههای و احزاب سیاسی دارای ایدئولوژی غیر بومی مانند ناسیونالیسم یا سوسیالیسم رخ داده است، در مرحله کنونی میتوان شاهد آن بود که جنبشهایی نوین بدون مداخله خارجی و بدون نقش تعیین کنندگی گروهها و احزاب سیاسی و صرفاً با تکیه بر نیرو و اراده مردمی در جهان عرب ظهور یافته است.
در تبیین تاثیرگذاری جنبشهای مردمی بر بازیگران و کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی میتوان به دو نوع از مباحث اشاره نمود: نخست اینکه؛ این جنبشها و تحولات چه تاثیراتی بر شرایط و مسائل داخلی عربستان سعودی داشته است؟ و دوم اینکه؛ تحولات مذکور بر محیط پیرامونی و سیاست منطقهای این کشور چه واقعیاتی را تحمیل میکند؟ هر چند که در ارزیابی نهایی نمیتوان ابعاد داخلی و خارجی تاثیر جنبشهای مردمی بر بازیگران منطقهای را به صورت کامل از هم تفکیک کرد؛ زیرا نوعی پیوستگی در این خصوص قابل مشاهده است. در حالی که در مورد بازیگران محوری منطقهای مانند ترکیه و جمهوری اسلامی ایران با توجه به ساختار سیاسی و شرایط اجتماعی به نسبت متفاوت از کشورهای عربی، بحث نخست یعنی تاثیر جنبشهای مردمی بر شرایط و مولفههای داخلی چندان قابلیت طرح ندارد. در مورد عربستان سعودی هر دو موضوع را میتوان مورد بررسی قرار داد؛ چرا که عربستان سعودی از یک سو به لحاظ شرایط سیاسی و اجتماعی داخلی تشابه بسیاری به کشورهای دچار بحران مانند مصر و تونس دارد و این موضوع باعث شکل گیری اعتراضاتی مردمی در این کشور نیز شد و از سوی دیگر دولت سعودی تلاشهای بسیاری را
برای بهره گیری از فرصتها و کاهش تهدایت ناشی از این تحولات در عرصه سیاست خارجی انجام میدهد.
آنچه در مقاله حاضر مدنظر قرار دارد، بررسی تاثیر بیداری اسلامی - مردمی اخیر جهان عرب بر شرایط داخلی عربستان سعودی است. برای این بررسی این ایده مورد آزمون قرار میگیرد که جنبشهای مردمی در جهان عرب به رغم شکل دادن به اعتراضاتی محلی و قشری در عربستان با توجه به رویکرد مقابله دو بعدی (اقتصادی - امنیتی ) دولت سعودی، نتوانست به جنبشی سراسری و ملی در این کشور منجر شود، با این حال با توجه به گستره و تداوم جنبشهای مردمی، جامعه و نظام سیاسی سعودی در میان مدت از تبعات آن مصون نخواهد ماند. در این راستا، ابتدا به تبیین ماهیت و ویژگیهای جنبشهای مردمی و تحولات ناشی از آن در جهان عرب پرداختیم و سپس ضمن اشاره به بسترها و عرصههای بالقوه تاثیر این تحولات بر اوضاع داخلی عربستان، تاثیرگذاریهای عینی را بررسی کردیم .
دیدگاه تان را بنویسید