مشرق: "نايف بن عبدالعزيز" ولیعهد تازهمُرده عربستان سعودی در این کشور به یکی از شخصیتهای بسیار سختگیر و سنگدل سعودی معروف بود که وزارت کشور رژیم سعودی را نیز برعهده داشت، سمتی که حتی پس از مرگ "سلطان بن عبد العزیز"، ولی عهد اسبق و انتخاب به سمت ولی عهدی عربستان همچنان آن را حفظ کرده بود. وزارت کشور رژیم سعودی یکی از مهمترین وزارتخانههای این رژیم به شمار میآید، چون مسؤولیت حفظ امنیت و ثبات رژیم را از یک سو بر عهده دارد و از سوی دیگر رسیدگی به پروندهها و قضایای سیاسی و معارضان برعهده این وزارتخانه است که به نظر میرسد، در دهه اخیر بر شمار آن هر روز افزوده میشود و از زمزمه های اعتراض به تظاهرات ها و اعتراضهای خواهان اصلاحات و آزادی تبدیل شده است. آنچه در آن تردید نیست، اینکه نایف یکی از جمله شخصیت های بسیار سختگیر و محافظهکار و مخالف اصلاحات در رژیم سعودی تلقی میشد، به حدی که ناظران تأکید داشتند که نایف تنها کسی بود که مسؤولیت قضایای سیاسی و امنیتی پادشاهی فرتوت سعودی را برعهده داشت و همین موضوع از جمله دلایل انتخاب وی به سمت ولی عهدی با وجود بیماری و پیری بود، بهگونهای که این ناظران به این
نکته اشاره میکردند که در راستای بیماری "عبدالله بن عبدالعزیز"، پادشاه عربستان سعودی، این نایف که به نظر قوی و سالم به نظر می رسید بود که اداره امور کشور را در دست داشت. اما پس از مرگ نایف و طی یک هفته اخباری مبنی بر خروج شماری از زندانیان و بازداشتشدگان عربستانی در این کشور به گوش رسید، موضوعی که در دوره ولی عهدی و حاکمیت نایف بر وزارت کشور جز چندبار نادر نه اتفاق افتاد و نه به گوش رسید، در حالی که شمار زندانیان و شهروندان آزاد شده این مرتبه بسیار بیشتر از هر زمان دیگر بود و همه اينها در حالي بود که اين آزاديها با حمله تروريستي به آيتالله شيخ نمر النمر، روحاني انقلابي عربستاني به هاله محاق رفت. هماکنون این سؤال پیش می آید که آیا واقعا مرگ نایف در آزادی این بازداشتشدگان و زندانیان عربستانی نقش داشت؟ و چرا اين اقدامات بهظاهر اصلاحي، با ترور آيتالله نمر ادامه يافت؟ و آيا انتشار شايعه مرگ شاه پير اين کشور، منجر به تغيير اين روند شد يا ممکن است دلايل ديگري در وراي آن وجود داشته باشد. پاسخ هرچه باشد، باید گفت دلایل و عوامل بسیار بی شماری در عربستان وجود دارد تا جوانان این کشور را به حرکت وادارد، حتی
می توان گفت که هیچ کشور عربی بسان عربستان سعودی نمی توان یافت که این همه مشکلات و چالش ها مواجه باشد. هماکنون در جهان عرب کشوری را نمی توان یافت که بیش از 35 هزار نفر زندگی داشته باشد، با توجه به این که جمعیت عربستان به مرز 20 میلیون نفر هم نمی رسد، به هر روی دلایل برای این پادشاهی پیر و فرتوت هرچه باشد، به نظر می رسد، دو راه بیشتر مقابل آن باقی نمانده است، یا راه اصلاحات را سیاسی را پیش گیرد و روندی را که با آزادی زندانیان آغاز کرده ادامه دهد، یا اینکه اطمینان داشته باشد، پس از مرگ یکی از قدرتمندترین مردان آل سعود به نام نایف نسیم انقلابهای مردمی در آن وزیدن میگیرد. شاید مرگ نایف به خیر و صلاح حکومت سعودی و معارضان این کشور باشد، چون "سلمان بن عبدالعزیز" جانشین نایف بسان برادرش قسی القلب و محافظه کار شناخته نمی شود، شاید او سوپاپ اطمینانی برای آل سعود باشد تا از میزان فشارها و ستمهایی که بر مردم این کشور روا میدارند، بکاهد.
سلمان بن عبدالعزيز
اما سلمان نیز باید بداند، معارضان و اصلاح طلبان این کشور تنها به آزادی دهها زندانی اصلاحطلب از زندانهای مخوف سعودی رضایت نخواهد داد، بلکه این جریان اعتقاد دارد، آزادی زندانیان اولین گام در راه اصلاحات و آزادی سیاسی در این کشور به شمار می آید و در این بین اگر حاکمان سعودی با این موضوع با حکمت و اندیشه رفتار کنند و اگر نه تمام زندانیان حد اقل اکثر آنها را آزاد و مابقی را عادلانه محاکمه کنند، در آن صورت می توان گفت که رژیم سعودی مجبور خواهد شد که مابقی خواسته و مطالبات مردمی را برآورده کند. اما اگر "سلمان بن عبدالعزيز" ولی عهد کنونی قصد داشته باشد که راه برادر را در این عرصه ادامه دهد، بیتردید با بزرگترین اعتراضهای مردمی مواجه خواهد شد که ممکن است، عربستان را وارد مرحله انقلاب مردمی فراگیر و گسترده کند.
دیدگاه تان را بنویسید