مقامات سعودی به این موضوع پی بردهاند که ضربه کاری و استراتژیک که موقعیت عربستان در منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد این بار نه از جانب ایران بلکه از سوی متحد گذشته آنها مصر خواهد بود. در سالهای گذشته تحت تاثیر تبلیغات غربی ها و پروژه ایران هراسی، قاهره و ریاض بر این باور بودند که ایران تهدیدی در منطقه است. سقوط مبارک برای عربستان تنها به معنای از دست دادن متحدی مهم در منطقه نبود، بلکه از بین رفتن توازن قدرت در منطقه بود. منطقه دیگر بر محور ریاض-قاهره در برابر ایران تعریف نمیشود. اولویت اصلی ریاض دیگر مقابله با تاثیرگذاری ایران و لبنان در منطقه نیست، بلکه جلوگیری از سرایت انقلابهای به دیگر کشورهای عربی است.
به گزارش سرویس بین الملل «فردا» به نقل از وب سایت روزنامه گاردین، مقامات آل سعود ارتش خود را به منامه - پایتخت بحرین- برای سرکوب مردم مخالف حکومت آل خلیفه اعزام کردهاند. از سوی دیگر زمانی که اوضاع در یمن نا آرام شد، سعودیها به حمایت از صالح پرداختند به تطمیع روسای قبایل یمن برای حمایت از صالح پرداختند. از سوی دیگر سعودی ها به تجهیز نیروهای نظامی صالح و فراهم کردن اطلاعات برای مقابله با انقلابیون یمن اقدام کردند.
اگر چه در سال ۲۰۰۹ یمن و عربستان بر سر مسائل مرزی دچار اختلاف شدند، اما به رغم آن عربستان به حمایت از صالح پرداخت. با افزایش انقلابیون و مخالفت بیشتر قبایل با نیروهای دولتی، عربستان راهی جز این ندید که نیروهای خود را در این کشور وارد کند و با کمک «شورای همکاریهای خلیج فارس»، انتقال قدرت پس از صالح را هموار کند. حال با زخمی شدن صالح و انتقال وی به عربستان، سعودیها در پی این هستند تا با ابتکار خود معترضان خیابانی را بر سر میز بنشانند و از ادامه تظاهراتها جلوگیری کنند.
از سوی دیگر عربستان در تلاش است تا تمامی انقلابهای بالقوه در منطقه را سرکوب کند. چندی پیش مقامات آل سعود در اقدامی ۴ میلیارد دلار به ژنرالهای سعودی به دلیل فرمانبرداری در ماههای اخیر پرداخت کردند. همچنین ۲۰ میلیارد دلار به بحرین و عمان کمک کردند تا ناآرامیهای را در این کشورها از بین ببرند. آنها همچنین ۴۰۰ میلیون دلار نیز به اردن کمک کردند تا مشکلات مالی خود را رفع و رجوع کند.
بر اساس این گزارش، از نگاه مقامات آل سعود انقلابها برای حکومتهای خودکامه عرب خطرناک هستند و آنها بایستی از هر راه و به هر قیمتی آنها را دفع کنند. در همین چهارچوب است که دعوت عربستان از مراکش و اردن برای عضویت در سازمان همکاریهای خلیج فارس، مفهوم پیدا میکند. از سوی دیگر نیاز مالی این دو کشور به کمکهای اقتصادی، نکته دیگری بود آنها را در قبول این دعوت ترغیب میکرد. اقتصاد شکننده، فساد اقتصادی بالا در این کشورها از عواما اصلی در متمایل شدن آنها به سوی ریاض بود.
با افزایش درخواستهای مردم در کشورهای عربی برای انجام اصلاحات، مقامات سعودی آشفتهتر میشوند. در حالی که سعودیها در پی این هستند تا پایههای این حکومتهای لرزان را مستحکم کند، بایستی چشمی هم به مسائل داخلی خود داشته باشد. دومینوی اعراب در حال حرکت از یک کشور عربی به کشور دیگر است. دیکتاتورهای عرب در پی این هستند تا با ایمن کردن خود در برابر انقلابها، اصلاحات را با آیندهای نامعلوم موکول کنند.
همچنین در این گزارش اشاره شده است که مقامات سعود که سالها تحت تاثیر پروژه «ایران هراسی» که از جانب امریکایی ها در منطقه هدایت می شد، از ایران و اقدامات آن در منطقه در هراس بودن. اما در حال حاضر با توجه به انقلاب های منطقه توجه خود را به انقلابهای عربی و مصر معطوف کردهاند. در این شرایط سعودیها در پی این هستند تا به مانند دهه ۶۰( در زمان جنگ سرد) و توافق بغداد، از مصر فاصله گرفته و به دیگر کشورهای خودکامه نزدیک شوند. در شرایط کنونی نیز با تغییر بازیگران سعودیها از مصر فاصله گرفتهاند و متحدان دیگری را جایگزین آنها ساختهاند.
به گزارش فردا، در دهه ۶۰ و اوج کشمکشهای جنگ سرد، «پان عربیسم» جمال عبدالناصر در کلیه کشورهای عربی رواج یافته بود و حتی برخی از کشورها به مانند لیبی تاثیر فراوانی از آن گرفتند. عربستان با توجه به ماهیت محافظه کارانه خاندان آل سعود در آن دوران تلاش میکند تا از مصر فاصله میگیرد و به دنبال متحدین دیگر میرود. در پی این تصمیم آنها پیمان بغداد را امضاء میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید