در سال ۲۰۰۳، دموکراتهای مغموم از احتمال حمله جورج بوش- رئیس جمهور امریکا- به عراق، ژاک شیراک- رئیس جمهور مخالف حمله به عراق- را به امریکا دعوت کردند تا سخنرانی در کنگره داشته باشد. این نمایش سیاسی پر سر و صدا و دعوت از رئیس جمهور یکی از کشورهای خارجی برای حضور در آن، تلاشی از سوی گروههای مخالف در واکنش به برنامه حمله بو ش به عراق و محدود سازی او در دخالت در خاورمیانه بود. نمایندگان دموکرات همراه با گروههای فرانسوی در امریکا در پی این بودند تا خود را رهبر «ضد جنگ» معرفی کنند. اما این اتفاق هرگز رخ نداد. این تصور که نمایندگان کنگره نیز همراه با یکی از رهبران خارجی به جریان ضد جنگ بپیوندد ناکام ماند.
به گزارش سرویس بین الملل«فردا» به نقل از وب سایت مجله فارین پالیسی، میچل کوهن در تحلیل خود به حضور نتانیاهو در امریکا و مخالفت او با اوباما و سیاست های او پرداخته است. نمایشی مشابه نمایش دموکراتها در سال ۲۰۰۳، در ۲۴ می۲۰۱۱ با حضور بنیامین نتانیاهو- نخست وزیر رژیم صهویونیستی- در امریکا و با دعوت جمهوری خواهان اتفاق افتاد. او نیز در کنگره امریکا حضور یافت و در طی سخنرانی خود از سوی جمهوری خواهان ۲۵ بار تشویق شد. اگر چه چنین سخنرانیهایی در امریکا بندرت صورت میگیرند اما هدف از این سخنرانی که با حمایت کامل جمهوری خواهان و حمایت پنهان دموکراتها انجام شد، فرصتی برای نتانیاهو بود تا به مخالفت با موضع گیریهای اخیر اوباما در خصوص روند صلح در خاورمیانه انجام شد.
روز پنج شنبه هفته گذشته اوباما در سخنرانی خود از رژیم صهویونیستی خواست تا به مرزهای 1967 باز گردد، اما نتانیاهو با فاصله ای یک روزه در مقام پاسخگویی بر آمد و عنوان کرد که اسرائیل هیچ گاه چنین اقدامی نخواهد کرد.
همان گونه که نیویورک تامیز نیز در گزارش خود اشاره کرده بود، دعوت از نخست وزیر رژیم صهویونیستی از سوی رهبر جمهوری خواهان در مجلس مدتها پیش انجام شده بود، اما این دعوت با سخنرانی اوباما در خاورمیانه همراه شد.
بر اساس این گزارش، بعد از سخنرانی اوباما نیز چهرههای جمهوری خواه با اعلام موضع گیری تلاش کردند تا مخالفت خود با اوباما و سیاستهای خاورمیانهاش را آشکار کنند. «میت رومنی» و «تیم پاولنتی» اعلام کردند اوباما با سخنان خود بر مشکلات رژیم صهویونیستی افزوده است. همچنین برخی از دموکراتها نیز به جمهوری خواهان پیوستند و به اوباما تاختند و اعلام کردند که اوباما بایستی از سخنان خود بازگردد.
البته نمایندگان مجلس کاملا از این حق برخوردارند تا به مخالفت با رئیس جمهور بپردازند، اما اینکه در این اقدام هر دو حزب با رهبری يك کشور خارجی(رژيم صهيونيستي) دست به این اقدام بزنند، کاملا بدیع بود. جمهوری خواهان با حمایت خود از نتانیاهو و رویارویی با اوباما در واقع سیاستها و منافع امریکا در خاورمیانه را به خطر انداختهاند.
البته این سیاست در گذشته نیز وجود داشته ولی تا این اندازه پر رنگ نبوده است. در گذشته برخی از نمایندگان نیز در پی این بودند تا سیاستهای اوباما در خصوص رژیم صهویونیستی را به چالش بکشند و حتی به انتقاد از اوباما در خصوص موضع گیری او در خصوص ساخت و سازهای رژیم صهویونیستی پرداختند. برای مثال فرماندار سابق آرکانزاس- مایک هاکِبی- با سفر به سرزمینهای اشغالی مخالفت اوباما با ساخت و سازهای رژیم صهویونیستی را «نژاد پرستی» و «آپارتاید» خواند.
این طور به نظر میرسد که برخي بر اين باورند كه در برابر هر اقدام يا سخن مقامات رژیم صهویونیستی، امریکا صرفا باید کورکورانه از آن به حمایت برخیزد و مخالفت با این رژیم در حالی که بر خلاف منافع امریکا است، امری دور از نظر تلقی میشود.
کوهن در گزارش خود عنوان می کند این اقدام دلایل دیگری نیز دارد. دموکراتها سالیان سال است بر روی حمایتهای یهودیان حساب ویژهای باز کرده اند- چه اقتصادی چه مالی. از سوی دیگر جمهوری خواهان که کمتر به رای دهندگان یهود اعتماد دارند، از رژیم صهویونیستیی در مباحث امنیتی خود بسیار سخن به زبان میآورند و اسرائیل نیز از این حیث بیشتر مایل است که چنین مباحثی را عمومی کند.
در سال ۱۹۹۱ جورج بوش پدر، در برابر خواسته رژیم صهویونیستی ایستادگی میکند و از دادن وام به این رژیم برای ساخت و ساز ممانعت میکند و این امر موجب برافروخته شدن خشم یهودیان امریکا میشود. در نتیجه در انتخابات ۱۹۹۲، اکثر محافظه کاران امریکا که موافق رژیم صهویونیستی بودند به او رای ندادند و او در انتخابات شکست خورد.
اما در حال حاضر با تغییر اوضاع در خاورمیانه، مقامات امریکایی با حمایت کورکورانه خود از رژیم صهویونیستی منافع خود در منطقه را به خطر انداختهاند. سال گذشته دیوید پترائوس با اعلام اینکه «خشم اعراب نسبت به قضیه فلسطین، تاثیرگذاری امریکا در منطقه را محدود خواهد کرد»، مورد انتقاد شدید نمایندگان و رسانه ها قرار گرفت. موضوع اینجاست که حضور امریکا در عراق، افغانستان و لیبی نیست که موجب انزجار مسلمانان از امریکاست بلکه عامل اصلی این اقدام همانا، اقدامات رژیم صهویونیستی در منطقه و دفاع امریکا از آنهاست.
كوهن تحليلگر فارين پاليسي در آخر اين يادداشت عنوان مي كند که امریکا بایستی این بار با چشمانی باز تحولات خاورمیانه را بررسی کند تا با حمایتهای کورکورانه خود از رژیم اسرائیل منافع خود در منطقه رابه خطر نیاندازد.
دیدگاه تان را بنویسید