«شما میتوانید برای رسیدن به بعضی چیزها عدهای را فریب دهید اما نمیتوانید همه مردم را برای همیشه فریب دهید». تاریخ این حقیقت را بارها و بارها اثبات کرده اما تکیه بر مسند قدرت، قدرتمندان را از دیدن حقایق بازداشته و نشانههای زوال خود را نمیبینند.
به گزارش سرویس بینالملل «فردا» به نقل از وب سایت روزنامه سیتی ژورنال چاپ تیسور هند، انقلابهای مردمی که مانند نسیمی در شهر کوچک «تونس» آغاز شد، دیری نپایید که به طوفانی سهمگین مبدل شد. طوفانی قدرتمند که پایههای حکومت بیعلی را ویران و وی را آواره عربستان سعودی کرد. این طوفان اما به کشور همسایه -مصر- رسید و حضور میلیونها تن در خیابانهای قاهره و اسکندریه «حسنی مبارک»، رئیسجمهوری ـ به ظاهر قدرتمند این کشورـ را به هراس انداخت، چنانکه وی از سمت خود استعفا داده و ـ برای در امان ماندن از خشم انقلابیونـ در کاخ زمستانی خود در شرمالشیخ پناه گرفت.
«معمر قذافی»، دیکتاتور لیبی نیز چند هفته یا چند ماه تا کنارهگیری از قدرت، در پش ندارد.
گرچه سرکوب شدید معترضان و انقلابیون موفقیتهایی نسبی را از آن حکومتهای منطقه کرده است اما تشدید نارضایتیها در بخشهای بزرگی از مردم یمن، بحرین، عربستان سعودی، کویت و عمان بزرگترین نگرانی دولتها است.
ثروت بیحد و حصر به همراه رویکرد سنگدلانه و متکبرانه سردمداران حکومتهای عربی به فقرا، آنها را از تودههای مردم جدا کرده است. شرایطی که زمینه لازم را برای تغییر در این کشورها کاملا فراهم میکند.
تغییر حرکتی کاملا طبیعی است و تاریخ نمونههای فراوانی را از تغییرات در جوامع به ما ارائه میکند. تودههای ناامید خطرناکتر از مواد منفجره هستند چرا که ناامیدی باعث ایجاد خشم و در پی آن خشم، جنون را در پی خواهد داشت. هنگامی که تودههای مردم به مرز جنون میرسند، حقایق را نمیبینند. هیچ ارتشی جلودار آنها نیست. سربازان نیز خود بخشی از توده مردم هستند از این رو ارتش تمایلی به استفاده از زور علیه مردم ندارد.
لوئیها در فرانسه و تزارها در روسیه هیچ کاری برای کاستن از رنج و بدبختی مردم انجام ندادند تا زمانی که ژان ژاک روسو در فرانسه و مارکس در روسیه تودههای مردم را از خواب بیدار کرده و قدرتشان را به آنها نشان دادند. این انقلابها به قرون استبداد پایان دادند؛ اعدام لوئی شانزدهم به همراه ملکه فرانسه و تزار آلکساندر به همراه خانوادهاش جزء وقایع تاریخی معاصر است.
این حاکمان ظالم قرنها بر مردم کشور خود که بیسواد و عامی بوده و اخبار در میان آنان به کندی رد وبدل میشد، ستم کردند اما امروزه پیشرفت چشمگیر علم و فنآوری مزیتی برای مردم رنجکشیده است. مردم عادی امروزه از زندگی اشرافی و پنج ستاره حاکمان خود و ثروتاندوزی سردمداران از سرمایه ملی مطلع هستند. در این دوران تودههای مردم چشمها و گوشهای خود را باز نگه داشتهاند و زمانی که پسر قذافی تنها یک میلیون دلار به یک خواننده زن هدیه میدهد، به خوبی آن را میبینند.
حکام منطقه همچون لوئی شانزدهم، تزار آلکساندر، ناپلئون بناپارت، آدولف هیتلر، شاه ایران، فردیناند مارکوس و... سرمست از قدرت از دیدن حقایق ناتوان هستند و آیندهای بسیار غمانگیز خواهند داشت. این قانون بزرگ طبیعت است و هیچ راه فراری از آن نیست.
اجازه بدهید نسل جدید ما این ضربالمثل را به یاد داشته باشد که «وقتی خداوند میخواهد کسی را نابود کند وی را مجنون میکند.»
مراقب باشید! باد تغییرات اینجا ماندنی است. آرماگدون (مبارزه نهایی) در شرف وقوع است.
دیدگاه تان را بنویسید