رحمن قهرمانپور: ترامپ اشتباه محاسباتی کرد/ رضا نصری: ایران به تهدید و فشار پاسخ نمیدهد
بیانات رهبر معظم انقلاب تکلیف همگان در سیاست خارجی، بویژه رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت دونالد ترامپ در آمریکا را روشن کرد. بیان روشن و صریح ایشان مبنی بر اینکه مذاکره «با چنین دولتی (آمریکا و دولت ترامپ) غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد» خود حاصل یک تجربه تاریخی است.

مهدی ذاکریان: نتیجه مذاکره نامتوازن بنبست است رحمن قهرمانپور: ترامپ اشتباه محاسباتی کرد رضا نصری: ایران به تهدید و فشار پاسخ نمیدهد و با یادداشتهایی از: عباس سلیمی نمین، جلیل رحیمی جهانآبادی، حمیدرضا ترقی و غلامعلی دهقان
بیانات رهبر معظم انقلاب تکلیف همگان در سیاست خارجی، بویژه رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت دونالد ترامپ در آمریکا را روشن کرد. بیان روشن و صریح ایشان مبنی بر اینکه مذاکره «با چنین دولتی (آمریکا و دولت ترامپ) غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد» خود حاصل یک تجربه تاریخی است.
این تجربه تاریخی هم در تاریخ انقلاب اسلامی و هم در نمونه برجام آزموده شد و در همه این آزمونها، دولت آمریکا، با هر جناح و با هر رئیس جمهوری، در اعتمادسازی یا ایجاد حسن نیت، شکست خورد. طبیعی است که با دولتی که حتی یک بار هم گامی، سخنی و عملی برپایه اعتمادسازی انجام نداده، نمیتوان مذاکرهای شرافتمندانه در پیش گرفت. تا اینجا این راهبرد و استراتژی ترسیم شده از سوی رهبر معظم انقلاب مبنی بر تکیه بر توان داخلی و همزمان نفی مذاکره با آمریکا، امری است که عقل و تاریخ و تجربه تأیید میکند. اما آنچه عقل تأیید نمیکند، تبدیل این مسأله مرتبط با سیاست خارجی به مسألهای در سیاست داخلی است. برخی جریانهای سیاسی رادیکال، چه بسا از هر دو سو، تلاش میکنند تا این بیاعتمادی و غیرقابل مذاکره بودن دولت آمریکا را به ابزاری برای فشار به دولت مسعود پزشکیان تبدیل کنند.
چنین رویکردی میتواند تکمیل کننده بخشی از پازل فشارحداکثری دونالد ترامپ باشد. روزهای آینده مشخص خواهد کرد که در داخل ایران چه کسانی پازل سیاست آمریکا را تکمیل میکنند و چه کسانی به سمت تقویت دولت و اجتناب از دوقطبیسازی حول ترامپ حرکت خواهند کرد.
چرا مذاکره با آمریکا شرافتمندانه نیست؟
عباس سلیمی نمین تحلیلگر اصولگرا
تعبیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه در شرایط فعلی مذاکره با آمریکا شرافتمندانه نیست، کاملاً درست است، زیرا نوع برخورد آمریکاییها به گونهای است که میخواهند امور مدنظر خود را به ایران تحمیل کنند. به تعبیری رساتر، آمریکاییها میخواهند خواستهها و زیادهخواهیهای خودشان را از طریق مذاکره محقق کنند. بنابراین زمانی که نمیخواهند یا قادر نیستند از طریق نظامی به نتیجه دلخواه برسند، تهدیدهایی را نسبت به دیگر کشورها از جمله ایران مطرح میکنند و در فضای تهدید، بحث مذاکره را پیش میکشند. بنابراین واضح است که آمریکاییها بهراستی دنبال مذاکره سازنده نیستند، بلکه صرفاً دنبال آن هستند تا اهداف خود را در فضای مذاکره مبتنی بر تهدید دنبال کنند. به همین دلیل به باور من شرافتمندانه نیست که در فضای تهدید، مذاکره را آغاز کنیم، بویژه اینکه آنان بودند که ابتدا مذاکره را لغو کردند و زیر میز زدند. آمریکاییها بودند که مذاکره را نقض کردند و این رفتار درحالی صورت گرفت که اروپاییها بههمراه چین و روسیه با این پیمان (برجام) همراه بودند، اما درحالی که خود آمریکاییها در دولت اوباما برجام را پذیرفته بودند و امضا کردند، ولی باز هم آن را نقض کردند. به عقیده من، پیشتاز شدن ایران در مذاکره بدون اصلاح رفتار آمریکا، خوشایند نیست. بنابراین، این آمریکاییها هستند که باید تلاش کنند تا رفتار خود را تغییر دهند و در این صورت است که ایران میتواند به سمت مذاکره حرکت کند، اما در صورت شرایطی غیر از این و غیر از تغییر رفتار آمریکا، مذاکره برای ایران شرافتمندانه نیست.
حقایق تأمل برانگیز درباره مواجهه با آمریکا
جلیل رحیمی جهانآبادی نماینده ادوار مجلس
جمهوری اسلامی ایران در پرونده هستهای و در مذاکراتی که به برجام منتهی شد، گامهای مهمی برای کاهش تنش با غرب و مشخصاً آمریکا برداشت. پس از مذاکرات هم، ایران بود که بخش قابل توجهی از تعهدات خود را از جمله در کاهش حجم و درصد غنیسازی اورانیوم، در تعداد و نوع سانتریفیوژها و در تعهدات پادمانی و فراپادمانی اجرایی کرد. اما دولت آمریکا بعد از یک مذاکره طولانی و پر چالش نه تنها به تعهداتی که پذیرفت عمل نکرد، که روندی از چالش، تنش و بدعهدی را آغاز کرد. ترور شهید سلیمانی، خرابکاریهای رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هستهای با حمایت آمریکا و تحریمهای گسترده، پس از آن اتفاق افتاد. بنابراین طبیعی است که ایران در هر گمانه مربوط به مذاکره با آمریکا به آن خاطره تلخ گذشته توجه کند.
از سوی دیگر با توجه به حوادث تلخ یک سال اخیر در منطقه، تصور غرب و آمریکاییها این است که ایران در موضع ضعف قرار دارد. با همین تصور آنان به دنبال گفتوگو از موضع برابر با ایران نیستند و چه بسا خواهان گسترش تعهدات ایران به سایر موضوعات شوند. با رجوع به چنین واقعیاتی؛ شرایط کنونی مناسب برای مذاکره با آمریکا و نشان دادن فضای مذاکره به طرفهای غربی نیست. زیرا آنان چنین رویکردی را با توجه به همه آن بدعهدی و فشارها، قرار داشتن ایران در موضع ضعف ارزیابی میکنند.
تعبیر رهبر انقلاب مبنی بر اینکه مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی هوشمندانه و شرافتمندانه نیست؛ بر پیشینه آمریکا در بدعهدی و اقداماتی که علیه ایران انجام داد مبتنی است و تذکر این واقعیت است که اگر حالا با دولت آمریکا وارد مذاکره شویم، تضمینی وجود ندارد که به تعهدات خود عمل کند. این در حالی است که وفای به عهد یکی از قواعد آمره و پایه همه تعهدات در قالب حقوق بینالملل است.
نکته دیگر، ارجاع به حافظه تاریخی از تحولات بینالمللی است. تجربه تاریخی نشان میدهد که پذیرفتن شرایط آمریکا از سوی کشورها نتایج نامطلوبی دارد. همین تاریخ است که نظرات رهبر معظم انقلاب را تأیید میکند. زیرا هر کشوری که با غربیها از موضع ضعف مواجه شده، امنیت و تمامیت ارضی خود را در معرض تهدید دیده و دچار آسیب شده است. این حقایقی است که تأکید بر مقاومت را منطقی ساخته است.
مذاکره در شرایط تهدید افتخار نیست
حمیدرضا ترقی عضو حزب مؤتلفه اسلامی:
به نظر من، در حال حاضر برای شرافتمندانه نبودن مذاکره با آمریکا چند علت میتوان برشمرد. یکی از اینها ایجاد فضای تهدیدآمیز از سوی آمریکا نسبت به ایران است. آمریکاییها ابتدا تهدید میکنند، سپس تحریم و در نهایت به سراغ مذاکره میروند. طبیعتاً اگر کشوری بهدنبال مذاکره و حل مسائل باشد، سبک ورود و حتی گفتارش نسبت به مذاکره، مسالمتآمیز است نه اینکه از سر تهدید به آن وارد شود. اما امروز آمریکا نه تنها ایران را تحریم کرده است، بلکه کشورهای خریدار نفت ایران را نیز تحریم کرده است. بنابراین اگر بخواهیم در این شرایط به سوی مذاکره حرکت کنیم، به این معنی خواهد بود که میخواهیم به زور طرف مقابل را مجاب به گفتوگو کنیم، که این بیشتر ذلت است و مطلقاً افتخار نیست. دومین دلیل برای نپذیرفتن مذاکره، جایگاه ایران در عرصه بینالمللی است که یک جایگاه رفیع است. اگر کشوری با ایران که چنین جایگاه رفیعی دارد، با زبان تحدید و تهدید سخن بگوید، پاسخی جز بیانات اخیر رهبر انقلاب دریافت نخواهد کرد. سومین دلیل برای شرافتمندانه و عاقلانه نبودن مذاکره با دولت آمریکا، تجربه گذشته عملکرد این کشور است. آمریکا نشان داد که به قراردادها و تعهدات بینالمللی خود متعهد نیست و اگر قراردادی به نفع دولتش نباشد از آن خارج میشود. بنابراین اکنون ما در یک شرایط برابر و موازنه برابر برای مذاکره با آمریکا قرار نداریم و همین مذاکره با آمریکا را منتفی میکند.
دو قطبی سازی بر سر مذاکره مذموم است
غلامعلی دهقان عضو حزب اعتدال و توسعه:
سرانجام پس از روزها بحث و جدال درباره مذاکره با آمریکا از سوی موافقان و مخالفان، دیروز رهبر انقلاب موضع نظام را مشخص کردند. طی چند ماه گذشته انتظار میرفت دونالد ترامپ دوم پس از تجربه ناموفق در راهبرد فشار حداکثری از سوی دونالد ترامپ اول که تسلیم ایران را به دنبال نداشت، در اتخاذ موضع جدید تجدید نظر کند و علایمی از حسن نیت را از خود نشان دهد. هرچند وی در بیان و حرف این کار را کرد و خواهان مذاکره مستقیم با رئیس جمهوری ایران شد، اما در عمل، با باز گرداندن راهبرد فشار حداکثری، نشان داد «در» دستگاه حاکمه آمریکا بر همان پاشنه سابق میچرخد و وی تغییری در راهبردهای خود نسبت به ایران نداشته است. به ویژه که ترامپ این تصمیم خود را پس از دیدار با نتانیاهو علنی کرد. در هر حال ترامپ بی توجه به این ضربالمثل ایرانی که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست» راه خود را رفت و کار خود را کرد. او میتوانست برعکس عمل کند و بخشی از فرمان اجرایی خود را لغو کند تا در عمل چراغ سبزی نشان دهد که این کار را نکرد. به قول معروف «نیامده شمشیر از غلاف کشید»، هر چند این شمشیر از نوع تحریم است نه لزوماً نظامی. در هر حال آمریکاییها بیتوجه به بیاعتمادی تاریخی ایرانیان به آنان، باز هم در عمل حسن نیتی نشان ندادند تا شاید منفذی برای حل مشکلات میان دو کشور باز کنند. بنابراین به قول سید محمد خاتمی «دیوار بی اعتمادی بین دو کشور همچنان بلند است» و برهمین اساس، آنکه بحث مذاکره و حل مسائل را باز هم از دستورکار خارج کرد، آمریکا بود، نه ایران. بنابراین، اینکه امروز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر این طریق تنظیم شد، محصول سیاست آمریکا است. دولت مسعود پزشکیان هم قطعاً بر این مسیر حرکت خواهد کرد و راه غیرشرافتمندانه را برنخواهد گزید. دوقطبیسازیهای داخلی بر سر مسأله آمریکا و مذاکره، عدم مذاکره و احیاناً بحث به چالش کشیدن دولت پزشکیان، یک دوقطبی آمریکاییساز است که هر کس از هر جناحی درون آن بازی کند، مذموم است.
رضا عدالتی پور روزنامهنگار
رهنمودهای دیروز رهبر فرزانه انقلاب که پیرامون تحولات جاری در مناسبات ایران و آمریکا مطرح شده، توصیهای بود که از واقعیت اهداف دولت جدید ایالات متحده آمریکا هم پرده برمیداشت.
«دونالد ترامپ» چند روز پس از آغاز به کار خود در اواخر هفته گذشته، امضای خود را پای دستورالعملی گذاشت که فرمان اجرایی 2018 را علیه ایران زنده میکرد و برای اجرای آن قائل به هیچ تبصره و استثنایی هم نبود؛ دستوری که از سیاست صادرات صفر نفت ایران گرفته تا محدودسازی برنامههای توسعه موشکی و نقش و نفوذ در منطقه را شامل میشد.
ترامپ با وجود چنین دستوری از تمایل دوباره خود برای گفتوگو با ایران هم گفته است تا نشان دهد، همچنان سعی دارد مصادیق مذاکره را متناسب با خواستههای خود تفسیر کند با این انگاره که بهواسطه اعمال سیاست قدرت و محدودیتهای بینالمللی، امکان تحرک جمهوری اسلامی در محیط پیرامونیاش را کاهش داده و از این طریق، بیشترین توش و توان دیپلماتیک را در اجرای سیاست فشار تصاعدی به وجود آورد. گزارهای که حاکی از اشتباه محاسباتی واشنگتن نسبت به قدرت ایران و رویکرد او در قبال اعمال فشار برای مذاکره است.
«ایران» ذیل چنین تحولاتی در گفتوگو با شماری از صاحبنظران به بررسی آخرین تحولات و واکاوی دلایلی پرداخته که انجام مذاکره با آمریکا را در شرایط کنونی فاقد اثرگذاری و نتیجه میداند.
رحمان قهرمانپور پژوهشگر مسائل بینالملل
اعمال فشار حداکثری آمریکا علیه ایران گزینه خارقالعاده و دور از انتظاری نبود؛ انتخاب اصلی ترامپ در مواجهه با ایران در گام اول بدون شک دنبال کردن پرونده فشار حداکثری است. مسأله این است که فشار حداکثری علیرغم مشکلات اقتصادی که برای ایران پدید خواهد آورد اما نشان داده که راهبرد موفقی نبوده و ملاحظات مقام معظم رهبری در ارتباط با موضوع مذاکره در حالی که این راهبرد شکست خورده حاکی از این است که دولتها باید در موضع برابر وارد فرآیند مذاکره شوند. ایران بارها در مقاطع مختلف زمانی و در دولتهای مختلف نسبت به این امر اعلام موضع کرده و مخالفت خود را با روندهای ناعادلانه در مذاکرات بیان کرده است. نکته دیگری که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند این است که محاسبه طرف مقابل نسبت به قدرت ایران باید تغییر کند. به هر حال این باور در بین مقامات آمریکایی وجود دارد که ایران در موضع ضعف قرار دارد و این امر پیشرانی برای ورود ایران به مذاکره خواهد بود. واقعیت امر این است که همانطور که رهبری مطرح کردند ماهیت مذاکره فی النفسه خوب و درست است اما مذاکره در شرایط نابرابر وضعیتی است که زیان آن از پیش مشخص است و تأمین کننده منافع ملی ما نخواهد بود. تاریخ روابط بینالملل نیز مملو از نمونههایی است که دولتها پیش از ورود به مذاکره سعی دارند تا سر حد امکان قدرت خود را افزایش دهند تا از موضع قدرت وارد این عرصه شوند. با توجه به ظرفیتهای قدرت ملی ایران و تجربیات اندوخته شده در دهههای گذشته این واقعیت انکار ناپذیر است که ایران هیچگاه از موضع ضعف وارد مذاکره نشده و تا زمانی که این اشتباه محاسباتی از سوی طرف مقابل اصلاح نشود طبیعی است که نباید در این مسیر گام برداشت. در این چهارچوب گمانهها در این زمینه که ایران طرح و برنامههای جدی برای نشان دادن دستاوردهای اثرگذار خود بر رفتار طرف مقابل دارد تقویت خواهد شد. اقداماتی که به نظر میرسد تا فاصله باقی مانده تا اکتبر 2025 میتواند اعمال شود.
ایران به تهدید و فشار پاسخ نمیدهد
رضا نصری صاحبنظر مسائل سیاست خارجی:
تفاوت فاحشی میان آنچه ترامپ به صورت شفاهی بیان کرد و آنچه در یادداشت امنیت ملی صادر کرده وجود دارد. در بیان، ترامپ مدعی است خواستار موفقیت ایران است و صرفاً قصد دارد اطمینان حاصل کند که ایران به دنبال سلاح هستهای نیست. اما در متنی که صادر شده نه تنها دامنه توقعات او گستردهتر است بلکه ایران را عملاً متهم به تأمین مالی عملیات ۷ اکتبر میکند و مؤلفههای جدیدی به سیاست فشار حداکثری - که در سال ۲۰۱۸ آغاز کرد - به آن اضافه میکند. در چنین بستری، قابل انتظار بود با واکنش مثبتی از سوی ایران مواجه نشود. ایران هرگز به تهدید و فشار پاسخ نمیدهد و اگر ترامپ صادقانه اهل تعامل باشد، میبایست در اولین اقدام - به جای تشدید فشار بر ایران - یک گام عملی در جهت رفع تحریمها بردارد. حتی اگر ترامپ به یک اقدام سیاسی معنادار - مانند خروج سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه - یا لغو تحریمهای شخصیتهای حقوقی سیاسی ایران مبادرت میکرد، ممکن بود شاهد واکنش متفاوتی از سوی ایران باشیم. حقیقت این است که ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود، با خروج از برجام، اعتبار ایالات متحده را در حوزه انعقاد معاهدات بینالمللی نابود کرد و امروز نمیتواند به راحتی - به صرف ایراد چند جمله - این اعتبار را بازسازی کند. آنچه در بیانات رهبری مشهود بود، این است که ایران در برابر آمریکا رفتار مشابه و متقابل از خود نشان خواهد داد. پیش از این نیز کنشها و واکنشهای ایران بر همین اصل استوار بود. در واقع، تصور اینکه آمریکا بتواند فشارهایش را افزایش دهد و در عین حال انتظار داشته باشد که ایران واکنش مثبتی نشان دهد، کاملاً نادرست و بیاساس است. ادامه این تصور غلط در میان سیاستمداران آمریکایی، در آینده نیز منجر به سوءمحاسبه خواهد شد. اگر واشنگتن بهدنبال مدیریت تنش با ایران است، باید رویکرد واقعبینانهتری اتخاذ کند.
راه مذاکره نامتوازن بنبست است
مهدی ذاکریان استاد دانشگاه : مذاکره تا زمانی که بر پایه مطالبات و خواستههای مردم، تأمین منافع ملی و مطابق با قواعد حقوق بینالملل و اصول روابط بینالملل شکل پیدا نکند، نمیتواند نتیجه مورد انتظار را به دنبال داشته باشد. مذاکرهای میتواند نتیجه بخش باشد که مبتنی بر منشور سازمان ملل و با ابتنا بر اصولی چون برابری، احترام به حاکمیت ملی کشورها و همزیستی مسالمتآمیز جریان پیدا کند. این گفتوگوها باید همه محورهای مورد پیگیری در زمینه تأمین منافع ملی از جمله پیشرفت در همکاریهای سیاسی - منطقهای و بینالمللی، همکاریهای اقتصادی شامل مراودات بازرگانی، همکاریهای صنعتی، فنی و همچنین همکاریهای تکنولوژیک و فناوریهای نوین را در کانون توجه خود قرار دهد. مذاکرات ایران با قدرتهای بزرگ چه کشورهای منظومه غرب از جمله آمریکا و اروپا و چه کشورهای منطقهای تنها درصورت لحاظ متغیرهای فوق میتواند بر یک ریل متوازن و پرثمر به جریان بیفتد؛ مانند نسخهای که پزشک به بیمار میدهد و میگوید اگر شما در روز این قدر ورزش کنید و سیگار نکشید و تغذیه خود را مناسب داشته باشید، اگر همه اینها را رعایت کنید سالم باقی میمانید. یک کشور هم همین است؛ متخصصان حقوق بینالملل نسخه خود را برای همه کشورها دادهاند. موضوع مذاکره ایران و آمریکا درحالی مطرح است که ترامپ با امضای یک بخشنامه دستور پیگیری همان فرمان اجرایی را صادر کرد که «جو بایدن» در دوران ریاست جمهوری خود اجرای سختگیرانه آن را تا حدودی متوقف کرده بود. رئیس جمهوری آمریکا با این اقدام اراده خود را برای تکرار تجربه سیاست فشار حداکثری نشان داد که در روند اجرا سعی بر مسدود کردن روزنههای فروش نفت ایران را دارد. این درحالی است که ایران در سال 2018 در دولت روحانی در شرایط بهتری برای مذاکره قرار داشت؛ زیرا سیاست خارجی در مسیری جریان داشت که هیچ کشوری موافق تصمیم آمریکا برای خروج از برجام نبود و در این زمینه اغلب کشورهای جهان در کنار ایران قرار گرفته بودند، اما حالا به نظر میرسد وضعیت جاری متأثر از پیوندهای تاریخی دولت آمریکا و اسرائیل و شرایط بغرج توافق هستهای و همچنین روندهای جاری میان ایران و اروپا متحول شده است. بیتردید کلید زدن مذاکره بدون تکیه به اهرمهایی که زمینه را برای یک مذاکره متوازن برقرار سازد، تنها ممکن است به بدترشدن شرایط بینجامد. بنابراین با اصلاح یک سری شرایط میتوان با دست پر مذاکره کرد که باید انعکاسی از خواست و صدای ملت ایران باشد تا پشتوانه محکمی در صحنه دیپلماسی خارج از کشور پیدا کند.
روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید