نه ایـــران ۵۹۸ ؛نه ایــــران ۲۰۰۳
یک اشتباه حتی کوچک از ترامپ درباره برنامه هستهای ایران میتواند به تغییر معادلات امنیتی منطقه و جهان منجر شود؛ بنابراین به نظر میرسد ترامپ و رژیم باید با واقعیت نگاه ایران به امنیت خود فراتر از بازی رسانهای غرب آگاه شوند
«به تأسیسات هستهای ایران حمله شود، قطر را با خاک یکسان میکنیم!» این بخشی از اظهارات سید محمد مرندی است که در واکنش به ادعای حمله به تأسیسات هستهای ایران مطرح شده است. مرندی در توئیتی در اینباره نوشته است: «مشکل کوچکی وجود دارد: پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر کوچک واقع شده است. در صورت بروز تهاجم، تأسیسات و زیرساختهای گاز طبیعی در قطر کاملا نابود خواهند شد. بنابراین، دیگر گاز طبیعی از دوحه نخواهد بود. در نتیجه، دیگر قطری هم وجود نخواهد داشت؛ اما ماجرا به همینجا ختم نخواهد شد.» این اظهارات در واکنش به ادعاهای برخی منابع خبری است که اخیرا مدعی شدند تیم ترامپ در حال بررسی گزینه حمله به تأسیسات هستهای ایران است.
والاستریت ژورنال مدعی شده که دو نفر از افراد نزدیک به تیم انتقالی به این روزنامه گفتهاند که ترامپ در تماسهای اخیر خود به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گفته است که نگران پیشرفت هستهای ایران است و این نشان میدهد که او به دنبال راهکارهایی برای جلوگیری از وقوع این اتفاق است. این ادعا که به نظر میرسد بیشتر بازی رسانههای غربی است نشان میدهد که فاز تازهای از فضاسازیها علیه جمهوری اسلامی کلید خورده است و طرف مقابل میکوشد با راهانداختن موج تازهای از خبرسازیها در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و نظامی، تصویر وارونهای از موقعیت داخلی و منطقهای جمهوری اسلامی ارائه دهد.
براساس چنین رویکردی هم هست که در روزهای اخیر در عرصههای مختلف، شاهد طرح انواع خبرسازیها و ادعاها پیرامون تحولات مرتبط با ایران بودهایم. در واقع در چنین شرایطی جبهه غربی-معاند تلاش دارد با دستاویز قرار دادن انواع سوژهها، «تصویر ضعف» از ایران مخابره کند؛ تصویری که به وضوح با واقعیتهای جاری در تناقض است. در ادامه به بررسی برخی از این خبرسازیها که اهداف چندگانهای را دنبال میکند، میپردازیم.
موضوع افزایش تهدیدهای نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران و تلاش برای ایجاد فضای روانی پیرامون این تهدیدات، بخشی از استراتژی محور غربی-عبری برای اعمال فشارهای بیشتر بر ایران است. این رویکرد که در قالب جنگ روانی طراحی شده، با هدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی ایران و جامعه بینالمللی به کار گرفته شده است.
ادعای «امکان حمله به تأسیسات اتمی ایران»
حمله به تأسیسات اتمی ایران پس از «فروپاشی سوریه» به وضوح بخشی از یک سناریوی رسانهای و تبلیغاتی است که هدف آن القای آسیبپذیری ایران و ایجاد نگرانی در افکار عمومی است. این ادعاها تلاش میکنند با برجستهسازی «نابودی سامانههای پدافندی سوریه» امنیت محور مقاومت و ایران را زیر سوال ببرند.
این در حالی است که نیروهای مسلح ایران در سالهای گذشته بارها توان بازدارندگی خود را در مقابله با تهدیدات منطقهای و فرامنطقهای اثبات کردهاند. واکنشهای قاطع ایران به تجاوزهای محدود رژیم صهیونیستی یا دیگر نیروهای متخاصم، مؤید عزم تهران برای دفاع از منافع ملی است.
رژیم صهیونیستی به خوبی از عواقب هرگونه اقدام نظامی علیه ایران آگاه است و تجربههای گذشته نشان داده که تهدیدات نظامی اغلب جنبه تبلیغاتی داشته و به مرحله عملیاتی نمیرسد.
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به زیرساختهای نظامی سوریه با هدف تضعیف محور مقاومت و ارسال پیام به ایران انجام شده است. این حملات بخشی از تلاش برای ایجاد فشارهای چندجانبه است؛ اما تجربه نشان داده که چنین اقدامات خصمانهای بیشتر به تقویت عزم محور مقاومت و افزایش همکاریهای منطقهای منجر میشود.
ایران بارها اعلام کرده که آماده پاسخگویی به هرگونه تهدید یا حمله نظامی است. اتخاذ سیاستهای بازدارنده و نمایش قدرت نظامی در رزمایشها و اقدامات مشابه، نشاندهنده آمادگی ایران برای مقابله با هر سناریویی است. همچنین دیپلماسی ایران بر این استوار است که با تأکید بر حق مشروع دفاع از منافع ملی، جامعه بینالمللی را از پیامدهای احتمالی اقدامات رژیم صهیونیستی مطلع سازد.
ادعاهای مربوط به افزایش تهدیدهای نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران را میتوان بخشی از یک جنگ روانی گسترده دانست که هدف آن ایجاد تزلزل در محور مقاومت و ترسیم تصویری آسیبپذیر از ایران است. بااینحال، توان بازدارندگی ایران، آگاهی رژیم صهیونیستی از پیامدهای هرگونه اقدام نظامی و تجربههای پیشین نشان میدهند که این تهدیدات بیشتر در حوزه تبلیغات رسانهای باقی خواهد ماند و تحقق آنها به دلیل عواقب غیرقابل پیشبینی بعید است.
ادعای ضعیف شدن ایران و جبهه مقاومت
این ادعا که با سقوط دولت بشار اسد، محور مقاومت به فروپاشی نزدیک شده و نقشآفرینی منطقهای جمهوری اسلامی ایران تضعیف شده، بخشی از تلاشهای رسانهای جریانهای غربی و عبری است که هدف آن تضعیف جایگاه و تأثیرگذاری ایران در معادلات منطقهای است.
این در حالی است که محور مقاومت از پویایی و انعطافپذیری درونی برخوردار است که آن را قادر به سازگاری با تحولات و فشارهای منطقهای میسازد.
از سویی تجربه دهههای اخیر نشان داده که این محور نهتنها تحت فشارها از هم نپاشیده، بلکه در مواقع بحران به تقویت توانمندیها و انسجام خود پرداخته است.
گسترش جنایتها، اشغالگریها و اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی، منجر به افزایش نارضایتی عمومی در میان مردم منطقه شده است.
این تحولات، گرایش به مقاومت را بهعنوان پاسخی به سیاستهای سلطهجویانه و ظلم آشکار رژیم صهیونیستی در منطقه تقویت کرده است.
جمهوری اسلامی ایران با ارائه مدل مقاومت و حمایت از متحدان خود، همچنان نقش مؤثری در معادلات منطقهای ایفا میکند. تلاشها برای تضعیف ایران بیشتر به دلیل نگرانی از نفوذ فزاینده کشورمان در حوزههای استراتژیک خاورمیانه است.
رسانههای عبری-غربی تلاش دارند با استفاده از روایتهای خاص، پیروزیهای مقاومت را کوچک جلوه دهند و فشارهای وارده بر محور مقاومت را بهعنوان نشانههای ضعف تعبیر کنند. این در حالی است که این روایتها بیشتر جنبه جنگ روانی دارند.
هرچند محور مقاومت با چالشهایی مواجه است؛ اما پویایی و حمایت مردمی در منطقه از آن، همچنان آن را بهعنوان نیرویی مؤثر و غیرقابل انکار در برابر تجاوزات و سلطهطلبیها حفظ کرده است. ادامه اشغالگریهای رژیم صهیونیستی و تجاوزهای آن، نهتنها محور مقاومت را تضعیف نمیکند، بلکه انگیزههای مردمی برای پیوستن به این جریان را افزایش میدهد.
بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب مقاومت را نه یک سختافزارِ قابل شکستن و فرو ریختن، بلکه یک ایمان، تفکر، مکتب اعتقادی و تصمیم قلبی خواندند و افزودند: «به همین علت، مقاومت با فشارها قویتر میشود و انگیزه افراد و عناصر آن با دیدن خباثتها، شدیدتر و دامنه آن گستردهتر خواهد شد.»
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور هم در واکنش به ادعاهای مطرح شده میگوید: «کسانی که تصور میکنند با سقوط اسد، ایران ضعیف شده است، بر این پیشفرض غلط تکیه میکنند که مقاومت نیروی نیابتی ایران است. مقاومت نه به وسیله ایران ایجاد شده و نه تداوم آن وابسته به ایران است. دلیل مقاومت، اشغال و آپارتاید اسرائیل است. مقاومت در برابر اشغال قبل از انقلاب وجود داشته است. ایران از این حرکت خودجوش مردمی حمایت میکند.»
تلاش برای اختلاف میان مردم و حاکمیت
پیام اخیر نتانیاهو به مردم ایران، همانند تلاشهای گذشته او و مقامات رژیم صهیونیستی، بخشی از یک جنگ روانی گستردهتر است که هدف اصلی آن، ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت ایران است. این پیام به ظاهر با ادعای دلسوزی و همبستگی با مردم ایران مطرح میشود؛ اما در واقع، نیات خصمانه و بلندمدت رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکند.
نتانیاهو تلاش میکند با خطاب قرار دادن مردم ایران، این پیام را منتقل کند که مشکلات داخلی ایران ناشی از سیاستهای حاکمیت است و نه فشارهای خارجی یا اقدامات رژیم صهیونیستی. این رویکرد در راستای استراتژی تضعیف انسجام ملی ایران قرار دارد و هدف آن، بهرهبرداری از هرگونه نارضایتی داخلی برای پیشبرد اهداف رژیم اسرائیل است.
در پیامهای مشابه، مقامات صهیونیستی همواره تلاش کردهاند جنایتها و تجاوزهای خود در منطقه، از جمله حملات به سوریه و حمایت از گروههای مخالف ایران را بهعنوان «دفاع از خود» توجیه کنند.
این پیامها غالبا برای جذب حمایت جامعه جهانی و مشروعیتبخشی به اقدامات غیرقانونی رژیم صهیونیستی طراحی میشوند.
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به زیرساختهای سوریه بهویژه حوزه نظامی و پیامهای مشابه خطاب به مردم ایران نشاندهنده برنامهریزی بلندمدت این رژیم برای تضعیف محور مقاومت است.
این اقدامات و پیامها آشکارا نشان میدهند که رژیم صهیونیستی به دنبال گسترش ناامنی و بیثباتی در منطقه برای تحقق اهداف ژئوپلیتیکی خود است.
تجربه نشان داده است که چنین پیامها و رویکردهایی، علیرغم تلاشهای گسترده رسانهای، تأثیر قابلتوجهی بر افکار عمومی ایران نداشتهاند.
مردم ایران به خوبی از سابقه اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه کشورشان آگاه هستند و این آگاهی، تأثیرگذاری چنین پیامهایی را به حداقل میرساند. پیام نتانیاهو به مردم ایران بخشی از یک سناریوی جنگ روانی است که در راستای راهبرد کلی رژیم صهیونیستی برای تضعیف انسجام داخلی و مخابره تصویر ضعف از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران طراحی شده است. بااینحال، آگاهی عمومی مردم ایران از نیات واقعی این رژیم و تجربه تاریخی آنها از اقدامات خصمانه صهیونیستها، مانع از موفقیت چنین رویکردهایی در ایجاد شکاف داخلی و پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی خواهد شد.
تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران
تحلیل اقدامات تروئیکای اروپایی و تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران نشاندهنده بخشی از راهبرد کلی محور واشنگتن-تلآویو برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی است. این سیاستها نهتنها بازتابدهنده تلاشهای غرب برای محدودسازی ایران است، بلکه نقشآفرینی کشورمان در تحولات منطقهای و بینالمللی را نیز هدف قرار دادهاند.
تروئیکای اروپایی که در ظاهر میانجیگری و تعامل با ایران را تبلیغ میکند، عملا همسو با سیاستهای خصمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی عمل میکند. تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه، گویای این است که این کشورها نهتنها به تعهدات خود در برجام پایبند نبودهاند، بلکه به دنبال افزایش فشارها علیه ایران هستند.
ایران همواره اعلام کرده که به تعهدات خود در چارچوب برجام و تعامل با آژانس پایبند است؛ اما هرگونه اقدام خصمانه را بیپاسخ نخواهد گذاشت.
گزینههایی مانند خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و بازنگری در دکترین هستهای از مواردی است که میتواند بهعنوان واکنش ایران در برابر این تهدیدها مطرح باشد.
مکانیسم ماشه ابزاری برای مشروعیتبخشی به فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران است و فعالسازی آن، فضای بینالمللی را برای اعمال تحریمهای بیشتر آماده میکند. این سیاست، بخشی از تلاشهای هماهنگ برای تضعیف نفوذ منطقهای ایران و ایجاد اختلال در برنامههای هستهای و دفاعی آن است.
تعامل ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهرغم فشارهای سیاسی، نشاندهنده حسننیت ایران و تلاش برای حلوفصل چالشها از طریق دیپلماتیک است. در مقابل، سوءاستفاده طرفهای غربی از این تعامل، نشاندهنده رویکرد دوگانه و غیرسازنده آنها است.
بااینحال ایران در برابر تهدیدات مکانیسم ماشه، گزینههای متعددی در اختیار دارد و تأکید بر قدرت پاسخگویی و انعطافپذیری در مواجهه با این فشارها میتواند نقش مهمی در حفظ منافع ملی و افزایش توان بازدارندگی ایفا کند. رویکرد خصمانه تروئیکای اروپایی نیز بیش از آنکه به حلوفصل تنشها منجر شود، به پیچیدهتر شدن شرایط و کاهش اعتماد میان طرفین میانجامد.
ادعای جاسوسی از اسرائیل
یکی دیگر از مواردی که نشان میدهد صهیونیستها در کنار غرب و آمریکا به دنبال تندکردن فضا علیه ایران هستند، ادعای جاسوسی از اسرائیل است.
در همین راستا یک خبرگزاری انگلیسی مدعی شد ۳۰ صهیونیست به اتهام «بزرگترین عملیات جاسوسی در تاریخ اسرائیل» برای ایران دستگیر شدهاند.
خبرگزاری انگلیسی «رویترز» شامگاه چهارشنبه به نقل از مقامات اسرائیلی مدعی شد این ۳۰ صهیونیست در ۹ سلول مخفی برای ایران جاسوسی میکردند که «به نگرانی اسرائیل برای بزرگترین تلاش ایران برای نفوذ اطلاعاتی در این کشور (رژیم اشغالگر) دامن زده است.»
شینبت نیز مدعی شد که اهداف این افراد محقق نشده است. به ادعای شینبت، هدف یکی از گروههای مذکور، ترور دانشمند هستهای رژیم صهیونیستی و هدف دیگر گروهها کسب اطلاعات درباره پایگاههای نظامی و پدافندهای هوایی رژیم اشغالگر بوده است.
هفته گذشته نیز شینبت و نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی مدعی شدند که پدر و پسری اسرائیلی جزئیات تحرکات ارتش رژیم اشغالگر در جولان اشغالی را منتشر کردهاند. چهار مقام صهیونیستی نیز در گفتوگو با رویترز مدعی شدند که سرویس اطلاعات ایران در دو سال گذشته در حال استخدام شهروندان اسرائیلی برای جاسوسی در ازای پول بوده است.
در همین راستا، «شالوم بن حنان» یکی از مقامات ارشد سابق شینبت، با اشاره به تعداد شگفتانگیز شهروندان رژیم صهیونیستی که آگاهانه موافقت کردند با جمعآوری اطلاعات یا برنامهریزی خرابکاری و حملات برای ایران علیه این رژیم کار کنند، گفت: «این اتفاق بزرگی است.»
به ادعای رویترز، ایران از طریق شبکههای اجتماعی شهروندان و شهرکنشینان رژیم اشغالگر را برای جاسوسی علیه این رژیم استخدام میکند. تاکنون ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر استفاده از صهیونیستها بهعنوان جاسوس توسط ایران رد شده است. به اذعان رویترز نیز مقامات رسمی رژیم صهیونیستی و ایرانی تاکنون به درخواست این خبرگزاری برای اظهارنظر پاسخ ندادهاند.
نمونه دیگری از سیاستهای رسانهای و تبلیغاتی برای ایجاد هراس از ایران
موضوع ادعاهای مربوط به «پهپادهای ایرانی بر فراز نیوجرسی» نمونه دیگری از سیاستهای رسانهای و تبلیغاتی برای ایجاد هراس از ایران در افکار عمومی بینالمللی است. این ادعا که در غیاب شواهد قانعکننده مطرح شده، بیشتر جنبه جنگ روانی دارد تا واقعیت عملیاتی.
ادعای پرتاب پهپادهای ایرانی از یک کشتی در اقیانوس اطلس با وجود نبود شواهد مستند از سوی پنتاگون رد شده است. این نشان میدهد که این فرضیهها بیشتر بر اساس گمانهزنیهای سیاسی و رسانهای مطرح شدهاند.
تکذیب وزارت دفاع آمریکا نشاندهنده ضعف در اعتبار ادعاهایی است که از سوی برخی نمایندگان کنگره یا رسانههای نزدیک به جریانهای ضد ایرانی مطرح میشود.
به نظر میرسد که هدف از انتشار این ادعاها ایجاد فضای روانی برای القای «تهدید مستمر ایران» علیه آمریکا، تقویت رویکردهای سختگیرانه و افزایش بودجههای نظامی به بهانه مقابله با تهدیدات خارجی و آمادهسازی زمینه برای تصویب سیاستهای جدید علیه ایران در آستانه تغییرات احتمالی در دولت آمریکا است.
ایران طی سالهای اخیر در حوزه تولید و بهکارگیری پهپادها پیشرفتهای چشمگیری داشته و این موضوع بارها در تبلیغات رسانههای غربی برای ترسیم چهرهای تهدیدآمیز از ایران استفاده شده است. ادعاهای بیپایهای مانند حضور کشتی ایرانی در اقیانوس اطلس، بخشی از این تلاشها برای برجسته کردن قابلیتهای ایران و بهانهسازی برای اعمال فشارهای بیشتر است.
ماجرای «پهپادهای ایرانی بر فراز نیوجرسی» را میتوان قطعهای از سناریوی کلی تهدیدنمایی ایران دانست که با هدف تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی و همچنین تحمیل هزینههای بینالمللی به ایران دنبال میشود. تکذیبهای رسمی و نبود شواهد قابلاتکا نشاندهنده عدم استحکام این ادعاها است. این رویکرد که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد، تکرار سیاستهایی است که در گذشته نیز برای تخریب وجهه ایران به کار گرفته شدهاند.
پیام نتانیاهو به مردم ایران
پیام جدید نتانیاهو خطاب به مردم ایران را نیز باید حلقه دیگری از زنجیره جنگ روانی اخیر علیه جمهوریاسلامی به حساب آورد؛ رویکردی که بیش از هر چیز القای جدایی میان مردم و حاکمیت را در کانون توجه خود قرار داده است. نتانیاهو که میکوشد تجاوزها و جنایتهای ماههای اخیر این رژیم در منطقه را «دفاع از خود» جا بزند، از این نکته غافل است که تجاوزهای اخیر رژیم صهیونیستی به زیرساختهای سوریه، بهویژه در حوزه نظامی، نیات و اهداف پشتپرده این رژیم در قبال ایران را روشنتر از روز، آشکار کرده است.
ایران قویتر از همیشه
آنهایی که به مسائل نظامی آگاه هستند به خوبی میدانند که ایران امروز قویتر از گذشته است و هر روز هم به قدرت و اقتدار ایران اسلامی افزوده میشود.
خود آمریکاییها و غربیها هم این موضوع را به خوبی میدانند. روزنامه واشنگتن پست حدود 7 سال پیش در گزارشی نوشت که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا میخواهد که علیه ایران فشار بیاورد؛ اما ایران اکنون قویتر از هر زمان دیگر است. این گزارش افزود: «ترامپ نظر جهان عرب را برای مواضع سخت علیه ایران جلب کرده؛ اما این ریسک نیز وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران اکنون قویتر از هر زمانی طی 40 سال گذشته است.»
واشنگتنپست در این گزارش اضافه کرد که در حال حاضر آمریکا با یک ایران به مراتب قویتر روبهرو است، کشوری که از آشوبهای 6 سال گذشته در جهان عرب استفاده کرده و پیوسته تواناییها و قابلیتهای نظامی خود را توسعه داده است.
این گزارش برای 7 سال پیش است و امروز با گذشت 7 سال ایران قدرتمندتر از آن زمانی هم شده که این روزنامه گزارش خود را نوشته بود و این در حالی است که قدرت آمریکا طی این سالها کاهش یافته است.
مطالبی که گفته شد نشان میدهد این ادعا که به تأسیسات هستهای ایران حمله میکنند، یک نوع تهدید برای فشار به ایران است برای پذیرش مطالبات آمریکا و اسرائیل و ایران هم همواره نشان داده که با این تهدیدها، عقبنشینی نمیکند.
بر خلاف برخی روایت ها این روزها ایران نه در مقطع قطعنامه ۵۹۸ است و نه به گفته برخی افراد در شرایط سقوط فاو. ایران امروز دانش هسته ای را بومی کرد. افکار خود را در خاورمیانه و جهان بسط داده. نقش الهام بخش برای بسیاری از مسلمانان مثل مردم یمن و لبنان و عراق دارد. در تولید دانش پیشرو است. نیروی انسانی خلاقی دارد و در عین حال هم آمریکا هم به دنبال مواجهه با تهدید چین است هم اروپا درگیر جنگ اوکراین و هم اسراییل فرسوده از جنگی بلندمدت. در این شرایط ایران نه در مقطع اشغال عراق و افغانستان در زمان بوش پسر است نه در زمان قطعنامه ۵۹۸.
صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید