بهزاد نبودی یکی از سران ردهبالای جریان اصلاحطلب که در میان خودشان به «چریک پیر» شناخته میشود؛ درباره مسائل منطقهای، با روزنامه اعتماد مصاحبهای داشته است. در این روزها چریک پیر بیشتر به «سازشگر پیر» شبیه شده و گفته است: «هنوز هم باید مراقب شیطنتهای اسرائیل و همفکرانش در داخل باشیم. چون ما در داخل کشور تعداد زیادی از همفکران اسرائیل را در سطوح بالا داریم. یعنی برخی افراد و جریانات زمینه اجرای همان کاری که اسرائیل قصد انجام آن را دارد و میخواهد ایران را مستقیماً وارد میدان جنگ با امریکا کند، فراهم میکنند...اجتناب از جنگ جدید با اسرائیل، ادامه مذاکرات با اروپا خصوصا در دوره ترامپ و تلاش برای احیای چیزی شبیه برجام، جدا کردن خرج اسرائیل از امریکا و یکی نکردن حساب این دو(حداقل در دوره بایدن کموبیش واقعیت.) ما سودی از متحد کردن امریکا و اسرائیل نمیبریم...اگر من اختیاری داشتم، مانع اجرای عملیات وعد صادق 2 میشدم. بهترین راه ازنظر من برخورد سیاسی و بینالمللی بود. تندروهای ایرانی اما به این موارد توجه نداشته و شعارهای بیفایده و پرهزینه درخصوص نابودی اسرائیل سر میدهند که اشتباه است. شعارهایی که برخلاف منافع ملی ایران است. به نظرم راهبردهایی که دولت چهاردهم در تنشزدایی و توسعه مناسبات ارتباطی با همسایگان و سایر کشورها انجام میدهد، اگر ادامه پیدا کند منافع ملی محقق میشود.»
نبوی ادامه داد: «به دودسته کلی طرفداران تقابل و طرفداران رابطه اشاره شد. مشهود است که من طرفدار دیپلماسی، تنشزدایی و مذاکره هستم. معتقدم حتی برخورد ما با اسرائیل باید برخورد سیاسی و پیگیریهای حقوقی باشد. مذاکره با اروپا باید ادامه پیدا کند. نباید این دیدگاه مطرح شود که اروپاییان وزنی بهاندازه امریکا ندارند یا عهدشکن هستند. ایران نباید رفتارهای تحریکآمیز داشته باشد. تحریک ما، یعنی حمایت بیشتر امریکا از اسرائیل و مقابله بیشتر با ما. یک عقل متوسط اگر ریگی به کفش نداشته باشد میفهمد که ایران بهجای برخورد نظامی باید برخورد سیاسی با اسرائیل داشته باشد.»
در باره این اظهارات لازم است چند نکته را به «سازشگر پیر» یادآور شد:
1. رژیم اسرائیل با حمله مستقیم و رسمی به کنسولگری ایران در سوریه و شهادت یکی از مسئولین نظامی ارشد ایران، وارد تقابل نظامی با کشورمان شد. در ادامه نیز، اسماعیل هنیه، مهمان رسمی و دیپلماتیک رئیسجمهور کشورمان را ترور کرد. درنتیجه، اسرائیل آغازگر نزاع نظامی با ایران بود. بر اساس هیچ منطق، تجربه . عقل سلیمی در عرصه بینالمللی، نمیشود و نباید نزاع نظامی را با مذاکره یا از راه سیاسی پاسخ داد. نمیتوان وقتی یک تهدید نظامی علیه امنیت ملی کشور ایجاد میشود، آن را از راه سیاسی حلوفصل کرد. البته چنین دیدگاهی در دهه 60 که دوران اوج بهزاد نبوی بود، مطرح شده بود. بعد از حمله صدام به ایران و اشغال بخشهایی از خاک کشور، نظریهپردازان «زمین بده زمان بخر» گمان میکردند که میتوان با صدام وارد مذاکره شد و یک حمله نظامی و اشغال کشور را از طریق گفتوگو حل کرد که البته موفق نشدند.
2. بهزاد نبوی راه تقابل با اسرائیل را استفاده از اقدامات سیاسی و حقوقی عنوان کرد. باید به این چریک پیر یادآور شد که از آغاز رسمی اشغال فلسطین توسط اسرائیل در سال 1948 تاکنون، بارها قطعنامههای الزامآور از سوی مجامع بینالمللی حتی شورای امنیتی که در اختیار آمریکا بود، صادر شد. اما هیچکدام به نتیجه نرسید. یا مثلاً، از زمان اشغال جولان سوریه در سال 1967 تاکنون، بارها در مجامع بینالمللی بر لزوم آزادسازی آن تأکید شد و کشورها جهان این اشغالگری را به رسمیت نشناختند. اما چیزی که درنهایت رخ داد، این است که اسرائیل بخشهای بیشتری از سوریه را اشغال کرد.
3. این تحلیل که «اسرائیل میخواهد ایران را وارد تله جنگ کند و ایران نباید بههیچوجه وارد درگیری نظامی شود»؛ آنگونه که بهزاد نبوی مطلق بیان میکند، یک تحلیل صهیونیستی است. بر اساس این تحلیل، اسرائیل حتی اگر خاک ایران را اشغال کند؛ نباید وارد درگیری نظامی با او شد. بنابراین، کسانی که این تحلیل را بهطور مطلق میگویند، تفکر اسرائیلی دارند. اما بهزاد نبوی کسانی را که نگران امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران هستند، اسرائیلی خطاب میکند!
4. نبودی در مصاحبه خود اشاره کرده است که با رئیسجمهور شدن آقای پزشکیان، فرصت برای تنشزدایی فراهم شده. او باید بداند که دکتر پزشکیان و وزیر امور خارجه او دکتر عراقچی، بهدرستی بارها بر قطعی بودن پاسخ ایران تأکید کردهاند. بهعبارتیدیگر، مسئولین دولتی بهخوبی از امنیت ملی ایران باخبرند و خوابی که این چریک پیر و سایر اصلاحطلبان رادیکال برای تنشزدایی با اسرائیل از طریق دکتر پزشکیان دیدهاند، قابلتعبیر نیست.
5. بهزاد نبودی در جای دیگر از صحبتهای خود اشاره کرده است که ما نباید آمریکا و اسرائیل را متحد کنیم! و باعث شویم آمریکا از اسرائیل حمایت کند. او معتقد است که اقدامات ایران عامل اتحاد آمریکا با اسرائیل است! او اشاره کرد که دولت بایدن برای سناریو جداسازی اسرائیل از آمریکا، مناسبتر بود. حتی کسانی که الفبای سیاست یا روابط بینالملل یا چیزی از تاریخ نمیدانند، این را میدانند که اساساً آمریکا پایهگذار اسرائیل است. نهفقط در ایران، بلکه برای همه دنیا مشخص است که آمریکا، حامی اصلی سیاسی، اقتصادی و نظامی اسرائیل است و اگر حمایتهای آن نباشد، اصلاً اسرائیلی وجود نخواهد داشت. تمام تجهیزات نظامی اسرائیل، ساخت آمریکاست. همان بایدنی که بهزاد نبوی چشم امیدش به او است، بهصراحت گفت که من یک صهیونیست هستم. بایدن تأکید کرد اگر اسرائیل وجود نداشت، خودم آن را ایجاد میکردم. بایدن تنها در یک مرحله، 16 میلیارد دلار به اسرائیل کمک رسمی کرد. او حتی از نسلکشی اسرائیل در غزه برای امنیت خود حمایت کرد. آمریکا و اسرائیل یکی هستند. چه ایران اقدامی انجام دهد یا ندهد. نبودی را در این زمینه به مرور خاطرات خود در دوران قبل از انقلاب ارجاع میدهیم.
6. بهزاد نبوی تاکید کرده که با عملیات موفق وعده صادق 2 مخالف است. جدای از آنکه موضع او نسبت به این عملیات مشروع ایران، همچون موضع صهیونیستها است؛ باید نبوی را به اصول اولیه روابط بینالملل و نظریات رئالیست بینالملل ارجاع داد. جوزف نای، دانشمند بزرگ آمریکایی در حوزه روابط بینالملل، کسی است که مبدع نظریه قدرت نرم و قدرت هوشمند بود. بهعبارتیدیگر، این جوزف نای بود که قدرتهای غیرنظامی را بهعنوان مؤلفههای مهم قدرت در عرصه بینالمللی تعریف کرد. اما خود جوزف نای معتقد است که کماکان قدرت نظامی و قدرت سخت، مؤلفه اصلی قدرت در حوزه بینالمللی است. کسی که اهمیت قدرت سخت و ایجاد موازنه قوا و بازدارندگی با عملیات موفق نظامی را درک نمیکند، طبیعتا فهم صحیحی از مسائل بینالمللی ندارد.
7. نبوی شعارهای تقابل با اسرائیل را شعارهایی خلاف منافع ملی میداند. در این مورد، او را به مواضع صهیونیستها و تعریف ایران بهعنوان دشمن درجهیک خود ارجاع میدهیم. بدیهی است شعار تقابل با کسی که ما را دشمن میداند، در راستای منافع ملی است.
8. نبوی در این مصاحبه باوجود هیچگونه انتفاع از برجام حتی در دولت روحانی، بازهم برجام را بهعنوان شاخص در نظر گرفته و معتقد است نباید عهدشکنیهای اروپا را در نظر بگیریم!
9. این چریک پیر در بخشی دیگر از مصاحبه خود اشاره کرده است به نفوذ اسرائیل در مسئولین رده بلای ایران، اشاره کرده و بهنوعی این وضعیت را نتیجه نفوذها میداند. با توجه به مواضع و رویکردهایی که او مطرح کرد و همراستا با منافع اسرائیل است، به نظر میرسد باید نگران نفوذ اسرائیل در حلقه سخت و رادیکال اصلاحطلبان باشیم.
نبوی در پاسخ با سوال «منظور شما برقرار ساختن دوباره ایده کوپنی کردن نیازهای مردم است؟» گفت: «در آن زمان (دهه 60) به ما ناسزا میگفتند که کوپنیزم یعنی کمونیسم! هر اسمی که این سیاست داشته باشد، حداقل نیازهای مردم را با قیمت ثابت و قابلقبول تأمین میکند.»
دیدگاه تان را بنویسید