بازدارندگی ایران؛ شکست اسرائیل در دستیابی به اهداف منطقهای
حمله اخیر اسرائیل به اهدافی در خاک کشورمان و واکنش قاطع پدافند هوایی، نه تنها نشان از ناتوانی رژیم در دستیابی به اهداف مورد نظرش داشت، بلکه با محکومیت گستردهای از سوی بیش از ۳۰ کشور و پشتیبانی آنها از تمامیت ارضی کشورمان همراه شد. این رویداد، بار دیگر توجه به ابعاد امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک منطقه غرب آسیا را بویژه در پرتو تحولات جنگ غزه و تنشهای لبنان برجسته ساخته و ضرورت بررسی راهبردی این حادثه و پیامدهای آن برای منطقه را دوچندان کرد.
عملیات اخیر رژیم، در قالب چندین حمله هوایی به برخی اهداف نظامی در خاک کشورمان انجام شد اما بیتردید تلاشی برای ارزیابی ظرفیتهای دفاعی و توان پاسخگویی پدافند کشورمان بود. در این رویداد، پدافند هوایی کشورمان قاطعانه توانست با موفقیت به مقابله با پرتابههای دشمن پرداخته و از وقوع تلفات و خسارات گسترده جلوگیری کند. این عملکرد در دو بُعد اهمیت داشت: نخست اینکه ضعف نظامی و تهاجمی رژیم صهیونیستی را آشکار کرد و دوم، بهعنوان پیامی قدرتمند به کشورهای منطقه و محور مقاومت ارسال شد. علاوه بر این پس از عملیاتهای وعده صادق 1 و 2 دشمن به خوبی میداند که نیروهای دفاعی کشورمان، با تکیه بر موشکها و پهپادهای دقیق و رادارگریز، نه تنها از توانایی کافی برای دفاع از تمامیت ارضی خود برخوردار هستند، بلکه در صورت نیاز، به مواضع دشمنان پاسخی قاطع خواهند داد. همچنین رخداد اخیر تأکیدی بر قابلیت بازدارندگی کشورمان در برابر اقدامات خصمانهای بود که میتواند به عنوان یکی از عوامل مهم تثبیتکننده امنیت منطقهای عمل کند. این مسأله با واکنش کشورهای منطقه نیز همراه شد، بهطوریکه اغلب همسایگان کشورمان این اقدام را محکوم و حمایت خود از دولت و ملت ایران را اعلام کردند. این واکنشها نشان داد که حمله رژیم صهیونیستی، نه تنها موجب تحریک افکار عمومی و سیاسی منطقه و جهان علیه اقدام نامشروع نتانیاهو و کابینه امنیتیاش شد، بلکه قدرت دفاعی کشورمان را به عنوان نقطه اتکای امنیت منطقهای مورد تأیید قرار داد. نکته جالب توجه اینجاست که در بُعد دیپلماتیک، در حالی که برخی کشورهای غربی از محکوم کردن اقدام اسرائیل خودداری کردند و تنها خواستار خویشتنداری کشورمان در قبال تجاوز دشمن شدند، همبستگی جهانی با کشورمان ضمن نمایانسازی انزوای اسرائیل در سطح جهانی، اعتبار دیپلماتیک و اقتدار سیاسی ایران را برجسته کرد.
در همین راستا، سفرهای دیپلماتیک مقامات ایران به کشورهای منطقه و دیدارهای متعددی که با رهبران این کشورها انجام دادند، به تقویت مواضع ایران کمک شایانی کرد. این تحرکات دیپلماتیک، نه تنها به عنوان ابزاری برای جلب حمایت کشورهای همپیمان و اعمال فشار بر امریکا و اسرائیل عمل کرد، بلکه ظرفیت ایران در مدیریت بحرانهای منطقهای را به عنوان یک بازیگر قدرتمند و مستقل به نمایش گذاشت. نشریات بینالمللی نیز به تحلیل ابعاد مختلف این رویداد پرداختهاند. برخی مانند «آتلانتیک» معتقدند که جنگ تمامعیار بین ایران و اسرائیل اجتنابناپذیر نیست و ایران با حفظ خویشتنداری و واکنش هوشمندانه خود میتواند به کاهش تنش کمک کند. این نشریه تصریح کرد که حمله رژیم صهیونیستی نه به زیرساختهای حیاتی کشورمان آسیب زد و نه مقامات بلندپایه نظامی را هدف قرار داد و این خود فرصتی برای کشورمان به منظور مدیریت تنشها ایجاد کرده است.
بایستی به این نکته توجه داشت در حالی که اسرائیل امید داشت با این حمله تضعیفی در اقتصاد و انسجام داخلی کشورمان ایجاد کند، عملکرد مؤثر پدافند هوایی و عدم تأثیرگذاری حمله، منجر به افزایش اعتماد عمومی و تقویت اقتصاد داخلی شد. همچنین، واکنش بازارها به این حادثه نشان داد که اقتصاد کشورمان توانایی مقابله با تهدیدات و بازگشت سریع به حالت عادی را داراست. این مسأله نه تنها به عنوان عاملی برای ایجاد اعتماد عمومی در داخل عمل کرد، بلکه به جهان ثابت کرد که کشورمان قادر است با وجود فشارها و تهدیدات، به حفظ ثبات اقتصادی خود بپردازد. از سوی دیگر، این اقدام بار دیگر به رهبران اقتصادی و سیاسی کشور نشان داد که برای دستیابی به ثبات پایدار و جلوگیری از آسیبپذیری در برابر تهدیدات خارجی، ضرورت سرمایهگذاری بیشتر بر تقویت اقتصاد داخلی و خودکفایی در بخشهای کلیدی امری حیاتی است. این مسأله همچنین به همبستگی داخلی و انسجام ملی کشور کمک کرد و اتحاد میان بخشهای مختلف جامعه را برای مقابله با تهدیدات خارجی تقویت کرد. فرای آنچه تاکنون بیان شد این حمله و واکنش بینالمللی به آن، علاوه بر پیامدهای داخلی، به طور مستقیم بر معادلات قدرت در منطقه غرب آسیا و بویژه جنگ غزه و تحولات لبنان نیز تأثیر گذاشت. کشورمان به عنوان یکی از حامیان اصلی محور مقاومت، توانسته است با حفظ قدرت بازدارندگی خود، به گروههای مقاومت اطمینان دهد که در برابر تهدیدات اسرائیل همچنان پایدار خواهد ایستاد. این پیام نه تنها برای کشورهای همپیمان، بلکه برای گروههای مقاومت از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به طور کلی، این رویداد به محور مقاومت در منطقه نشان داد که در صورت تشدید حملات اسرائیل، کشورمان همچنان آماده پشتیبانی و همکاری با این گروههاست. درگیریهای غزه و لبنان نیز تحت تأثیر این تغییرات منطقهای قرار خواهند گرفت، چرا که اسرائیل با مشاهده واکنش کشورمان به حمله اخیر، ممکن است در اقدامهای تهاجمی خود بازنگری کرده و از تشدید درگیریهای منطقهای خودداری کند. به طور کلی حادثه اخیر و پیامدهای منطقهای و بینالمللی آن نشان میدهد که ایران به عنوان هژمون بلامنازع غرب آسیا، اکنون در جایگاه بازیگری تأثیرگذار قرار گرفته و با ترکیبی از قدرت نظامی، دیپلماسی مؤثر و انسجام داخلی، نه تنها از حملات دشمنان خود سربلند بیرون آمده، بلکه به تقویت جایگاه خود در منطقه نیز پرداخته است. این تحولات حاکی از آن است که کشورمان، با درک عمیق از معادلات قدرت در منطقه و تدوین راهبردهای چندجانبه، به عنوان یک نیروی تثبیتکننده در برابر تهدیدات و ناملایمات عمل کرده و به حفظ ثبات و امنیت منطقه کمک میکند.
در پایان بایستی بر این نکته کلیدی تأکید کرد که این رویدادها نه تنها نشانگر آمادگی و توانایی کشورمان در دفاع از منافع خود است، بلکه پیامی قوی به دشمنان منطقهای و بینالمللیمان ارسال میکند که جمهوری اسلامی ایران برای حفظ صلح و امنیت در منطقه آماده است هرگونه تلاشی را به کار بگیرد و در این مسیر از هیچ ابزار سیاسی، نظامی و اقتصادی دریغ نخواهد کرد.
روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید